Share This Article
شكي نيست هر داستاني از روايتي برخوردارد و روايت خود اصطلاحي عام است كه شيوه و قالب بازگويي ماجراهاي (يا مضمون) آن داستان بشماار ميرود. روايت در هرآنچه بدين صفت ماجرايي را (داراي شخصيت و حادثه) براي مخاطب بازگو ميكند، وجود دارد. اما آيا هر روايتي كه به شرح ماجرايي ميپردازد، داستان است يا اينكه چنين روايتي به طور كلي بايد متضمن ويژگيهايي خاص باشد؟ نكته اينجاست كه حكايت، لطيفه ، قصه و داستان و… همه و همه از روايتي برخوردارند، اما چگونه ميتوان آنها را از هم بازشناسايي كرد؟ فراگيرترين و معروفترين اشكال نقل يك حادثهي كه ميتواند داراي شخصيت، مكان و… كدامست؟ اين نوشته به شما كمك ميكند پاسخ اين سوالات را پيدا كنيد. اينكه قصه همان داستان است يا اينكه باهم تفاوت دارند، حكايت چطور و… نوشتهاي كه در ادامه ميآيد سياههايست از واژههايي كليدي در اين رابطه؛ واژههايي كه درك معناي آنها كه به شما كمك ميكند، نگاه خود را به در اين رابطه اصلاح كرده و تفاوت ها و شباهتهاي اين مفاهيم را دريافته و در روبرو شدن با متون مختلف بتوانيد، جنس آنها را شناخته و از يكديگر تميز دهيد. در يك جمعبندي كلي اين واژهها شما را كمك ميكنند تا با شناخت داستان و انواعش، آن را از غير داستان جداكنيد! و به عبارتي به اين نكته توجه داشته باشيد كه هر متني كه حادثهاي را روايت كند داستان نيست.
احساساتيگري Sentimentalism
احساساتيگري در داستان، واكنش عاطفي افراطي است كه پيشاپيش براي آن تداركي ديده نشده باشد. احساساتيگري واكنشي عاطفي مبالغهآميز موقعيتها و حالات و بازتاب احساساتي بودن است، بازتابي سريع و خام نسبت به عواطف و تأكيد بيش از حد بر احساسات، نه بر حوادث و وضعيت و موقعيتهايي كه احساسات از آنها ناشي ميشود.
ادبيات Literature
ادبيات در معناي عام كلمه غالبا به هر نوع نوشتهاي گفته ميشود، مثل بخشنامهها، رسالهها، اعلانها، اعلاميهها و آثار تاريخي و علمي و فلسفي و ادبي. ادبيات به معناي خاص به هر اثر عالي و ممتازي اطلاق ميشود كه در آن عامل تخيل دخيل باشد و در ضمن با جهان واقع نيز ارتباط معناداري داشته باشد. گاهي از ادبيات به معناي خاص كلمه با عنوان ادبيات تخيلي ياد ميكنند، بنابراين ادبيات به معناي خاص يا ادبيات تخيلي در بر گيرنده همه انواع آثار خلاقه عالي است، چه شعر و چه نثر، مثل منظومههاي حماسي، غنايي، نمايشي، تعليمي، قصه، داستان كوتاه، رمان، رمانس و آثار وابسته به آنها.
ادبيات تخيلي: رجوع كنيد به ادبيات
ادبيات داستاني Fiction
ادبيات داستاني در معناي جامع آن به هر روايتي كه خصلت ساختگي و ابداعي آن بر جنبه تاريخي و واقعيش غلبه كند، گفته ميشود. از اينرو، ظاهرا بايد همه انواع خلاقه آثار ادبي را در بر بگيرد، اما در عرف نقد امروز به آثار روايتي منثور، ادبيات داستاني ميگويند.
