این مقاله را به اشتراک بگذارید
روایت جهانگردان از حسن رفتار و آدابدانی ویژه ایرانیان
جان من است این میهمان
روزبه رهنما
شاردن، جهانگرد مشهور فرانسوی در دوره صفوی در سفرنامه خود مینویسد «در سراسر آبادیهای واقع در دامنهی این کوهستانها نه کاروانسرا هست نه مسافرخانه، مسافران باید مهمان صاحبخانهها باشند. در آنجا از نظر خوردنی و آشامیدنی به ایشان خوش میگذرد. من در این قسمت از سفرم هیچ نگرانی و ناراحتی نداشتم. زیرا راهنمایم پیش از من به محل توقف میرسید و قبل از ورود من منزل و غذا را آماده میکرد. آتش می افروخت و برای اسبان نیز اصطبل خوبی مهیا میساخت. هر جا میخواستم به صاحبخانهی میزبان پولی بدهم راهنما رها نمیکرد و می گفت اینجا چنین کارها رسم نیست و من آنچه را میخواستم به صاحب خانه بدهم به او میدادم». ایرانیان از نظر شاردن « خوشمشرب، گرم، صمیمی، آرام و متین هستند و به هنگام دیدار و ملاقات یکدیگر از تعارفات درخور و شایسته دریغ نمیورزند و در حوادث تلخ و شیرین و جشنها از یکدیگر دید و بازدید به عمل میآورند».
پذیرایی گرم و گرامیداشت مهمانهای خودمانی، خویشان و دوستان، بیتردید از وجوه روشن فرهنگ خانوادههای ایرانی است. آنچه از دید یک ناظر خارجی بازتاب مییابد اما میتواند در تایید این مدعا سودمند آید. از میان جهانگردان و خاورشناسان، آنان که در ایران کسی را نمیشناخته و در مسیر سفر خود به سرپناه و جایی برای آسایش و تکاندن خستگی راه نیاز داشتهاند، به ویژه با رسیدن به جاهایی که کاروانسراسازی ممکن نبوده است خاطراتی از خود بر جای گذاشتهاند که بخشندگی و تکریم مهمان را نزد مردم ایران بازمینمایاند.
این در همیشه باز است
گرامیداشت میهمان آنچنان در میان ایرانیان نمود داشته است که حتی طراحی خانه در معماری سنتی ایران را میتوان بر اساس تکریم میهمان تحلیل و بررسی کرد. از سردر خانهها و سایبان آن و نقش بسمالله الرحمن الرحیم و آیات قرآن یا عبارت یاعلی و سکوی جلوی در گرفته تا اختصاص اتاق مهمان و تالار یا اتاق پذیرایی، همه از ارزش و اهمیتی نشان دارند که ایرانیان برای میهمان قایل میشدهاند. بتول نایبی در مقالهای مینویسد «معمار سنتی، که به فتوتنامهها عمل میکرده و آراسته به اخلاق نیک بوده با وارد کردن متغیرهای خاص همچون ارزشهای روانشناسانه و مفاهیم اخلاقی فضای معماری متفاوتی عرضه میداشته و معماری را به درجهی بالایی از ارزش و غنا ارتقا میبخشید. آنچه در مورد معماری سنتی ایرانی قابل توجه است اینکه اطلاعات دانش، خلاقیت و آگاهیورزی برگرفته از حوزههای متفاوت علوم و فنون و شناخت مسائل روانشناختی استوار است». معماری سنتی ایران را در طراحی و ساخت خانهها، بر این اساس میتوان وجه نمادین مهماننوازی ایرانیان دانست.
درب خانهها در روزگاران گذشته، کمتر بسته میماند. درها باز بود و پردهای ساده حریم خانه را میپوشاند. درب خانه هنوز هم در بسیاری از آبادیها و در کوچهپسکوچههای قدیم شهرها جز در ساعتهای شب بسته نمیشود. درها واقعا روی میهمان باز بود. افزون بر این، جملههایی چون «میهمان حبیب خداست»، «میهمان موجب برکت خانه است» و «میهمان روزیاش را با خود میآورد» سدهها بر سر زبان مردم ایران جاری بوده است. این مساله نشان میدهد میهمان تا چه اندازه نزد مردمان این سرزمین احترام دارد. این اهمیت در شعر صائب تبریزی بازتاب یافته است «به چشم زندهدلان خوشتر است خلوت گور/ ز خانهای که در آن مهمان نمیباشد».
