Share This Article
سمساري يا بازار سياه كتاب/
بازار سياه كتاب برخلاف تصور برخي الزاما بازار فروش كتابهاي دست دوم نيست. مغازههاي فروش كتابهاي دست دوم، از يك منظر حكم سمساري را دارند براي بازار كتاب. باتوجه به وجهه فرهنگي كتاب شايد چنين عنواني چندان خوشايند بهنظر نرسد؛ اما مشابهتها در اين ميان كم نيست. وقتي جاي فروشنده و خريدار عوض شود، يعني فروشنده كتاب دست دوم، بهعنوان خريدار پا به خانه كسي بگذارد؛ آنوقت شيوه قيمتگذاري روي اين كتابها و حتي نوع برخورد با كالا (به فرض فرهنگي بودن آن) به ما نشان خواهد داد كه اين قياس چندان هم بيراه نيست.
اما اي كاش كتابفروشي هاي دست دوم واقعا حكم سمساري را داشت، چرا كه در آن صورت بخش مهمي از آنها در حوزه اي كه تحت عنوان بازار سياه ميشناسيم فعال نبودند. درست است كه سمسار سعي ميكند جنس مورد نظر خود را براي سود بيشتر، به ارزانترين قيمت خريداري كند، اما در طرف مقابل هنگام فروش اين جنس را در حد مشخصي ميتواند قيمت گذاري كند. چراكه ديگر بازار سياهي وجود ندارد و خريدار ميتواند برود نوي آن جنس را از بازار خريداري كند. اما اگر چه بخشي از بازار كتابهاي دست دوم اينگونه عمل ميكند، اما در اين ميان كتابهايي نيز هستند كه چون نوي آنها در بازار وجود ندارد، ميتوان به هرقيمتي فروخت، حتي بيشتر از نوي آن در صورت چاپ. اين جاست كه فروشنده دندان گردي ميكند و بسته به كمياب بودن كتاب و بخصوص تمايل خريدار قيمت آن را بالا ميبرد. خدا نكند كه فروشنده بداند مشتري اشتياق بسياري براي خريدن كتاب دارد در آن صورت قيمت بالاتر ميرود تا جاييكه اصطلاحا تيغ ميبرد. اين بخش از بازار كتاب است مه بازار سياه نام دارد.
با اين حساب بايد پذيرفت فروش كتابهاي دست دوم، در شكل متعارف مصداق بازار سياه نيست. بازار سياه تعاريفي دارد كه متأسفانه نوع فعاليت فروشندگان كتابهاي دستدوم گاه بدان پهلو ميزند و درواقع اين فروشندگان براي كسب سود بيشتر سهمي از بازار سياه را برعهده ميگيرند. بهويژه وقتي پاي فروش كتابهاي كمياب ممنوعه به ميان ميآيد.
كتابهاي ممنوعه مهمترين خوراك بازار سياه را تشكيل ميدهد كه اجازه چاپ فروش ندارند و چون متناسب با تقاضاي موجود توليد نميشوند، كمياب شده؛ قيمت آنها بالا ميرود و بازار سياه توليد ميشود. گاه اين كتابها به صورت غير مجاز كپي و افست ميشوند و چون قيمت مشخص و تثبيت شدهاي همانند ديگر كتابها ندارند و از طرفي محصولي غير مجاز محسوب ميشوند، قيمت متعارفي ندارند و فروشنده ميتواند برحسب اشتياق مشتري قيمت را بالا و پايين كنند.
اما كتابي كه در بازار سياه ارايه ميشود، صرفا كتابي بدون مجوز انتشار نيست، بلكه ميتواند كتابي مهجور باشد كه بدون دليل خاصي سالهاست منتشر نشدهاست. با وجود اين بايد توجه داشت در بحث قيمت، كتابهايي كه مجوز انتشار ندارند و ممنوع بهحساب ميآيند، از قيمت بالاتري برخوردارند.
پس اگر كتابفروش فعاليت خود را به اين حوزه گسترش دهد، دستي هم در بازار سياه پيدا ميكند و تجربه نشان ميدهد كه بسياري از آنها كه كارشان فروش كتابهاي دستدوم است، بنا به دلايل مادي عنايتي هم به بازار سياه كتاب دارند، حال به صورت متمركز و يا به صورت جنبي؛ بخش مهمي از درآمد خود را هم از همين فعاليت كسب ميكنند.