فرق ادبيات داستاني با ادبيات يا ادبيات تخيلي در اين است كه ادبيات داستاني همه انواع آثار داستاني روايتي منثور را در بر ميگيرد، خواه اين انواع از خصوصيت عالي برخوردار باشد، خواه نباشد. يعني هر اثر روايتي منثور خلاقه كه با جهان واقع ارتباط معناداري داشته باشد، در حوزه ادبيات داستاني قرار ميگيرد. ادبيات داستاني شامل قصه، رمانس، رمان، داستان كوتاه است و انواع ادبي يونانباستان يعني آثار حماسي، غنايي، نمايشي و تعليمي در آن جايي ندارد.
اسطوره، اساطير Myth
اسطوره، قصههاي باستاني اقوام، نژادها و ملتهايي است كه معمولا با نيروهاي مافوق بشري و ماوراء الطبيعي و سرگذشت خدايان سر و كار دارد و ميكوشد بعضي از پديدههاي طبيعي را توضيح بدهد. اسطوره، كمتر تاريخي و بيشتر خيالي و كمتر اخلاقي و بيشتر تمثيلي است.
افسانه تمثيلي Fable
افسانه تمثيلي معمولا قصه منثور يا منظوم كوتاهي است درباره حيوانات و با ويژگيهاي اخلاقي. به اين نوع قصهها، افسانه حيوانات نيز ميگويند.
باستانگرايي Archaism
باستانگرايي به كارگيري لغات و جملات و تركيبات مهجوري است كه در زبان معمول عصر استعمال نداشته باشد. كوششي كه بعضي از اديبان و نويسندگان براي سرهنويسي ميكنند و واژهها و تعبيرهاي فارسي غيرمعمول را بهجاي لغات معمول عربي در زبان ميآورند، نوعي باستانگرايي است.
تراژدي Tragedy
تراژدي در اصل يوناني، به معني آواز بز است. بنياد آن مربوط است به آيين قرباني كردن بز در مراسمي كه يونانيان براي ديونيسوس خداي مزارع و تاكستانها برپا ميكردند. اين اصطلاح در ادبيات كاربرد فراواني دارد، بهخصوص در ادبيات نمايشي. اين تراژدي نمايشگر اعمال جدي و مهمي است كه وضعيت و موقعيت شخصيت اصلي اثر را بهصورت فاجعهباري واژگون كند. در «دايرهالمعارف فارسي» مصاحب تراژدي چنين تعريف شده: «تراژدي نوعي نمايشنامه است كه قهرمان يا قرهمانان آن در پايان دچار مرگي دلخراش (يا گرفتار مصيبتي فاجعهانگيز) شوند. اما اين تعريف ساده و مرسوم، آنچنان كه بايد رساننده معناي تراژدي نيست، زيرا هر داستاني كه به صرف تصادف يا اسباب چيني يا مرگ دلخراش (يا مصيبتي فاجعهانگيز) قهرمانش پايان بيابد، ترژدي به شمار نميرود. مرگي (مصيبتي) كه در پايان تراژدي اتفاق ميافتد، بايد نتيجه مستقيم و اجتنابناپذير تضادها و تلاشهايي باشد كه حادثات و حالات قهرمانان و سير داستان از آغاز تا انجام بهوجود ميآورند و نيز شكست و مرگ قهرمانان يك تراژدي، عليرغم ظاهر دلخراش و غمانگيزش، نمودار فتحي معنوي و دروني است كه در تماشاگر، علاوهبر غم، شور و افروختگي برميانگيزد و موجب تزكيه نفس ميشود.
