رفتن به محتوا رفتن به فوتر

آیا ترجمه ی منوچهر بدیعی از «اولیس» قابل دفاع است؟

6 نظر

  • شهرام
    ارسال شده 21 می 2011 در 2:07 ب.ظ

    همچنانکه آقای امامی هم متذکر شده است،آن قسمت از اولیس که در انتشارات نیلوفر منتشر شده است، و شما هم قسمتی از آن را در پست قبلی تان آورده اید، راحتترین قسمت کتاب است، و ترجمه اش کار سختی نیست. من شخصا فرانسه نمی دانم، اما از یکی از اساتید فرانسه شنیدم که به نظر می رسد آقای بدیعی این کتاب را بیشتر از روی ترجمه ی فرانسه ی آن ترجمه کرده اند تا از روی خود کتاب! ایشان البته مواردی را هم ذکر می کردند که الان در ذهن من نیست. در هر حال، با توجه به اینکه جویس حساسیت زیادی روی “سبک” و انتخاب کلمه ها داشت، شایسته به نظر نمی آید که کتاب او هم به همان صورتی به فارسی ترجمه شود که مترجمهای ایران کتابهای دیگر را به فارسی ترجمه کرده اند و می کنند، از جمله خود آقای بدیعی.
    و چندتا نکته
    ۱٫ راستش رفتن به سراغ هیچ اثر خارجی و ترجمه کردن آن را نمی توان اسمش را در ایران شجاعت گذاشت. هیچ چیزی در این مملکت مظلومتر از آثار فرهنگی خارجی نیست. فی الواقع هر مترجمی، با هر اندازه از صلاحیت و توانایی، خیلی راحت در اینجا به سراغ هر اثر خارجی می رود و آن را ترجمه می کند. و جالب اینکه بالاخره کسانی هم پیدا می شوند که از آقا یا خانم مترجم ستایش کنند و حتی در شمار بزرگانش قرار دهند! من از مصداق ها اسم نمی برم. اما اگر کسی به این موضوعات علاقمند باشد خیلی راحت می تواند مصداق های زیادی پیدا کند…
    ۲٫ نثر ترجمه ی آقای بدیعی از این قسمت اولیس بیشتر سبک خود آقای بدیعی را در خود دارد تا سبک متن انگلیسی را. متن انگلیسی فوق العاده سلیس و شیوا و مخصوصا خوش آهنگ است، اما سبک ترجمه ی آقای بدیعی بیشتر به سبک لایحه ها یی شبیه است که وکلا می نویسند، و مخصوصا از زیبایی و خوش آهنگی متن جویس چندان چیزی در خودش ندارد.
    ۳٫ اینکه آقای بدیعی راحتترین فصل اولیس را چاپ کرده نشان می دهد که خودش هم از ترجمه ی قسمتهای دیگر خیلی رضایت نداشته است. اما حقیقت این است که در همین فصل ساده هم ایشان نتوانسته است حق مطلب را ادا کند. جویس گاهی کلماتی از خودش ساخته و در اولیس به کار برده است. اتفاقا تعداد این موارد خیلی هم زیاد است. اینها را در اکثر موارد نمی توان به فارسی ترجمه کرد. گاهی هم بعضی از کلمات را طوری به کار برده که معناهای متعددی می دهد. ترجمه ی ینها هم باز خیلی مشکل است. بازی های مختلف جویس با کلمات هم که غالبا زیبایی خیره کننده ای در خود دارند معروف خاص و عام است. چیزی مثل حافظ. کاش آقای بدیعی لااقل نمونه ای از این موارد را هم در همان کتاب فصل هفده ی اولیس می آورد. هرچند که از روی همین نمونه هم که شما در اینجا آورده اید می توان گفت که آقای بدیعی ترجمه ی جویس را تقریبا شوخی گرفته است
    ۴٫ یک بار آقای بدیعی طی مصاحبه ای با روزنامه ی اعتماد ابراز ناخشنودی و ناراحتی کرده بود که چرا خوانندگان و منتقدان از این فصل هفده ی جویس استقبال نکردند. ایشان در آن مصاحبه این جماعت را از لحاظ درک و فهم کمتر از سنگ دانسته بودند (“از سنگ صدا بلند شد اما از کسی صدا بلند نشد”)! و فرموده بودند که جامعه ی فرهنگی ما هنوز به آن مرحله از فهم و سواد نرسیده است که من بیایم اولیس را چاپ کنم! البته ظاهرا منشأ اصلی ناراحتی ایشان از نقدی بود که در ماهنامه ی جشن کتاب علیه ترجمه ی ایشان از کتاب دیگر جویس، تصویر مرد هنرمند در جوانی، چاپ شده بود. جالب است که همه خیال می کنند واقعا آقای بدیعی چون نخواسته است به حذفیات و اصلاحیات پیشنهادی ارشاد تن دهد اولیس ایشان تا حالا چاپ نشده است! اما ظاهرا حقیقت یک چیز دیگری است. همانطور که شما هم اشاره کرده اید، ترجمه ی فارسی اولیس اصلا به ارشاد نرفته است. این را اخیرا یکی از نزدیکان نشر نیلوفر گفته است. واقعا هم کتابی به نام اولیس در فهرست نویسی قبل از چاپ در آرشیو کتابخانه ی ملی نیست! حالا این سؤال مطرح است که چرا در عرض این بیست سی سال گذشته آقای بدیعی و اطرافیانش چنین شایعه ای را در رسانه ها و روزنامه ها و محفلها رواج داده اند؟!

