این مقاله را به اشتراک بگذارید
ایان مکیوون در مورد برگزیت: راه حل من ساده است: یک ایرلندِ متحد
رابطه برگزیت و رمان سوسک
دنیس استاونتون
ترجمه: م.رضا ملکشا
مقدمه مترجم:
در پنج سال اخیر شاهد حضور پررنگ جناح های راست و شبه فاشیست در بسیاری از نقاط جهان بودهایم. گرایشاتی که از دل وضعیت بحرانی ساختار سرمایه بیرون میآیند و با تکیه بر شعارها و برنامههای ناممکن و غیرقابل اجرای پوپولیستی، تودهی نا امید را میفریبند. همچنین با بهرهگیری از حمایتهای همه جانبهی غولهای سرمایهداری کنترل امور را به دست میگیرند. آغاز این روند همگام بود با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2016 ایالات متحده آمریکا و پروبال گرفتن گرایشی که پس از به قدرت رسیدن، ساختار قدرتِ دولتی کشورهایی همچون برزیل، اوکراین و انگلستان را قبضه کرد.
تغییرات آشکاری که در حال حاضر در میدان سیاست بینالمللی رخ میدهد، پیوندی ناگسستنی با بحران جهانی سرمایهداری دارد. بلبشوی موجود در برنامهریزی، طرحهای سیاسی و همچنین نحوه واکنش و موضعگیری نمایندگان گرایشات راست؛ بیانگر بلبشو و تشنجِ خود فرماسیون سرمایهداری است.
آهنگ رشد متوسط ۳/۱ درصد در ثروتمندترین کشورهای (گروه جی ۷) که متشکل از فرانسه، آلمان، انگلستان، ژاپن، ایالات متحده آمریکا، ایتالیا و کانادا است خود به وضح نشانگر دورهای بلند مدت از کندی رشد است. میزان متوسط آهنگ رشد اتحادیه اروپا در طول دهه گذشته ۷/۱ درصد بوده و در سال گذشته ۸/۱ درصد را تجربه کرده؛ امری که نشان میدهد این آمار در مقایسه با آهنگ رشد سالیانه اقتصاد ایالات متحده در دوران رکود ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ که ۳/۱ درصد بود نشانگر مواجههی اقتصاد اتحادیه اروپا با رکود است.
جناح راست شبه فاشیستی بنا به ادعایش در صدد است تا به چنین بحرانی خاتمه بخشد؛ اما تهی کردن چیزهایی که به خود به جناح راست معنا میبخشد امری ناممکن به نظر میرسد و این گرایش؛ چارهای جز دست یازیدن به اقدامات ماجراجویانه برای حفظ اعتبارخود ندارد. بهعنوان مثال شوونیسم آمریکایی به محض تثبیت پایه های قدرتاش، دوقرارداد مهم را ملغی کرد؛ نخست خروج یکجانبهاش ازمعاهده برجام که یکی ازمهم ترین دستاوردهای سیاست خارجی کابینه باراک اوباما به حساب میآمد و دوم، خروج ازمعاهده زیست محیطی پاریس. انگار دوران کنونی را میبایست دوران اعتراف بورژوازی به ناکامیهایش قلمداد کرد. بورژوازی قراردادهای اجتماعیای که خود منعقد کرده را مانع و ایستار در مقابل رشد اقتصادی و شکوفایی اجتماع و آزادیهای فردی معرفی میکند؛ اما با وجود این پوستاندازیها همچنان خصوصیسازیهای روزافزون درمقابله با تناقضات موجود دردرون دولت سرمایه داری، حتی با شتابی بیشتر، همچنان ادامه دارد. آموزش و پرورش ون ظام بیمههای اجتماعی کشور روز به روز بیشتر در حال مبدل شدن به کالا و خدمات گران قیمت و غیر قابل دسترسیاند. تنها نتیجه تمامی شعارهای پوشالی ضد فساد نظیر "پایان دادن به اقدامات سرمایه داری رفیق باز"، کاهش شدید مالیات شرکت ها و مالکان ثروتمند آن ها بوده است. و از افزایش آزادی می توان به انحلال مجلس توسط ولادمیر زلنسکی به بهانه سرکوب بازماندگان بدنه سیاسی دولت پیشین؛ و به تعطیلی کشاندن پارلمان انگلستان جهت تحمیل رای بر اعضای آن نام برد.
