رفتن به محتوا رفتن به فوتر

شهوت غریبی در نوشتن، ترجمه و انتشار دیده می‌شود! / یادداشت خواندنی احمد غلامی

8 نظر

  • مهدی
    ارسال شده 6 می 2015 در 3:35 ق.ظ

    عجب مطلب چرندی بود. یک نگاه عقب مانده ی چپ نما که آقای غلامی مدتی ست اسیرش شده. در ضمن قبل این که چناب رفویی ترجمه ی بسیار بدشان را از بولانیو منتشر کنند سه رمان او ترجمه شده بود از جمله همین ستاره ی دوردست که ونداد جلیلی اتفاقا از اسپانیایی ترجمه اش کرده بود. آقای غلامی نگاه مرتجعی دارد که در آن واژه گانی چون خاک خوردن و پیربودن و … حرف اول را می زند. واقعا متاسف شدم که همنشینی با زرافشان چنین به روزشان آورده!!! خواهش می کنم نظرم را منتشر کن.

  • مخاطب
    ارسال شده 6 می 2015 در 3:58 ق.ظ

    مهدی جان به نظرم مطلب خیلی خبی بود
    شما هم بهتر است برخی تسویه حسابها
    را نه در فضای ادبیات که در جای دیگر باید ببری. کارنامه احمد غلامی خود گویای سطح کار هست

  • مخاطب
    ارسال شده 6 می 2015 در 4:06 ق.ظ

    مهدی جان به نظرم مطلب خیلی خوبی بود شما هم بهتر است برخی تسویه حسابها را نه در فضای ادبیات که در جای دیگری دیگر دنبال کنی .کارنامه غلامی خود گویای سطح کار اوست

  • مهدی
    ارسال شده 6 می 2015 در 6:09 ق.ظ

    سطح کار جناب غلامب مشخص است واقعا! یادداشت های سیاسی خنده آور و کوبیدن بر زلب چپ و جایزه گرفتن از شهید غنی پور! زبان شلخته کتابهای ای را درست کند بهتر است ایشان تا بخواهد به دیگران درس بدهند. راستی ایشان چند کتاب از بولانیو خوانده اند؟

  • مخاطب دوم
    ارسال شده 6 می 2015 در 7:08 ق.ظ

    من هم با مهدی موافقم. در این یادداشت میشود حسادت به مرتجمهایی مثل ژیمان خاکسار را به روشنی دید. در ضمن آقای غلامی که از گزیده کار میگویند خودشان سلسه کار هستند. بهتر است اینجور بحث ها را با شفافیت بیشتری مطرح کرد. من هم قبل جناب روفویی ترجمه دیگری از شبانه های شیلی( که از قضا رمان متوسطی هم هست( خواندم و نمی دانم چرا دیگران حق ندارند ترجمه کنند و ایشان دارند.

  • محمد
    ارسال شده 6 می 2015 در 11:38 ق.ظ

    جناب مخاطب دوم
    توجه داشته باشید که اگر بحث سری کاری باشد
    آن جناب مترجمی اسم برده اید که مثلا آقای غلامی به آن حسودی می کند خودش از همه سری کار تر است و پشت هم کتابهای گردن کلفت می دهد بیرون. من نمی دانم اگر ویراستارهای نشر چشمه نبودند کیفیت ترجه های ایشان چطپر بود
    ای کاش یکی بند می شدو نقدی در ترجمه های اینها می نوشت تا تکلیف خیلی چیزها معلوم شود. جایگاه آقای غلامی روشن است و با این حرفها مخدوش نمی شود.

  • رضا
    ارسال شده 7 می 2015 در 6:52 ق.ظ

    احمد غلامی اگر نثر خودش را نگاه کند می بیند که چه قدر کم مایه و بی استعداد است. سر پیری افتاده به حسودی کردن.البته پیمان خاکسار کارش عالی ست و بعید میدانم آدمی مثل غلامی چیزی از او خوانده باشد. ایشان وقت شان محدود است و باید به کلاس های دلوزدرمانی شان برسند!!!

  • محسن
    ارسال شده 8 می 2015 در 12:23 ق.ظ

    کاش در نقد همدیگر مقداری منصف تر باشید ، درست است که در سال های اخیر پرخاشگری یکی از مشخصه های غالب جامعه ما شده اما به نظرم نیازی نیست همه پیرو این فضا باشند .

ارسال نظر

0.0/5