تصوير خيال Image
تصوير خيال، صورت ذهني است كه هنرمند (نويسنده،شاعر و…) از برداشتهاي عاطفي و ادراكي خود از طبيعت و اشياي دور و بر خود به كمك كلمات به دست ميدهد تا از طريق انواع آن (تشبيه، استعاره و…) تجربهها و مشاهدههاي خود را به ذهن خواننده يا شنونده انتقال بدهد، مثلا وقتي در «بوف كور» ميخوانيم:
«در زندگي زخمهايي هست كه مثل خوره روح را آهسته در انزوا ميخورد و ميتراشد.» هدايت، دردها و رنجها را به زخمهايي تشبيه كرده است تا تجربه عاطفي و ادراكي راوي داستان را از واقعيتهاي زندگي به صورت عيني و مجسمي با ياري كلمات به نمايش بگذارد.
حكايت اخلاقي Parable
حكايت اخلاقي، حكايتي كوتاه و ساده و متضمن مسائل اخلاقي است و گاه به وجه تمثيل روايت ميشود، اما شخصيتهاي آن بيشتر مردمانند.
حماسه Epic
حماسه، شعر يا نثري است روايتي و طولاني كه معمولا بر شرح احوال و اعمال خارقالعاده قهرماني متمركز ميشود و با حوادث مهم غيرعادي كه غالبا به سرنوشت قبيلهاي يا ملتي و گاه بهطور كلي به نژاد بشري مربوط است، سر و كار دارد. بيشتر حماسهها جنبه ملي دارند و بازگوي آرزوهاي ملت يا قومي هستند. حماسهها به دو نوع، حماسههاي نخستين يا سنتي و حماسههاي ثانوي تقسيم ميشود. حماسههاي اوليه، آن دسته از حماسههاست كه به صورت شفاهي در بين ملتهاي قديم وجود داشته و سينه به سينه و نسل به نسل نقل شده و بعدا به شكل مكتوب و اغلب به صورت شعر درآمدهاند. حماسه سومري «گيلگمش» كهنترين حماسه از اين نوع است كه قدمت آن به ٣٠٠٠ سال قبل از ميلاد ميرسد. دو حماسه يوناني «ايلياد» و «اديسه» اثر هومر نيز از اين نوعند. حماسههاي ثانوي، حاصل تخيل نويسنده يا شاعر است و بسياري از عوامل حماسههاي نخستين در آنها به كار رفته است. «انهايد» اثر ويرژيل، شاعر رومي،را قديميترين اين نوع حماسه دانستهاند. «بهشت گمشده» اثر جان ميلتون شاعر انگليسي و «كمدي الهي» اثر اليگيري دانته شاعر ايتاليايي نيز از جمله حماسههاي ثانوي به حساب ميآيند.
خردگرايي Minimalism
خردگرايي يا موجزنويسي شيوهاي است روايتي يا نمايشي كه با كمترين عناصر ضروري معمولا در شكلي كوتاه مثل لطيفه، طرح كوتاه نمايشي، تكگويي، داستانك، افسانه تمثيلي، حكايت اخلاقي ارائه شود.
داستان Story
داستان، به مفهوم عام آن، نقل (مكتوب يا شفاهي، واقعي يا خيالي) وقايع است به ترتيب توالي زمان؛ يا به عبارت ديگر، داستان، توالي حوادث واقعي تاريخي يا ساختگي و ابداعي است، بنابراين تسخير عمل به وسيله تخيل را ارائه ميدهد. خصلت بارز داستان آن است كه بتواند ما را وادار كند كه بخواهيم بدانيم بعد چه اتفاق ميافتد. در اين مفهوم عام، تنها زمان عامل مهم است و اينكه چه اتفاقي افتاده و بعد چه اتفاقي روي خواهد داد. بنابراين داستان اساس همه انواع ادبي است چه روايتي و چه نمايشي؛ زيرا در همه انواع اين دو گروه، داستان مجموعه وقايعي است كه به ترتيب توالي زماني روي ميدهد. از اينرو، داستان عنصر مشترك همه انواع ادبي خلاقه است. در رمان، رمانس، داستان كوتاه، قصه، نمايشنامه، فيلمنامه، شعر روايتي و اشكال ديگر، داستان وجود دارد، براي مثال ميگوييم داستان اين نمايشنامه، اين منظومه يا اين رمان…