برگزیت یکی دیگر از نشانههای این وضعیت بحرانی است؛ امری که به زعم بورژوازی انگلستان پاسخ مشخص به وضعیتی است که در آن اسیر است. پوپولیسم راست گرا، درصدد تغییر نحوه مراودات و پیوندهای تجاری با سایر کشورهای اتحادیه اروپا است. بوریس جانسون که پیشتر از طرفداران اتحادیه اروپا بود و همواره آن را تحسین میکرد؛ در تابستان ۲۰۱۹ کمی پیش از انتصابش به مقام نخست وزیری اعلام کرد"اتحادیه اروپا، چیزی مانند رویای تب آلود ناپلئون و هیتلر بوده و محکوم به شکست است". او همچنین معتقد است که مذاکره بر سر برگزیت در نهایت انگلستان را به مستعمره اروپا بدل خواهد کرد.
ایان مکیوون با مسخ معکوسی که با الهام از رمان کافکا خلق میکند، در پی مطرح کردن دال سیاسی مشخصی است. او سیاست طبقاتیای را نشان میدهد که در دوران بحرانی خویش به سراغ حقیرترین و سیاهترین بخشهایش میرود. بخشهایی که در پی وارونهسازی واقعیتهای عینی اجتماعیاند. سوسک؛ سوژگی محدود و ارتجاعی هیئت حاکمی را افشا میکند که نه تعدیل کننده، بلکه خود تعمیق کننده بحراناند. مکیوون در متن زیر از رابطه این رمان با رویدادهای چند سال اخیر و به طور مشخص تأثیر برگزیت بر شکلیابی این اثر صحبت میکند.
***
با در نظر گرفتن رویدادهای این هفته در وست مینستر، هنگامی که دادگاه عالی انگلستان تشخیص داد که بوریس جانسون پارلمان را به صورت غیرقانونی معلق کرده، نمایندگان مجلس نخست وزیر را متهم کردند که با لفاظی تفرقهافکنانه جان آنها را به خطر انداخته است. این امر بسیاری را در انگلستان متعجب کرد که برای بدنه سیاسی کشور چه اتفاقی افتاده است.
جانسون به دلیل تلاش برای به تعطیلی کشاندن مجلس و همچنین ادبیات و لحنش در مجلس عوام از عذرخواهی خودداری کرده است، وقتی که او اعلام کرد بهترین راه برای قدردانی از جو کاکس(۱) نماینده به قتل رسیده و طرفدار ماندن در اتحادیه اروپا، تحقق برگزیت است.
در یک رمان کوتاه که این هفته منتشر شده است، ایان مکیوون از هجونویسی برای بررسی دورهای از تاریخ بریتانیا استفاده میکند که در کل فراتر از تقلید به نظر میرسد، در این کتاب او یک طبقه سیاسی را به تصویر میکشد که توسط سوسکها تسخیر شده است.
کتاب "سوسک" با تغییری در داستانِ مسخ کافکا میآغازد؛که در آن سوسکی را مشاهده میشود که در خیابان ۱۰ داونینگ استریت بیدار شده و متوجه میشود که تبدیل به نخستوزیری به نام جیم سمز (۲) شده است. سمز کابینهای را رهبری میکند که تقریباً به طور کامل از سوسکهایی تشکیل شده که به مناصب عالی سیاست بریتانیا هجوم بردهاند تا یک برنامه اقتصادی پوچ به نام معکوسگرایی (۳) را پیش ببردند.