هرچند در يك شكل نامتعارف! و البته استثناء ميتواند اينگونه هم نباشد و فروشنده بدون در نظر گرفتن پارامترهايي كه بيدليل قيمت كتاب را بالا ميبرد، به فروش كتابهاي دست دوم بپردازد. در اين حالت فروشنده كتابهاي روز و يا پابه سن گذاشته را به خريدار ارائه ميكند، آن هم با قيمتهايي كه مشتري توان خريدن پيدا ميكند و يا به عنوان كتابياب، آثاري قديمي را كه سالهاست تجديد چاپ نشدهاند را براي مشتري به قيمتي عادلانه تهيه ميكند و حوزه كارش ربطي به بازار سياه پيدا نميكند. به هر حال كم نيستند كتابهايي كه مدتها از چاپ آنها ميگذرد، مجهور ماندهاند و كسي هم عنايتي به انتشار مجدد آنها ندارد و يا لااقل مشكل حادي هم به لحاظ مميزي ندارند و اگر هم داشته باشد، در حوزه كتابهاي ممنوعه قرار نميگيرند.
بازار سياه و سانسور
هرچند كه در بازار سياه جنس تقلبي نيز به مشتري ارائه مي شود، اما اين كتابهاي ممنوعه هستند كه بهعنوان خوراك اصلي بازار سياه كتاب شناخته ميشوند. بازار سياه ارتباط مستقيمي با سياستهاي فرهنگي معيارهاي مميزي و سانسور دارد. ميزان آزاديهاي سياسي، اجتماعي و يا موازين عرفي در جامعه، همه به نوعي در اين مسئله دخيل هستند. در واقع درست يا غلط اين مميزي است كه بخش عمدهاي از بازار سياه را ميسازد. اگر مميزي نباشد كتابهاي بدون مجوز و جود نخواهند داشت كه پيرامون انها بازار سياه درست شود. بر براي نمونه بسياري از كتابها كه در دوره حكومت كمونيستي شوروي جزو آثار ممنوعه بوده و در بازار سياه به فروش ميرسيدند، در روسيه امروز جزو كتابهاي بازار سياه به حساب نميآيند. فروشندگان بازار سياه در روسيه امروز بيشك نميتوانند براي كتابي چون مرشد و مارگاريتا (بولگاكف) كه روزگاري جزو كتابهاي ممنوعه در شوروي بود، دندان گردي نشان دهند.
كشور ما نمونه بسيار مناسبي براي اين مسئله است، در دو ظرف تاريخي مختلف، در دو حكومتي كه درست تقابل با يكديگر قرار ميگيرند، براساس شكل حكومتي متفاوت و موازين مميزي مختلفي نيز و جود دارد و كتابهاي موضوع بازار سياه نيز اساسا با يكديگر متفاوت هستند. اگر در اين ميان نقاط مشتركي هم وجود داشته باشد برميگردد به شرايط سنتي ، مذهبي و عرفي جامعه ايراني كه در رژيم گذشته كمتر به آن توجه ميشد (تا جايي كه احتمال واكنش و اعتراض جدي وجود نداشت) اما امروز بسيار بيشتر مورد توجه قرار دارد. براي مثال در سالهاي پيش از انقلاب با وجود جريان سنتستيز و يا دينستيز درون حكومت، لاقل در پارهاي موارد براي رعايت ظاهر هم شده بود، به كتابهايي كه به لحاظ مذهبي و يا حتي مسائل اخلاقي پا را از برخي مرزها فراتر ميگذاشتند، با مسئله سانسور مواجه ميشدند. اين مسئله هم البته بستگي مستقيمي داشت به شرايط و سياستهاي حاكم در هر دورهاي، به عنوان نمونه در زمان رضاخان كه حكومت اهداف دينستيزانه خود را با پردهپوشي كمتري دنبال ميكند، كتابهايي (مثلا برخي آثار احمد كسروي) منتشر ميشود كه بعدها در دوره حكومت پسر او با وجود اينكه در ظاهر جامعه به مراتب غربزدهتر احساس ميشود، اجازه انتشار پيدا نميكنند. در كنار آن نيز با توجه به بسته بودن فضاي سياسي، كتابهاي سياسي بهويژه آنها كه پشتوانه مذهبي و يا حتي تئوريك از نوع چپ كمونيستي دارند، با مانع برميخورند و بدل ميشوند به كتابهايي كه به عنوان جلد سفيد (يا كتابهاي سفيد) معروف بودند، كتابهايي كه با چاپ ضعيف و غيرمجاز عمدتا با جلدهاي سفيد بدون نام و نشان درست از كتاب، نويسنده و يا مترجم منتشر ميشدند و اسم ناشر هم كه اصلا نداشتند، بهجز برخي موارد كه نام گروهها و احزاب مخالف رژيم پشت آن ثبت ميشد.