داستان بلند، داستاني است كه از نظر كمي از «داستان كوتاه» بلندتر و از «رمان» كوتاه تر است و از نظر كيفي نيز با داستان كوتاه و رمان تفاوت دارد. داستان بلند تقريبا از نظر كيفي خصوصيتهايش با ناولت و رمان كوتاه مشابه است. يعني اين نوع داستانها بعضي از مختصات و كيفيات داستان كوتاه و رمان را توأم دارند. خصلت داستان كوتاه در فشردگي و ايجاز محتواي آن است، زيرا در داستان كوتاه اغلب فرصتي براي پرداخت و پرورش شخصيتها و گسترش درونمايه وجود ندارد، اما در داستان بلند و ناولت و رمان كوتاه امكان گسترش شخصيتها و درونمايه بهطور محدود وجود دارد. اما از نظر كميت براي اين سه نوع اختلافهايي قائل شدهاند؛ داستاني را كه از پانزده هزار كلمه تا سي هزار كلمه داشته باشد، «داستان بلند» ميگويند و داستاني كه از سي هزار تا پنجاه هزار كلمه داشته باشد، «رمان كوتاه» ناميده ميشود و براي «ناولت» در بعضي از فرهنگهاي ادبي پانزده تا سي هزار كلمه و بعضي ديگر سي تا پنجاه هزار كلمه قائل شدهاند.
داستانك، يا داستان كوتاه كوتاه داستاني به نثر است كه از «داستان كوتاه» جمع و جورتر و كوتاهتر است و از پانصد كلمه كمتر و از هزار و پانصد كلمه بيشتر نداشته باشد و در آن عناصر «كشمكش» و «شخصيتپردازي» و «صحنه» و… مقتصدانه و ماهرانه به كار رفته باشد. درواقع داستانك همه عناصر داستان كوتاه را در خود جمع دارد، جز آنكه اين عناصر با ايجاز و اختصار همراه است.
«داستان كوتاه، تمركز دادن شخصيتي است در يك حادثه مهم ضمني. در آن كمتر شخصيت گسترش مييابد و نويسنده بيشتر شخصيت را در وضعيت و موقعيتي خاص نشان ميدهد.»
«داستان كوتاه نوعي از داستان است كه انواع آن از نظر اندازه كاملا با هم فرق دارند، اما كوتاهتر از رمان يا ناولت است. خصلتا درونمايه اصلي منفرد و تأثيرگذاري را گسترش ميدهد.»
داستان كوتاه كوتاه: رجوع كنيد به داستانك
داستان لطيفهوار Anecdotal Fiction
داستان لطيفهوار براساس حادثهاي شگفتآور و اتفاقي نوشته شده است و كمتر توجهي به واقعيت و اصالت زندگي دارد و در آن بيشتر به سرگرمكنندگي و گيرايي اثر توجه ميشود. تعريف آن چنين است:
«داستان لطيفهوار، داستاني است كه در ضمن توالي حوادث استقلاليافته (بعد چي) پيش برود، به جاي اينكه داستان از گسترش پيرنگ سازمان يافته (چطور؟ چرا؟) برخوردار باشد.»
داستان لطيفهوار تيپيك Typical anecdotal Fiction
در ميان داستانهاي لطيفهوار، نوع خاصي وجود دارد كه از آن بهعنوان داستان لطيفهوار تيپيك ياد ميكنند. اين نوع داستان تكامليافته و متعالي است از داستانهاي لطيفه وار، اگرچه غلب داراي خصوصيات داستانهاي لطيفهوار است، يعني حادثهاي اتفاقي و نادر محور داستان قرار ميگيرد و به اين دليل پيرنگ آن زياد حساب شده نيست، اما چون حرف و پيامي دارد و در ضمن با خصلتها و خصوصيتهاي ديرپا و عميق بشري سر و كار دارد، از داستانهاي لطيفهوار جدا ميشود و نوع تازهاي از آن به وجود ميآيد كه از نظر هنري ممتاز و معتبر است.
