این مقاله را به اشتراک بگذارید
هابرماس درباره سلامت چه میگوید؟
نگاهی به کتاب« هابرماس: نظریه انتقادی و سلامت» اثر گراهام اسکمبلر/ ترجمهی حسینعلی نوذری
دکتر علی غزالیفر*
در سال ۲۰۱۴ یورگن هابرماس مصاحبهای به مناسبت هشتادوپنج سالگیاش انجام داد که در بسیاری از رسانهها بازتاب یافت. او در بخشی از آن گفتگو درباره آثارش میگوید: «برای من شمار خوانندگان مطرح نیست، بلکه مهم آن است که اندیشههای مشخصی، راه خود را به گستره عمومی باز کنند». دلیل نگرانی او سختی و پیچیدگی کتابهای اوست که زبانزد همگان است. اما علیرغم اینکه آثار هابرماس بسیار دشوار هستند، اما خیلی اثرگذار هم بودهاند. این مطلب را خود او نیز بهخوبی میداند. اما چه بسا حتی خود او هم انتظار نداشت که نظریات او در عرصه جامعهشناسی پزشکی و، بهطور خاص، مباحث مربوط به سلامت مؤثر باشد. این تلقی دور از انتظار نیست؛ زیرا هابرماس درباره پزشکی و سلامت کتاب مستقلی ننوشته است. مباحث او هم ربط مستقیم و روشنی به این موضوع ندارند. پس چگونه میتوان از نظریاتش در اینباره سود جست؟ نکته کلیدی این است که باید تلقی خود را از سلامت تغییر دهیم. همچنین تعریف بیماری و سلامت در امور مربوط به این دو و بهویژه علل و عوامل ایجاد، افزایش و کاهش آنها مؤثر است. لذا با تغییر تعریف همه این موارد دستخوش دگرگونی میشود.
تلقی رایج آن است که سلامت، حالت یا کیفیتی است که در نتیجه رعایت دستورها، مقررات و قواعد بهداشتی تأمین و حفظ میشود و مقابل آن هم وضعیت یا حالت بیماری است که باز هم امری بیولوژیکی است. اما نباید سلامت را منحصر در وضعیت فیزیکی و بیولوژیکی انسان بدانیم، بلکه باید آن را در زمینه گستردهتری قرار دهیم و نشان دهیم این موضوع فراتر از یک موضوع فیزیکی و بیولوژیکی است. از همه مهمتر توجه به جنبههای اجتماعی آن است. برخلاف آنچه در ابتدا بهنظر میرسد، سلامت ربط وثیقی با جامعه و دیگران دارد. وضعیت اجتماعی انسان و تعامل او با دیگران تأثیر سلبی و ایجابی قابل توجهی در سلامت او به جای می گذارد. یک مورد برجسته در این زمینه بیکاری است. میان بیکاری و سلامت یک رابطه معکوس دوطرفه و دیالکتیکی وجود دارد؛ یعنی بیکاری باعث ایجاد یا استمرار یا تشدید بیماری میشود، همانگونه که بیماری باعث بیکاری میشود. آمارها و تحقیقات میدانی نشان میدهد که ۳۰ درصد بیکاران دچار کاهش قابلتوجهی در سلامت خود هستند. لذا عوامل اجتماعی و غیربیولوژیکی همچون آداب و رسوم غذایی، الگوهای خواب، متأهل یا مجرد بودن، تحصیلات دانشگاهی و بسیاری چیزهای دیگر در چگونگی وضعیت سلامتی افراد نقش مهمی ایفا میکنند. تصمیمها و برنامهریزیهای کلان دولتی نیز نقش بسیار مهمی در سلامت شهروندان دارد. مشتریگرایی و مصرفگرایی در حوزه پزشکی و در رابطه پزشک-بیمار هم سلامت را تهدید میکند.
این اثر کتابی است در حوزه جامعهشناسی پزشکی با محوریت مسئله سلامت. و با استفاده از نظریات و تحلیلهای جامعهشناختی هابرماس درصدد است این مسئله را به نحو مبسوط بررسی کند و نیز راهحلهایی ارائه شود. کتاب با مقدمه مبسوط مترجم آغاز میشود که بسیار عالی است و میتوان آن را یک نمونه خوب برای یک اثر ترجمهای بهشمار آورد. در این بخش هم موضوع و هم مسئله این پژوهش کلان بهخوبی توضیح داده شده است. همچنین چکیده خوبی از فصول کتاب ارائه شده است. پس از آن نه مقاله مبسوط و دقیق فصول کتاب را تشکیل میدهند. هشت نویسندهی این مقالات نهگانه همگی از استادان و صاحبنظران حوزههای جامعهشناسی، جامعهشناسی پزشکی و جامعهشناسی سلامت و بیماری هستند. هر کدام از آنان جنبهای از مسئله سلامت را با توجه به نظریات هابرماس بررسی کردهاند.
