رفتن به محتوا رفتن به فوتر

گونترگراس از اشتباه نمی هراسید / علی عبداللهی از دیداش با گونتر گراس می گوید

1 Comment

  • لادن مختاری
    ارسال شده 11 می 2015 در 5:30 ب.ظ

    ۱٫ البته گراس به هیچوجه مخالف وحدت دو آلمان نبوده و هرگز چنین مطلبی را در نزاعهای سیاسی اش مطرح نکرده بود. چه خوب که درگذشت و این جملات ضد خردورزی و خلاف واقع، در زمان حیاتش منتشر نشد! او صرفاً معتقد بود که روش وحدت دو آلمان به آن نحوی که در حال انجام بود، غلط بوده است. این مطالب را بارها در مصاحبه ها و سخنرانی هایش گفته بود! با یک کلیک در گوگل هر آلمانی دانی می تواند به همۀ آنها دسترسی پیدا کند.

    ۲٫ گراس پیش از هر چیز شاعر نبود! وی پیش از همه سراغ طراحی و مجسمه ساز ی رفته بود و به موازات آن و با فاصله ای نه چندان زیاد، برای بیان منویاتش به سرایش شعر، و یعد هم از ۱۹۵۲ به نوشتن رمان روی آورد و به این دلیل، برای کسی که او را نمی شناسد و شرایط زندگی و روحیۀ او را درک نکرده، چنین می آید که او دور و بر یک موتیف چرخ می زند و به انحای مختلف آن را بررسی می کند! هرگز چنین نیست! او مثلاً وقتی به ماهی یا به قول برخی مترجمان آلمانی زبان ما، کفچه ماهی می پردازد، دلیل فرهنگی و اجتماعی دارد که با آن سر و کار داشته و به عنوان ابزاری از آنچه که در زندگی اش ملموس بوده بهره می برد و بسیار مرتبط، مسائل را ابتدا با طراحی و بعد با مجسمه سازی، بعد شعر و در آخر در قالب رمان، همان یک موضوع را بیان می کند. در واقع، به قول خود گونتر گراس، او آنقدر به یک موضوع می پردازد تا حس کند همه چیز را در مورد آن، نقش آن در زندگی مردم جامعه اش و نقد مردم کشورش و یا برهه هایی که در آنها بوده، مطرح کرده است. در این مثال، او خود در شهر بندری دانتسیش Danzig به دنیا آمده بود و برای ما هم غریب نیست، اگر یک جنوبی یا شمالی در ایران در صحنه های یک فیلم، مرتب از ماهی صحبت کند و همه جا در آثار هنری اش طرح ماهی باشد، هر چند او راجع به نکات دیگری بحث می کند، اما ابزارش ماهی است که به نوعی نقش محوری در زندگی مردم آن خطه ها ایفا می کند. در ضمن، گراس در بیان نظرات و احساسات و نکات مورد نظرش هیچگاه به ترتیب خاصی از ابزارهای هنری متعددش استفاده نمی کرد. چنان که همگان آگاهند، یک هنرمند با احساس غالب بر فکر و حس اش در بیان یک امر سراغ یکی از این ابزار ها می رود. گراس نیز چنین بود و بعد حس می کرد که حالا مثلاً وقت بیان آن با شعر رسیده یا در قالب طراحی به شکل دیگری از ادراکاتش در مورد بیان آن یا نکات مورد نظرش در ارتباط با آن کار می کرد. پس گراس پیش از هر چیز، شاعر نبوده است.

    ۳٫ در ضمن گونتر گراس هیچگاه با اس اس همکاری نکرده بوده است. وی در ۱۷ سالگی مثل همۀ جوانان آن دوره به خدمت فرا خوانده می شود، به اجبار. و برای نوجوانان آن دوره این افتخاری بوده که در زیر گروه پیراهن قهوه ای ها باشند و از شعائر هویتی آلمانی در زیر پرچم آلمان نازی دفاع کننذ و موجبات ارتقای کشور را فراهم آورند و اگر جوان یا نوجوانی به آنان نمی پیوست به عنوان ترسوی خائن مورد تخقیر و تمسخر دوستان و تحقیر و سرکوفت خانوادگی قرار می گرفت. این قضیه پیش از هر چیز وجهۀ شرافتی داشت. اما گراس پس از اتمام یک مرحله احتمالاً آموزشی، امکان انتخاب گروهان یا به قولی سپاه نظامی خود را داشته است، مثل ایران قرعه کشی اجباری نبوده است. برای فهم دقیق این مساله می توان مثلا به سربازان پس از انقلاب ایران فکر کرد که امکان پیوستن به ارتش، سپاه یا بسیج را داشته اند. گراس اشتباه خود را به عنوان یک نوجوان ۱۷ ساله در این احساساتی شدن و گول هیات حاکمه را خوردن می داند که در توهم ارتقای کشور و دفاع از هویت و ارزشهای آلمانی، ابزار یک مشت دیوانۀ قدرت و قاتل بالفطره و دیوان و ددان شده بوده است! بدیهی است که هیچیک از ما او را گناهکار نخواهیم دانست، به خصوص که او صرفاً به مدت شش ماه دستیار ضدهوایی زن اس اس بوده و به هیچ کس و هیچ چیز شلیک نکرده و در آدم سوزیها و … به هیچ وجه شرکت نداشته. پس از این شش ماه هم جنگ تمام شده است. پس آنچه به عنوان اعتراف مطرح شده، صرفاً انتخاب “ردۀ اس اس از طرف گراس” است، نه کشتار و باور عقاید خودبرتربینی آلمانی و …، و او بارها و بارها و بارها در سخنرانیها و مقالات و مصاحبه هایش به این نکته اشاره کرده بود.گراس حتی برای لحظه ای به آنچه بعدها در مورد باورهای فاشیستی و نازیسم خواند، اعتقاد نداشت و بارها تاکید کرده بود که در زمرۀ آن گروه از مردم فرصت طلبی نبوده که بعد از جنگ رنگ دیگری به افکارشان داده باشند یا تغییر جهت داده باشند، بلکه او همیشه خواهان آزادی و دموکراسی و برابری مردم بوده و صرفاً در ۱۷ سالگی از غیرت نوجوانی اش سو استفادۀ سیاسی و ابزاری به عمل آمده بوده است ولی او خود را موظف دانسته بود که به مردمش بگوید که او هم مانند بقیه گول خورده و زر پرچم نازیها رفته بوده است، به انتخاب خوذش و می خواسته به مردمش بگوید که واقعیت دوره های مختلف زندگی اش را همیشه با صداقت تمام عنوان کرده است، همین و والسلام!

ارسال نظر

0.0/5