كتابهاي جلد سفيد در اين دوره، عموما در حد جزوه و يا كتابهاي كمحجمي هستند كه متن آنها بهصورت تايپي با ماشين تحرير بوده كه از روي آن زيراكس كپي يا افست شده و به صورت كتاب درآمدهاند، به لحاظ فني هم كيفيت بسيار نازلي دارند. كتابهاي دكتر علي شريعتي، غربزدگي جلال آلاحمد، متون فلسفي و تئوريك سوسياليستي و كمونيستي و… ازجمله آثاري بودند كه به اين طريق منتشر ميشدند.
اين كتابهايي كه اغلب با اهداف مبارزاتي چاپ ميشدند، يا در بازار سياه به فروش ميرسيدند و در بين مخالفان حكومت نيز دست به دست ميشدند. در اين سالها كتابهاي بازار سياه محدودند به همين حيطه سياسي. در حوزه موازين اخلاقي، عرفي و يا مذهبي حكومت آنقدر باز عمل ميكند كه كسي بهدنبال چاپ غيرقانوني كتابهاي ممنوعه اخلاقي نميرفت، بهطور كلي اين دست آثار وجود خارجي چنداني هم نداشتند، چون اغلب رسما منتشر ميشدند.
رونق بازار سياه
اما در سالهاي پس از انقلاب با وجود اينكه اكثريت قريب به اتفاق كتابهاي ممنوعه پيش مجوز انتشار پيدا كردند، بازار سياه گسترش چشمگيري پيدا كرد. در طول اين سالها، اكثريت قريب به اتفاق كتابهاي دكتر علي شريعتي منتشر شدند، جلال آلاحمد هم ديگر نويسنده مغضوبي نيست و از سوي ديگر حتي جريان چپ كمونيستي اگرچه مقبوليتي دولتي ندارد، مانعي در چاپ بسياري از آثار اساسي و تئوريك خود نديد. براي مثال كاپيتال ماركس با ترجمه ايرج اسكندري كه روزگاري از جمله آثار ممنوعه بسيار مهم بود، رسما منتشر شد و بسياري ديگر از كتابهاي ماركس، انگلس و ديگر متفكران سوسياليست ترجمه و منتشر شدند.
اما با اين وصف اگر بازار سياه گسترش مييابد به دو دليل عمده است. نخست سياستهاي فرهنگي سالهاي پس از انقلاب است كه براساس موازين عرفي رايج در جامعه، مميزي سختگيرانهتري را در طرح مسائل غيراخلاقي در كتابها اعمال ميكند و از سوي ديگر با توجه به ماهيت اسلامي حكومت، اسلامستيزي كه در حكومت پيشين لااقل تا حد و حدودي با مشكل مواجه نميشد، امكان طرح و بحث بسيار كمتري پيدا ميكند كه اين هم با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق مردم مؤمن به موازين مذهبي هستند، دور از ذهن به نظر نميرسد. بنابراين آثاري از اين دست هم به ليست كتابهاي بازار سياه اضافه ميشوند. نمونهاش آثار احمد كسروي؛ علاوهبر اين در خارج از كشور برخي نويسندگان مشغول توليد كتابهايي در اين زمينهاند كه بعضا بهصورت افست منتشر ميشوند.
با اين وصف بسياري از كتابهايي كه در سالهاي پيش از انقلاب در حوزههاي مختلف (بهويژه ادبيات) اجازه نشر داشتند، در اين سالها يا امكان انتشار پيدا نميكنند و يا با اعمال مميزيهايي منتشر ميشوند.