این تئوری اینگونه پیش می رود که " در پایان هفته کاری، کارمند در ازای همه ساعت هایی که زحمت کشیده به کارفرمایش پول میدهد. اما وقتی به مغازه ها میرود، با نرخ های خرده فروشی بابت همه اقلامی که با خود میبرد سخاوتمندانه پاداش میگیرد" (از متن کتاب)
مک یوون، که این کتاب بیست هزار کلمه ای را در تابستان نوشت، این هفته به من گفت که سعی دارد پاد ساعتگردی را به عنوان ایدهای توصیف کند که "به اندازه برگزیت پوچ و بی معنیست".
او میگوید: "من وانمود نمیکنم که میخواهم در این خصوص بی طرف باشم. فکر نمیکنم که طنز بیطرف باشد. من کاملاً از نظرم جانبداری میکنم و ماهیت سوسک برای من ماهیت برگزیت است."
"وقتی شانزده ساله بودم کتاب "پیشنهاد مؤدبانه" (4) اثر جاناتان سویفت را خواندم و تأثیر بسیاری بر من گذاشت. در حقیقت در ستایش این کتاب من به تنهایی مقالهای طولانی نوشتم. آن را هرگز به هیچ معلمی ندادم، خیلی شیفته آن بودم. نتیجه چه شد؟ هیچ"
"[این کتاب] موجب تحقیر طرفداران برگزیت خواهد شد. آنها یا آن را به طور کلی نادیده خواهند گرفت و یا خواهند گفت که چقدر بد نوشته شده است، و این شاید تنها تا حدودی برای طرفداران ماندن در اتحادیه اروپا تسکینی برای نا امیدیشان باشد."
نخستوزیر ترکیبی
سمز عناصری از ترزا می و بوریس جانسون را در خود دارد. اگرچه مک یوون اصرار دارد که این کتاب یک رمان اقتباسی نیست. او پیش از انتخاب سوسک به عنوان حشره نمادین در پس ماهیتی اندیشیده بود که به عقیده او محرک برگزیت بود.
مک یوون میگوید: "در واقع کافکا حشره خود را نامگذاری نمیکند. اما این حشرهای است که به نظر نفرت جهانیای نسبت به آن وجود دارد. آنها با فقر و شرایط بد زندگی مرتبطاند. به همین خاطر من حشرهای میخواستم که واقعاً از برگزیت سود ببرد."
"نوع خاصی از دروغگویی وجود دارد که به نظر من بسیار جدی است. هنگامی که دولت به مدت پنج هفته پارلمان را به تعطیلی کشاند و مایکل گوو و دیگران با نوعی تمسخر و چشمک زدن در جاهای مختلف اعلام کردند:" که این مسئله قطعاً هیچ ارتباطی با برگزیت ندارد" به نظر من این یک دروغگویی مدل شوروی است. من دروغ میگویم. شما میدانید دروغ میگویم. من میدانم که شما میدانید دروغ میگویم. و این همان نوع دروغ است. و این دقیقاً همان مسئلهای است که شاهد آن بودم. و این رفتار سوسک است."
مک یوون برنده جایزه بوکر؛ نویسنده کتابهای "آمستردام"، "تاوان" و "شنبه" یک انترناسیونالیستِ لیبرال بیپروا است. او در تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا هیچ جنبه مثبتی را مشاهده نمیکند. مک یوون معتقد است به ۴/۱۷میلیون نفری که به برگزیت رأی مثبت دادند در مورد هزینههای عضویت در اتحادیه اروپا و بیشتر از همه در مورد حق حاکمیت دروغ گفته شده است.
مک یوون میگوید: " آنچه که در لفافه شعار "کنترل را بازپس بگیرید" وجود دارد پیشنهادی به مردم است که اگر آنها اتحادیه اروپا را ترک کنند، حق حاکمیت و کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهند داشت. و دروغهای که در پس این دروغ وجود دارد انکار این واقعیت است که اگر ما به تمام معاملات تجاری که اکنون داریم پشت کنیم؛ یک دوره بیست ساله برای فسخ همه آنها آغاز میکنیم، تک به تک این معاملات تجاری خطری برای حاکمیت ما خواهند بود."