این احترام، شگفتانگیز است
کنت دو سرسی مامور فرانسوی دوره محمد شاه قاجار درباره تکریم میهمان نزد مردم فقیر و غنی مینویسد به ویژه با تاکید بر این که چادرنشینان نیز از آن برخوردارند. او با شگفتی از میهماننوازی مردم ایران سخن رانده است؛ از آنرو که به روایت خودش، در جاهایی که او را نمیشناختهاند با بره کباب شده و فراهم کردن جای آسایش و لوازم مورد نیاز یک مسافر پذیرایی کردهاند. هنریش بروگش سیاح آلمانی سده نوزدهم میلادی، افزون بر تعریف از هوش و جهانبینی و اهل ذوق و شعر بودن مردمان سرزمین پل فیروزه در سفرنامه خود، مینویسد «در معاشرت با ایرانیان آنچه که بیش از همه جلب نظر میکند، ادب و احترامی است که به همدیگر میگذارند. در این مورد از میرزاهای تحصیلکرده گرفته، تا کشاورزان عامی روستاها، همگی رفتارشان توأم با ادب و نزاکت است. آنان میهمان تازهوارد را با جمله "خوش آمدید" میپذیرند و سپس با جملات و عباراتی که به دقت انتخاب شده، در مورد سلامتی "وجود مبارک" وی سوال میکنند. شخصی که از او سوال شده است به نوبه خود سلامتیاش و حتی خوبی هوا را تنها نتیجه خوبی، لطف، مرحمت و مهربانی شخص سوال کننده میداند و سپس خود را عبد و عبید و چاکر و نوکر او مینامد و آرزو میکند که هیچگاه سایه او از سرش کم نشود. دیگری با این کلمات تشکر خود را ابراز میدارد "مرحمت میفرمایید" و با جمله خداحافظ شما" از وی جدا میشود».
هانری رنه آلمانی در سفرنامه خود با عنوان «از خراسان تا بختیاری »از تکریم میهمان نزد ایرانیان چنین سخن رانده است «مهماننوازی ایرانی به حد کمال است و معروفیت جهانی دارد. در کشوری که هیچ مهمانخانهای وجود ندارد و کاروانسراها با یکدیگر فاصلهی بسیار دارند، این صفت مهماننوازی بسی قابل تمجید و شایان تقدیر است. مالکینی که در کنار شاهراهها زندگانی میکنند با کمال مهربانی و با چهرهی گشاده از مسافرین پذیرائی میکنند. مهمانداری آنها همیشه مجانی است ولی رسم است که مسافر قبل از جدا شدن از میزبان انعامی بمستخدمین او میدهد». مادام کارلا سرنا سفرنامهنویس ایتالیایی آداب معاشرت ایرانیان را نیز بدینسان توصیف میکند «از حق نباید گذشت ایرانیان در آدابدانی و حسن رفتار دارای لطف و ظرافت خاصی بوده و از قدرت تشخیص بسیار قوی و ادب ذاتی فوقالعادهای برخوردارند». آبراهام والنتاین ویلیامز جکسن در اوایل سده بیستم میلادی برای تحقیق درباره آثار باستانی و تاریخی ایران به شرق سفر کرد. او در تبریز در برابر مهماننوازی مردم، از ادب و تعارف ایرانیان و ادبیات زیبا و نغز آنها سخن میراند.
کلنل ییت چارلز ادوارد در سفرنامه خود «خراسان و سیستان» قربانی گوسفند را جلوی پای میهمان در تربیت حیدریه، به عنوان احترام توصیف کرده است. وی که در روستاهای درگز مورد استقبال مردم قرار میگیرد، مینویسد «در ابتدا مردی که در دست یک سینی پر از انگور داشت پیش آمد. سپس شخص دیگری ظرفی از آتش را که اسپند در آن ریخته بود پیش آورد و در برابر ما بر زمین نهاد. تنها تفاوت در این بود که در سیستان یک پیرزن اینکار را انجام میداد. من نمیدانم منشا پیدایش این رسم یعنی دود کردن اسپند چه بوده است. فقط میدانم که مردم اینکار را برای رفع چشم زخم انجام میدهند. در نزدیکی دهکده گوسفندی را پیش آوردند و در جلوی ما سر بریدند و خونش را به زمین ریختند».
تابلویی زیبا از میهماننوازی ایرانی
ایرانیان از روزگاران دور و در گذر هزارهها و سدهها، در مراوده و برخورد با مردم سرزمینهای دیگر، از خود سیمایی بر جای گذاردهاند. این تصویر که بر اخلاق خوش و نیکمنشی ایرانیان پایهگذارده شده، آنان را به عنوان مردمی خونگرم، میهماندوست و خوشبرخورد شناسانده است. نیکمنشی ایرانیان در پذیرایی از میهمان، چه آشنا چه بیگانه، در پیوند با اصول جوانمردانه و زندگی آرمانی که از دیرباز در صفحه اندیشه ما بوده، هیچگاه کمرنگ نشده است. چنین تصویری تا اندازهای بسیار، از مشترکات تعامل اجتماعی ما با دیگر فرهنگها سرچشمه میگیرد.
شهروند