اما در اين ميان آنچه بيش از هر چيز باعث گسترش بازار سياه كتاب شد، پيشرفت و گسترش تكنولوژي چاپ و در اختيار قرار گرفتن دستگاههايي با حجم كوچك و در عين حال با كيفيت بالا بود، بهگونهاي كه در فضاي كوچك بهراحتي امكان آن وجود داشت كه لااقل در تيراژ محدود به چاپ كتاب پرداخت. در طول سالهاي اخير با توجه به نوع كتابها و تقاضا در بازار سياه، از روشهاي مختلفي براي تكثير و چاپ اين كتابها استفاده شده است، از افست گرفته تا زيراكس و… و جالب اينكه در چند سال اخير اين صنعت! براي خود تا جايي پيشرفت كرده است كه مخاطبان عادي نمونههاي اصلي و جعلي را تشخيص نميدهند، مگر كساني كه بهطور جدي با كتاب سر و كار دارند.
صورتبندي گونههاي كتاب در بازار سياه
در طول اين سالهاي اخير بسياري از كتابهاي كمياب و ناياب و يا ممنوعه از گزند سوداگران بازار سياه كتاب در امان نمانده است، اگر بخواهيم صورتبندي از اينگونه آثار ارائه كنيم، آثاري كه بهصورت گسترده در بازار سياه منتشر شدهاند، در چند دسته زير جاي ميگيرند.
نخست؛ كتابهايي كه در سالهاي دور منتشر شدهاند و در سالهاي اخير به دلايل مختلف امكان چاپ آنها نبوده و يا با اعمال مميزي منتشر شدهاند. مجموعه آثار صادق هدايت، دو قرن سكوت، دايي جان ناپلئون، ديوان ايرج ميرزا، كليات عبيد زاكاني و… از جمله عمده آثاري هستند كه بهدليل اعمال مميزي و عدمچاپ به تيراژ بالا افست شده و به مخاطبان ارائه شده است. جالب آنكه برخي كتابها كه روزگاري امكان چاپ آنها وجود نداشت، اما بعدا بيكم و كاست منتشر شدهاند، اما مخاطبان به تصور سانسور به نسخه كپي بيشتر عنايت داشتهاند. آثار فريدون آدميت از اين جملهاند.
دوم: آثاري كه در خارج از كشور منتشر شدهاند و در داخل اجازه چاپ نداشتهاند. نمونهاش جننامه هوشنگ گلشيري، شاه سياهپوشان، خاطرات بهروز وثوقي، خاطرات پرويز خطيبي و…
جالب اينكه برخي از اين نمونهها در داخل نيز منتشر شدهاند، اما مخاطبان به تصور سانسور به نمونه چاپ خارج از كشور حتي بهصورت افست تمايل نشان ميدهند، نمونهاش ديوان فروغ فرخزاد كه برخي آن را از چاپهاي قديمي آثار فروغ فرخزاد هم كاملتر ميدانند!
سوم؛ چاپ آثار سياسي و يا ممنوعه كه فروش آنها با دغدغه و احتمالا ترس همراه است. حتي امكان جرم و جريمه را نيز در پي دارد، كتابهاي سياسي منتشر شده در خارج از كشور، نظير آثار عليرضا نوريزاده شخصيتهاي سياسي داخلي همچون خاطرات منتظري و يا كتابهاي ممنوعه قديمي همچون بيست و سه سال (علي رشتي)، شيعهگري (احمد كسروي)، سه مكتوب و…
چهارم؛ كتابهايي كه در سالهاي اخير منتشر شدهاند، اما چاپ نخست آنها يا جمعآوري شده و يا با مشكل روبهرو شده است، شاهد بازي در ادبيات فارسي (سيروش شميسا)، خاطر دلبركان غمگين من (گابريل گارسيا ماركز) و… از جمله اين آثار هستند.
پنجم؛ چاپ كتابهايي كه در سالهاي اخير منتشر شدهاند به لحاظ مميزي با مشكلي هم روبهرو نبودهاند، اما استقبال در بازار باعث شده است كه برخي از فروشندگان در فاجعه چاپ شدن چاپهاي بعدي و يا حتي در زماني كه در بازار وجود دارد، نسخههاي كپي آن را به مشتريان ارائه كنند. كتابهايي نظير دالان بهشت (نازي صفوي)، بامداد خمار و… از جمله اين آثار بودهاند.