نابرابریهای تاریخی
مک یوون تصدیق میکند که در کشور بریتانیا نابرابریهای تاریخی وجود دارد؛ و بسیاری از افرادی که به خروج از اتحادیه اروپا رأی دادند از وضعیت خدمات عمومی و رفاه اقتصادی خود واقعاً شکایت داشتند. اما وی خاطر نشان میکند که سیاستمداران طرفدار برگزیت دیگر ادعا نمیکنند که این امر حداقل در کوتاه مدت وضعیت رفاه در انگلیس را بهتر خواهد کرد.
او می گوید"این امر کاملا رمزآلود شده است. من واقعاً نمیتوانم درک کنم که آنها میخواهند به کجا برسند. البته میتوانم مشاجراتی را که بر سر کاهش مالیات شرکتها، کاهش قوانین و مقررات، کمکردن استانداردهای زیستمحیطی چیزی شبیه سنگاپور و غیره را درک کنم. آنها این حرف را نزدهاند. نه، من فکر میکنم این همان حس عجیب رمز آلود است که در واقع هیچ پاسخ راستینی درباره چرایی بیشتر ندارد."
اگرچه مک یوون کتاب سوسک را در طی چند هفته نوشت، اما احساس میکند که سه سال است که با مشغله ذهنی وسواس گونه در مورد اخبار برگزیت مشغول تحقیق بوده است. او به راحتی در مورد جزئیات دقیق جنجال سیاسی در وست مینیستر و در مورد اقدامات جانسون برای تحکیم توافقنامه جدید خروج از اتحادیه، صحبت میکند.
او فکر میکند که توافق بعید است انجام بگیرد زیرا او نمیتواند باور کند که حزب اتحادگرایان دموکراتیک (۵) هرگونه توافق نامه خروج را بپذیردکه شامل حمایت محض ایرلند شمالی باشد.
مک یوون میگوید: "راه حل من بسیار ساده است: یک ایرلندِ متحد. سپس میتوانید به تجارت و شکوفایی ادامه دهید و هیچ کس متوجه این تفاوت نمیشود. ایرلند جنوبی دیگر توسط کشیشان اداره نمیشود و همه این بچهها مرتباً با قطار به دوبلین میروند و اوقات خوبی را سپری میکنند."
" من با دوستی ایرلندی که متخصص مغز و اعصاب است یک شرطبندی سیساله انجام دادهام؛ من گفتهام در دوران حیاتمان اتحاد دو ایرلند را خواهیم دید. و او گفته است قطعاً اینگونه نیست. من گفتم که خرید میتواند آن را حل کند، مصرفگرایی. این مسئله که جنوب از شمال ثروتمندتر خواهد شد و شمال هم میگوید ما هم میخواهیم خرید کنیم. حکومت دینی کشیشها که ایان پیسلی ارشد در موردش یاوهسرایی میکرد از بین رفته است".
محرک خودمختاری
اشاره کردم که درست به همان شکلی که یک قرن پیش مردم ایرلند استقلال را با آگاهی از هزینههای اقتصادی احتمالی آن انتخاب کردند. اتحادگرایان برای هویت انگلیسی خود ارزش بیشتری نسبت به هرگونه منافع اقتصادی احتمالی ناشی از اتحاد قائل هستند و به نظر من بخشی از ذات انسان به او اجازه میدهد تصمیماتی سیاسی بگیرند که میداند از نظر مادی فقیرتر میشود اما امیدوارند که احساس استقلال بیشتری داشته باشند.
مک یوون در این خصوص میگوید: "خب فکر میکنم که این بخشی دوست داشتنی از ذات انسان است، البته زمانی که به شکلی خشونت آمیز یا خصمانه ابراز نشود و در واقع نمیتوان در این سیاره هیچ نهادی متنوعتر از اتحادیه اروپا تصور کرد."
"اگر از پرتغال سوار هواپیما شوید و در سوئد فرود بیایید، اختلافات بسیار زیاد است. حتی اگر از دوور(۶) به کاله(۷) بروید. این مسئله شگفتانگیز است که ما از ایالات متحده بسیار جالبتر هستیم، که کشوری مکدونالدی است، اگر با ماشین به هر کجا بروید همه چیز مثل هم به نظر میرسد".