اما چگونه چنین پژوهشی میسر شده است؟ پاسخ این مسئله آن است که برخی از نظریات مبنایی هابرماس این قابلیت را دارند که در چنین زمنیهای بهکار گرفته شوند. مهمترین آنها عبارتند از: نظریه انتقادی، زیستجهان، حوزه عمومی، نظریه کنش ارتباطی و اعمال گفتاری. این نظریات برای بررسی انواع گوناگونی از مسائل مربوط به سلامت میتوانند ابزارهای بسیار خوب و نیرومندی باشند؛ مسائلی همچون: تصمیمگیری درباره برنامههای سلامت، یافتن راهحل برای نابرابریهای سلامت، رابطه پزشک و بیمار، نقش روابط طبقاتی و تأثیر قدرت در افزایش نابرابریهای سلامت، مستعمرهشدن زیستجهان و حوزه عمومی، جایگاه پزشک در حوزه بیماری، وضعیت سلامت عمومی، جنبشهای اجتماعی جدید در حوزه سلامت عمومی، سهمیهبندی سلامت، چگونگی توزیع منابع برای سهمیهبندی سلامت.
در این کتاب محوریت با هابرماس است اما نه حرفهای او تکرار و تقلید شده و نه مطالب منحصر به اوست. لذا نظریات دیگر اندیشمندان نیز مورد توجه است، بهویژه میشل فوکو. فصل هشتم کتاب بررسی مقایسهای این دو فیلسوف است. فوکو در طیف فکری هابرماس قرار نمیگیرد و با او تفاوت دارد. اما در زمینه جامعهشناسی پزشکی با او وجوه قرابت زیادی دارد. همچنین این فیلسوف فرانسوی، علاوه بر مباحث متفرقهای که در آثار گوناگونش درباره پزشکی مطرح کرده است، کتاب مستقلی هم به بررسی این موضوع اختصاص داده است با عنوان تولد پزشکی بالینی. نویسنده این فصل در پی آن است که نظریه انتقادی هابرماس را با استفاده از نقاط قوت مباحث فوکو تکمیل کند؛ زیرا فوکو نیز جنبههای اجتماعی مسئله سلامت را مورد توجه قرار داده است و به خوبی نشان داده که سیاستگذاری کلان در عرصه پزشکی نمیتواند خالی از ارزش باشد و لذا پیشاپیش نوعی جهتگیری خاصی در عرصه بیماری و سلامت در آنها گنجانده شده است. او بر این باور است که پزشکی دیگر مجموعهای از تکنیکهای درمان بیماریها و دانش مورد نیاز آنها نیست. پزشکی در راستای کسب دانش انسان سالم است؛ یعنی مطالعهای درباره انسان سالم و تعریف یک انسان نمونه. پزشکی در سامانبخشیدن به هستی انسان، موضع هنجاری خاصی دارد و نیز در پی آن است که به آن مشروعیت دهد. نصیحتکردن برای داشتن زندگی سالم و تحمیل معیارهایی برای روابط جسمانی و اخلاقی فردی و اجتماعی در همین راستا انجام میشود.
این کتاب بسیار آموزنده است. مقالات این دفتر نشان میدهد که نظریات هابرماس پتانسیل بالایی دارند که میتوان از آنها برای مسائل انسانی و اجتماعی گوناگون بهره برد که سلامت تنها یکی از آنهاست. لذا ما نهفقط مطالب فراوانی درباره سلامت یاد میگیریم، بلکه، بهطور کلی، چیزهای زیادی درباره نسبت میان مسائل فردی و اجتماعی میآموزیم. نحوه ارتباط آنها را میبینیم. همچنین چگونگی بهکارگیری نظریات کلان و پیچیده را در مسائل خُرد بهخوبی مشاهده میکنیم. این کتاب نمونه بسیار خوبی برای نشاندادن و انجامدادن این امر است که چگونه میتوان با تئوریهای انتزاعی راهحلی برای مسائل انضمامی یافت. از این روی باید اذعان کرد که فایده این اثر فراتر از مضامین و درونمایه آن است.
این اثر به استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی توصیه میشود. جامعه ما از مشکلات فراوان و پیچیدهای در حوزه پزشکی، و بهویژه سلامت مردم، رنج میبرد. این را همگان، اعم از نخبگان و شهروندان، میدانند. انتقادهای زیادی نیز متوجه این حوزه شده است. اما نباید گمان کنیم که همه اشکالات متوجه سازوکار درونی خود پزشکی است و فقط پزشکان باید اصلاحگر این وضعیت باشند. واقعیت آن است که اهل علوم اجتماعی نیز میتوانند در این زمینه مشارکت جدی داشته باشند. اصحاب علوم انسانی شک نکنند که میتوانند در بهبود وضعیت سلامت جامعه نقشی ایفا کنند. اگر واقعا به چنین عزمی رسیده باشند، این اثر بسیار سودمند است و میتوان درسهای بسیاری از آن آموخت.
*دکترای فلسفه
به نقل از الف کتاب
****
«هابرماس، نظریه انتقادی و سلامت»
نویسنده: گراهام اسکمبلر و دیگران
مترجم: حسینعلی نوذری
ناشر: علمی و فرهنگی، چاپ اول ۱۳۹۶
۴۳۵ صفحه، ۲۵۰۰۰ تومان