    ۵٫ کسانی که اولیس را خوانده اند می دانند که اگر آدم به موضوعات تکنیکی و هنرها و بازیهای کلامی و اطلاعات مختلف تاریخی و مذهبی و اسطوره های یونانی و ایرلندی علاقه نداشته باشد، خواندن این کتاب واقعا عذاب الیمی برایش خواهد بود. داستانی که در اولیس می گذرد داستانی نیست که واقعا خواننده را به خودش علاقمند کرده و این علاقه را طی هزار صفحه همچنان باقی نگه دارد. حالا اگر قرار باشد آن هنرهای دیگر هم به شکل ترجمه ی آقای بدیعی در بیاید، ناگفته پیداست که چه اولیسی خواهد شد! مخصوصا که حالا دیگر بسیاری از آن تکنیکها و بازیها هم که در اولیس هست برای مخاطب فارسی ناشناخته نیست…
    …………………………………………………………………….
    مد و مه:
    ممنون دوست عزیز از توضیحات مبسوط شما.
    البته ذکر این نکته ضروری ست که اگر گفتیم شجاعت نه به معنای اینکه طرف به خودش اجازه بدهد به سراغ هر اثری برای ترجمه برود، بلکه از جنبه قرار دادن خود در معرض نقد دیگران است.
    برای مثال کسی که اثر یک نویسنده در جه دو یا سه را ترجمه می کند، هر بلایی هم سر آن در ترجمه بیاورد کسی حساسیتی ندارد. اما در مورد شاهکارها این طور نیست و مخاطبان مو را از لای ماست می کشند بیرون.
    فقط به همین بازتاب های انتشار بخش کوچکی از آن در مد و مه _ این چند روزه _ توجه کنید. حالا بببینید اگر کل اثر ترجمه شود، چقدر نقد و بررسی خواهد شد.

  • نیلوفر شهبازی
    ارسال شده 25 می 2011 در 6:26 ب.ظ

    بلایی که ایشان سر کتاب جاده فلاندر نوشته کلود سیمون آورده(منهای دخل و تصرفات وحشتناک و مبسوطی که خودشان به آن معترفند)کافی است اعتماد آدمی را به خوانده هر ترجمه ای از ایشان سلب کند، چه رسد به کتابی مثل اولیس جیمز جویس. شایدایشان زبان فرانسه و انگلیسی بلد باشند، ولی این زبان برای ترجمه آثار بزرگ ادبی کفایت نمی کند(نه هر که سر بتراشد قلندری داند). متاسفانه امثال ایشان کم نیستند، نمونه اش در میان مترجمین ترکی آقای ارسلان فصیحی است که کتاب های اورهان پاموک را از حس و حالی که در زبان اصلی است، خالی کرده.

