این مقاله را به اشتراک بگذارید
ادبیات آمریکای لاتین در آینه ترجمه
شرم نوشتن
پانیذ زرتابی
ادبیات آمریکای لاتین در ایران نسبت به ادبیات بسیاری دیگر از نواحی جهان بخت خوش داشته است. از مترجمان و معرفانِ ادبیات آمریکای لاتین میتوان به نامهایی چون نازی عظیما، زهرا خانلری، احمد میرعلایی، احمد شاملو، عبدالله کوثری، احمد کریمیحکاک، مهدی سحابی، قاسم صنعوی، بیوک بوداغی، بهروز صفدری و فواد نظیری اشاره کرد. نامهایی که به سختگیری و دقت در ترجمه و به مفهومِ «انتخاب» باور داشتند. ادبیات آمریکای لاتین شاید نخستینبار با کتاب «هفت صدا» ریتا گیبرت و ترجمه نازی عظیما به مخاطب فارسی شناسانده شد. این کتاب مجموعهمصاحبههایی بود با هفت نویسنده آمریکای لاتین که سال پنجاهوهفت در نشر آگاه منتشر شد و صدا و طرز تلقی نویسندگانی چون کابررا انفانته، لوییس بورخس، آستوریاس، کورتاسار، پاز، مارکز و نرودا را نسبت به «ادبیات» نشان میداد. این نویسندگان بیش از هر چیز انتظار دارند آثارشان با معیارها و مقتضیات ادبی خوانده شود با اینکه خوب میدانند مردمِ آمریکای لاتین و جهان از آنها میخواهند که نماینده راستین کشورهاشان باشند یا راوی رنجها و هراسهای مردم این قاره. پیش از این نیز زهرا خانلری در اواخر دهه چهل «آقای رئیسجمهور» آستوریاس را ترجمه کرده بود و دو کتاب دیگر از این نویسنده گواتمالایی برنده نوبل ادبی با عنوانِ «توروتومبو» در سال پنجاهویک و «پاپ سبز» سال شصت و «تعطیلات آخر هفته در گواتمالا» سال شصتوپنج. و به این ترتیب زهرا کیا (خانلری) از نخستین کسانی بود که ادبیات آمریکای لاتین را در ایران معرفی کرد و البته سروش حبیبی نیز در اواخر دهه چهل «انفجار در کلیسای جامع» اثر کارپانتیه را ترجمه کرد. انتشارات تندر نیز در دهه شصت با توجه به ادبیات غیرغربی، کتابهایی از مهمترین آثار ادبیات آمریکای لاتین را منتشر کرد که از آن جمله میتوان چاپهای نخستِ «مرگ آرتمیو کروز» ترجمه مهدی سحابی در سال شصتوچهار و «آئورا» کارلوس فوئنتس با ترجمه عبدالله کوثری بهسالِ شصتوهشت را نام برد. قاسم صنعوی نیز مجموعه «فراریها» از نویسندگان آمریکای لاتین را در نشر ناهید منتشر کرد. اما ادبیات آمریکای لاتین جز پدرانِ خود – خوآن رولفو، آستوریاس، کارپانتیه، بورخس، نرودا و پاز – و جز نامهای بزرگ یا غولهای رماننویسی چون فوئتنس و یوسا و مارکز، صداهای تازهای نیز دارد که ازقضا امروز از مهمترین نویسندگان معاصر نیز بهشمار میآیند. نسل پساپستبوم که با انتشار مجله «ثوتراپ» با حمایت مالی فرانسیس کاپولا خود را به جهانیان معرفی کرد. این نویسندگان با کنارزدن قانون و قاعده مرسوم و پیشساخته از ادبیاتِ دوران خود گفتند، ادبیاتی که یکسر با گذشته خود متفاوت و مخالف رئالیسم جادویی جاافتاده بود. این نسل چنان که در مقدمه «قایقهایی از آتش» آمده است «در کلمبیا، گروه نوئِوا اولا را تاسیس و با فاصلهگیری از سایه دامنگستر گارسیا مارکز، نافرمانی خود را اعلام کردند، در شیلی آلبرتو فوژوت، با همکاری سرگیو گومز گزیدهای از آثار نویسندگان جوان آمریکای لاتین را در سال ١٩٢٢ با عنوان ماکاندو منتشر کرد: اعلان جنگ آشکار به گارسیا مارکز و روستای جادوییاش ماکاندو». و بههمینترتیب شهرها و کشورهای دیگر آمریکای لاتین. در تکتک این کشورها جنبوجوش خلاق در ادبیات شکل گرفته بود: در مکزیکو، بوئنوسآیرس، سانتیاگو و لیما، در بوگوتا و هاوانا صدای نویسندگان جوانی برخاست که داستانهای کوتاه و بلند درخشان مینوشتند. آنها گزیدهداستانهایی منتشر کردند تا صداهای تازه خود را معرفی کنند. عناوین این مجموعهها خود حکایت رویکردِ متفاوت و مخالفخوانی آنها با جریان ادبی مستقر بود: در آرژانتین «نگهبانان جوان»، در کوبا «واپسین نفرات، پیشگامان خواهند بود»، در مادرید «خطوط هوایی» و در مکزیک «ضربه عظیم». و در پیشگفتار «ضربه عظیم» نوشتند «نویسندگان این گزیدهداستانها به نسل سرخوردهها تعلق دارند؛ نسلی که به گفتار