رمان Novel
در اينجا دو تعريف از رمان آورده ميشود: «رمان، داستاني طولاني است كه براساس تقليدي نزديك به واقعيت، از آدمي و عادات و حالات بشري نوشته شده باشد و به نحوي از انحاء تصوير جامعه را در خود منعكس كند.»
«روايت منثور داستاني طولاني كه شخصيتها و حضورشان را در سازمانبندي مرتبي از وقايع و صحنهها تصوير كند. اثري داستاني كه كمتر از ٣٠ تا ٤٠ هزار كلمه داشته باشد، غالبا بهعنوان «داستان كوتاه»، «داستان بلند يا ناولت» يا «قصه» محسوب ميشود، اما رمان حداكثري براي طول و اندازه واقعي خود ندارد. هر رمان، شرح و نقلي است از زندگي. هر زمان متضمن «كشمكش»، «شخصيت»، «عمل»، «صحنهها»، «پيرنگ» و «درونمايه» است.
رمانس Romance
رمانس، قصه خيالي منظوم يا منثوري است كه به وقايع غيرعادي يا شگفتانگيز توجه كند و ماجراهاي عجيب و غريب و عشقبازيهاي اغراقآميز يا اعمال سلحشورانه را به نمايش گذارد.
رمز: رجوع كنيد به نماد
زيباشناسي Aesthetics
زيباشناسي، مطالعه زيبايي در طبيعت و هنر و كشف معيارهاي قضاوت درباره آنهاست.
طنز Satire
طنز در لغت به معني مسخره كردن و طعنه زدن و در اصطلاح شعر يا نثري است كه در آن حمايت يا ضعفهاي اخلاقي و فساد اجتماعي يا اشتباهات بشر با شيوهاي تمسخرآميز و اغلب غيرمستقيم بازگو شود.
قصه Tale
معمولا به آثار خلاقهاي كه در آنها تأكيد بر حوادث خارقالعاده بيشتر از تحول و تكوين شخصيتهاست، قصه ميگويند. در قصه محور ماجرا بر حوادث خلقالساعه ميگردد و در حقيقت حوادث، قصهها را به وجود ميآورند و ركن اساسي و بنيادي آن را تشكيل ميدهند بيآنكه در گسترش و تحول روحي و خلقي قهرمانها و آدمهاي قصه نقشي داشته باشند. به عبارتي ديگر، شخصيتها و قهرمانها، در قصه كمتر دگرگوني مييابند و بيشتر دستخوش حوادث و ماجراهاي گوناگونند. قصهها، اغلب پاياني خوش دارند. قصه. به انواع اسطوره، حكايت اخلاقي، افسانه تمثيلي و… تقسيم ميشود.
كليشه Cliché
كليشه واژهاي است فرانسوي به معناي قالبي؛ براي كلمات و جملات و اصطلاحاتي به كار برده ميشود كه بر اثر تكرار و استعمال زياد تأثير عاطفي و معنوي خود را از دست داده است؛ مثل تركيباتي چون زمزمه باد، غوغاي سكوت، رقص برگ، غنچه لب كه در ابتدا بديع و مؤثر بوده است و بر اثر تكرار و استعمال زياد مبتذل و پيشپا افتاده شده است.
كمدي Comedy
كمدي از نظر تاريخي دومين شكل نمايشي بعد از تراژدي است و بهجاي درونمايههاي آرماني و ابدي و ازلي با زندگي معمولي و حوادث روزمره سر و كار دارد و زباني ساده و عادي را به كار ميگيرد. اصطلاح كمدي امروز جامعيت بيشتري يافته است و شامل همه نمايشهايي ميشود كه با شيوهاي ساده و سهل و با توجه به وقايع زندگي روزمره نوشته شده و پاياني خوش داشته باشد. گرچه اين اصطلاح معمولا براي نمايشهاي خندهدار به كار برده ميشود، اما مفهوم كميك در ادبيات داستاني و شعر منظوم نيز وجود دارد؛ از اين نظر، اين اصطلاح هم براي نوشته هاي نمايشي و هم براي آثار روايتي به كار برده ميشود.