من منظور شما را درک میکنم که مردم به خوبی میتوانند علیه مصالح اقتصادی خود رأی دهند تا از این استقلال برخوردار شوند اما آنها میتوانند همان استقلال را در چهارجوب اتحادیه اروپا داشته باشند، و همزمان شاهد شکوفایی جمهوری باشند.
مک یوون میگوید احساس میکند که حقوق مدنیاش از او گرفته شده است چرا که به جرمی کوربین(۸) نیز بیاعتماد است. او را فردی در مرکز یک انجمن پسالنینیستی اروپاگریز قرار میداند. او همچنین از سیاست حزب لیبرال دموکرات در خصوص لغو برگزیت با فسخ ماده ۵۰ بدون برگزاری دومین همه پرسی ناراضی است.
یوون میگوید: " فکر میکنم ما باید مسیر ایرلند را برویم و اجازه دهیم همه در این مورد دوباره فکر کنند و اگر رأی دوباره برای خروج بود، باید با بیاعتنایی بگوییم ما باعث آمدن آن شدیم. ما همه باعث آمدن آن شدیم. و امیدوار باشیم که این امر تنها تتها مایه افسردگی شود و نه یک فاجعه."
دشوار است که بفهمیم نتیجه چه خواهد شد، چه ما در پایان در اتحادیه اروپا بمانیم یا خارج شویم. فکر میکنم اگر ما اتحادیه را ترک کنیم ناگزیر خواهیم بود سالهای زیادی را صرف نه تنها بازگرداندن توافقات تجاری که در اتحادیه اروپا داریم ؛ بلکه به چیز هایی نظیر نهاد های فرهنگی، امنیت، و به ویژه علم که در هم گره خورده اند تخصیص دهیم. شاید یک حزب مرکزی رشد کند و تلاش کند ظرف ۱۰ یا ۱۵ سال دوباره آن را بازگرداند. البته اگرآن هنگام اتحادیه اروپا ما را قبول کند.
یادداشت ها:
۱٫هلن جوآن کاکس از اعضای حزب کارگر و عضو پارلمان انگلستان بود از سال ۲۰۱۵ تا یک سال پس از آن بود. کاکس در پرستال واقع در یورکشایر غربی مورد حمله با چاقو و تیراندازی قرار گرفت و بر اثر جراحات وارده ناشی از این اقدام کشته شد.
۲٫ jim sams
۳٫ مترجم فارسی این کتاب واژه پادساعتگردی را برای ترجمه این طرح به کار برده است.
۴٫ رسالهای طنر از جاناتان سویفت است که نام کامل آن " پیشنهاد مودبانه جهت جلوگیری از اینکه فرزندان تهیِ دست ایرلند سرباز والدین یا کشورشان باشند و بدان منظور که برای عموم مفید واقع شوند" سویفت در این رساله پیشنهاد میکند که فرزند تهیدستان به عنوان غذا به ثروتمندان فروخته شوند تا مسئله فقر ریشه کن شود. سویفت در این رساله هجوآمیز به نقد زیست پر مشقت تهیدستان و سبعیت ثروتمندان در بهرهکشی از آن ها و همچنین سیاست های انگلستان در خصوص ایرلند پرداخته است.
۵٫ حزب اتحادگرایان دموکراتیک: حزبی راستگرا در ایرلند شمالی که خواهان ادامه اشغال شش استان شمال غربی ایرلند از سوی انگلستان است.
۶٫یک شهر بندری واقع در کنت در جنوب شرقی انگلستان.
۷٫شهر بندری واقع در شمال فرانسه.
۸٫ رهبر حزب کارگر و نماینده این حزب در پارلمان انگلستان از سال ۱۹۸۳٫ وی از جایگزین های احتمالی ترزا می به شمار می آمد و در صف اول مخالفان برگزیت در درون دولت بود.
اختصاصی مد و مه