کنایتآمیز و رفتار ریشخندآمیز متوسل میشود تا باری دیگر فریب نخورد. آنها به هر چیزی مشکوکاند، چون زندگیشان چیزی غیر از فریب و دغل نبود؛ نسلی که بهکرات با وعدههای دروغین بیشمار بار آمدهاند.» مترجمِ سرشناس این صداهای تازه بیوک بوداغی است که با انتشار کتابِ «قایقهایی از آتش» (گزیدهداستانهای نویسندگان پساپستبوم آمریکای لاتین) میشی استراوسفلد، این جریان را معرفی کرد. داستانهای این کتاب -که در پاییز نودودو در نشر آگه منتشر شد- علاوهبر اینکه شخصیتِ ادبی و جهانِ فکری این نویسندگان را بهخوبی نمایندگی میکند، پیشگفتار مهمی نیز به قلمِ استراوسفلد دارد که از چندوچون برخاستن این صداهای تازه میگوید. «خانه کاغذی» اثر کارلوس ماریا دومینگس، «کامچاتکا» مارسلو فیگراس، «نقال فیلم» اثر ارنان لتلیئر دیگر آثاری هستند که بوداغی در این سالها از این نویسندگان انتخاب و ترجمه کرده است. و میتوان گفت مخاطب فارسیزبان شناختِ خود از ادبیات این نسل را مدیون انتخابهای بجا و بهموقع بوداغی است. از روبرتو بولانیو، نویسنده شیلیایی که کریستوفر دومینگز او را «نویسنده قرن مکزیک» میخواند نیز در ایران آثاری ترجمه شده است. نخستینبار بولانیو در مطبوعات معرفی شد و بعدتر مجوعهداستانی از او درآمد با عنوانِ «شرم نوشتن». این مجموعهای که به عبدالله کوثری تقدیم شده است، پنج داستان کوتاه از بولانیو را در بر دارد. آخر این مجموعه مقالهای هست با عنوان «ولگردها» (روبرتو بولانیو و شاهکار ترکخوردهاش) نوشته دانیل زالوسکی که جهانِ داستانی این نویسنده مهم را بازگو میکند. در این مقاله آمده است: «خشم بولانیو نسبت به بدنه اصلی ادبیات، که خشمی شدید بود و گاه کودکانه مینمود، حتی پس از اینکه کار خود را در زمره آثار بزرگ قلمداد شده دید، ادامه داشت». جز این از بولانیو کتابهای دیگری نیز ترجمه شده که «ستاره دوردست» و «شبانه شیلی» از آن جملهاند.
اگر همصدا با کریستوفر دومینگز، منتقد ادبی مکزیکی، ادبیات آمریکای لاتین را منحصر در رمان و حتی داستانهای کوتاهش ندانیم و به حوزههای دیگر چون شعر برسیم نیز با آثاری مواجه خواهیم شد که در تاثیر و قدرت به اندازه رمانهای آمریکای لاتین مهم بودهاند. به نامهایی چون پابلو نرودا، اوکتاویو پاز و روبرتو خوارز و دیگران. از نرودا «بلندیهای ماچوپیچو»، «اسپانیا در قلب ما» و «انگیزه نیکسونکشی و جشن انقلاب شیلی» با ترجمه فرامرز سلیمانی و احمد کریمیحکاک منتشر شده است که مجموعه اخیر، آخرین دفتر شعرهای نرودا نیز هست و «تصویری از نرودا در تاریکی است که در حصار فاجعه مانده و با بیماری درهمشکسته است. بیماریای که گریبانگیر او و شیلی محبوبش است». اوکتاویو پاز، نویسنده، شاعر، دیپلمات و منتقد ادبی مکزیک، در دهه پنجاه با ترجمه احمد میرعلایی از «سنگ آفتاب» در میان مخاطبان ایرانی شناخته شد. احمد شاملو، شاعر بزرگ ایرانی نیز از پاز و نرودا اشعاری ترجمه کرده است. فواد نظیری نیز دو مجموعهشعر از پابلو نرودا ترجمه کرده است: «سنگهای آسمانی» و «بانوی اقیانوس و صد غزل عاشقانه» و مجموعهای از اوکتاویو پاز با عنوانِ «سمندر، ورای عشق». کتاب «شعر و واقعیت + قطعات عمودی» روبرتو خوارز را نیز بهروز صفدری ترجمه کرده است. در یادداشت مترجم آمده است که شعر خوارز بهقول اوکتاویو پاز «از چاه تا ماه» است. خطی قائم و قطعهای عمود میان مادون و ماورا، رفتوآمدی میان فروسو و فراسوی هر چیز.
شرق
1 Comment
رضایی
خانم زرتابی ، ابتدا خوب بود تحقیق کوچکی میگردی تا با کتابهای ترجمه شده مختصر آشنایی پیدا کنی. متاسفانه اطلاعاتی که ارائه کرده ای در حد ادبیات اول دبیرستان سال ۷۵ بود نه سال ۹۵! شما آیا ترجمه مجموعه عظیم دو جلدی نرودا از سیروس شاملو چاپ سال ۹۵ را ندیده ای یا مصلحت بود نبینی. اگر ندیده ای که شایستگی تهیه خبر بخش ترجمه در این روزنامه پر دک و پز را نداری و اگر تعمدی اسم ایشان را نبرده ای، برایت آرزوی بهبودی و سلامتی دارم! هرچند مرده باد دشمن من!