  • مهشید
    ارسال شده 11 ژوئن 2011 در 1:59 ب.ظ

    چند نفری هستند که هروقت یک انتقادی در رسانه ها به ترجمه ها یا آثار آنها نوشته می شود، بلافاصله یک جلسه ای در شهر کتاب برایشان برپا می شود و دوستان و رفقایشان به آن جلسه دعوت می شوند تا یکجورهایی آن انتقاد را جبران کنند. پایه ی این سنت در خانه ی کتاب زمان خاتمی شکل گرفت و بعد هم به مؤسسه ی شهر کتاب منتقل شد.
    به نظر می رسد این جلسه هم که شهر کتاب می خواهد به طور فوق العاده برای جیمز جویس برگزار کند، و در آن جلسه قسمتهایی از اولیس به انگلیسی و همینطور به فارسی خوانده شود، دقیقاً از همین جلسه ها ست. همه چیز حکایت از این دارد که این مطلب “آیا ترجمه ی بدیعی از اولیس قابل دفاع است”، و مخصوصاً کامنت های آن، باعث تشکیل این جلسه شده است

  • غلامرضا صراف
    ارسال شده 9 ژانویه 2012 در 2:40 ب.ظ

    به هر حال باید با متون سخت روبرو شد و تن به خسران ناشی از سخت بودن آنها در ترجمه داد.الان منوچهر بدیعی معیاری از کتاب جویس به زبان فارسی ارائه داده که هر کسی که می خواهد می تواند با انتقاد به همین معیار دست به ترجمه جویس بزند.مگر ترجمه مهدی سحابی از پروست در اوج است؟مسلما نه.ولی سحابی بعد از هفتاد سال که از چاپ “جستجو” می گذشت معیاری از اثر پروست به زبان فارسی ارائه داد که می تواند محکی برای کار مترجمان بعدی بشد.دوستانی که این قدر سابقه ترجمه بدیعی از اولیس را خوب می دانند حتما باید بدانند که رضا براهنی استاد زبان و ادبیات انگلیسی هم در دهه ۴۰ مدعی شد که می تواند اولیس را ترجمه کند و آن زمان مبلغ کلانی از امیرکبیر پیش پرداخت گرفت و نه از اولیس خبری شد و نه از …

  • عليرضا آقاسي
    ارسال شده 4 آوریل 2013 در 12:33 ب.ظ

    دوستانی که در اینجا با قاطعیت حکم صادر میکنند بد نیست یک سری به منوچهر بدیعی بزنند و کمی با او آشنا شوند بعد این طور بی محابا نظر بدهند. در ضمن به قول خود آقای بدیعی تنها راه نقد ترجمه، ترجمه مجدد همان اثر است. گر تو خوشتر میزنی بستان بزن

  • امیر حامد
    ارسال شده 4 ژوئن 2013 در 9:31 ب.ظ

    به نظر من نباید فقط به خاطر چند پاراگراف گفت که کل ترجمه رمان کیفیت چندان بالایی ندارد، و دراین باره بهترین شیوه برای پی بردن به سوال مذکور این است که نظر خود مترجم را هم جویا شویم. دوستی اشاره کرده اند که گویا آقای بدیعی قسمتی از رمان را از برگردان فرانسوی آن به فارسی ترجمه کرده اند! نمیدانم تا چه حد این گفته می تواند درست باشد، ولی هرچه بیشتر فکر می کنم می بینم که این تنها نظری خنده دار است تا حلال مشکل. امیدوارم که هرچه زودتر ترجمه ای از این رمان به فارسی چاپ شود(البته ترجمه ای خوب و یکدست که چنین اشتباه های خنده داری در آن نباشد، مثلا muffled پوشیده در نمد!!!! برگردان نشده باشد.).

پاسخ دادن به غلامرضا صراف لغو پاسخ

0.0/5