گروتسك Grotesque
هر چيز تحريف شده، زشت، غيرعادي، عجيب و غريب، خيالي يا باور نكردني را گروتسك ميگويند. در ادبيات تخيلي از گروتسك براي تأثيرهاي طنزآلود و مبالغهآميز آن بهره ميگيرند.
لطيفه Anecdote
لطيفه روايت داستاني مفرح و كوتاهي است درباره شخص يا حادثهاي يا وضعيت و موقعيتي. بنياد آن بر پيوند حلقههاي واقعي و تصادفي حادثهاي استوار است؛ لطيفه از پيوستن اين حلقههاي حادثه بر يكديگر تكوين و تحقق مييابد.
مباحثه Argumentation
مباحثه يكي از انواع چهارگانه بيان (توصيف، روايت، شرح) است. هدف مباحثه متقاعد كردن خواننده يا شنونده، يا اثبات حقيقتي يا نشان دادن نادرستي فكر و مسئلهاي است كه به دو صورت انجام ميگيرد، از طريق مباحثه يا ترغيب.
مكتب ادبي School
مكتب ادبي مجموعه نظريهها و خصوصيتهايي است كه در اوضاع و احوال فرهنگي، احجتماعي و سياسي دورهاي در ادبيات يك يا چند كشور به وجود ميآيد، مثلا مكتب امپرسيونيسم اولينبار در فرانسه بهوجود آمد.
ناولت Novelette
ناولت، داستاني است كه كيفيت غنايي و رمانتيك آن بر خصوصيتهاي ديگرش بچربد و از نظر كميت و تعداد واژگان، بعضي آن را با داستان بلند و بعضي ديگر آن را با رمان كوتاه هماندازه دانستهاند.
نقيضه Parody
نقيضه تقليد تمسخرآميز از كلمات، سبك، نگرش، لحن و عقايد نويسندهاي يا شيوهاي خاص در نوشتن است.
نماد Symbol
نماد به عنوان چيزي تعريف ميشود كه بهجاي چيز ديگري قرار گرفته باشد. به عبارت ديگر، چيزي است كه معناي خود را بدهد و جانشين چيز ديگري نيز بشود يا چيز ديگري را القا كند. وقتي گل سرخي را با تأكيد و تكرار توصيف ميكنيم، گل همان گل سرخ است اما چيزي بيشتر از خودش نشان ميدهد كه ذهن ما را به خود جلب ميكند؛ مثلا ما را به ياد جواني و زيبايي و عشق مياندازدگ يعني گل سرخ در عين حال كه گل سرخ است، «نماد» جواني و زيبايي و عشق هم هست.
نوول Nouvelle
نوول، واژهاي فرانسوي است و بهطور كلي در ادبيات فارسي مترادف «داستان كوتاه» آمده، اما اغلب ديده شده كه «نوول» را با اصطلاح انگليسي «ناول» به معناي «رمان» يكي گرفتهاند كه درست نيست. «نوول» نوعي داستان كوتاه است كه براساس حادثه يا وضعيت و موقعيتي منفرد بنا شده باشد و اين حادثه به نقطه اوج شگفتانگيزي ختم شود. اصل واژه نوول از اصطلاح ايتاليايي «نوولا» آمده و در ادبيات انگليسي اغلب به معناي «رمان كوتاه» به كار ميرود.
متن و شرح واژهها برگرفته از پيوست كتاب «عرق ريزان روح» اثر جمال مير صادقي(انتشارات نيلوفر) هستند