صنعت افست اوج ميگيرد
هنگامي كه چاپ زير پلهاي افست در تيراژ زياد ميسر شد، برخي از سوداگران بازاركتاب به فكر تكثير اين آثار افتادند كه به مجوز نياز نداشت و از سوي ديگر به دليل استفاده از نسخههاي قديمي اعتماد مخاطب را جلب ميكرد و با توجه به قيمت بالاي اين كتابها و هزينه پايين توليد، بسيار منفعتزا بود. ليست بلند و بالاي كتابهايي كه پيشتر چاپ شده اما فعلا مجوز انتشار نداشتند خوراك مناسبي را براي اين سودگران فراهم ميآورد تا از كمدي الهي و دوقرن سكوت تا آثار هدايت و چوبك را افست كنند.
اوج بازار سياه به اين شيوه در اواسط دهه هفتاد رقم خورد كه تا امروز هم ادامه يافته و البته در نمونههاي جديد از كيفيت بالاتري نيز برخوردار بوده است. قيمت بسيار بالاي نسخههاي اصل آثار موجب آن شد كه قيمت نسخههاي افست مناسب به نظر رسيده و با جلب مشتري اين بازار گسترش بسيار پيدا كند. تا آنجا كه در اواخر دهه هفتاد، منافع مادي اين فعاليت باعث جذب طيف گستردهاي از سوداگران (باربط و بيربط) به اين حيطه شد. بهگونهاي كه كار به جايي رسيد كه به دليل زياد شدن دست و گسترش فعاليت، اين سوداگران دربهدر به دنبال كتابهاي افست نشده ميگشتند.
تا آنجا كه پاي اين فعاليتهاي زيرزميني براي جذب منافع بيشتر به حوزه آثار سياسي نظير خاطرات منتظري و يا كتابهاي ضددين نظير تولديديگر شجاعالدين شفا هم باز شد كه اين نقطه آغاز حساسيت مسئولان به اين بازار بي درو پيكر شد تا در يك حركت ضربتي بساط مافياي اصلي افست را برچيند. با حذف چهرههاي اصلي مافياي افست كتاب، اين بازار براي مدت كوتاهي با ركد روبه رو شد، اما پس از اندك زماني با ورود تكنولوژيهاي جديدي كه موجب راحتي كار، هزينه پايين، فضاي كم و كيفيت بالا شده بود؛ دوباره بازار افست در ايران رونق پيدا كند؛ هرچند كه چاپ بسياري از كتابها در سالهاي اخير باعث شده است بازار افست ديگر رونق گذشته را نداشته باشد.
سايه بازار سياه بر اقتصاد كتاب
شايد در نگاه نخست تصور كنيم كه بازار سياه بازاري است جنبي در كنار بازار كتاب و در عمل تأثير بر آن نميگذارد؛ اما اين ظاهر ماجراست. بازار سياه كتاب بهطور مستقيم و غيرمستقيم بازار كتاب را تحت تأثير قرار داده و آنها را به لحاظ اقصادي متضرر ميسازد.
اين مهم را از زاويههاي مختلف ميتوان مورد توجه قرار داد، در بدترين شكل ممكن كه انتشار كتابهاي روز است، نويسنده زمانيكه ميتوانند بهواسطه استقبال عمومي مردم از منافع مادي آن بهرهمند شوند، گروهي بيآنكه زحمتي براي آن كشيده باشند، حتي در حد حروفچيني و صفحهآرايي (حالا زحمتهاي نويسنده بماند) خود را در منافع كتاب سهيم كرده و با ارائه نسخههاي كپي شده كتاب، بخشي از منافع اقتصادي را ثبه سمت خود ميكشند كه هم نويسنده ضربه ميخورد و هم ناشر.
در شكلهاي ديگر كتابهايي كه چاپهاي بدون حذف و تعديل يا با اندك مميزي در بازار وجود دارد، بهدليل بياعتمادي توسط مخاطبان خريداري نشده و مشتري ترجيح ميدهد نسخه افست شده از روي چاپ قديمي كه ميپندارد كامل است را بهجاي كتاب خريداري كند كه اين يكي هم باز ضرر اقتصادي است براي ناشر و احتمالا نويسنده.
در شكل ديگري از كار، وزارت ارشاد چاپ كتابي را به صلاح ندانسته و پس از چاپ مانع آن ميشود، در بازار سياه بهصورت وسيع توزيع ميشود. حالا نهتنها مخاطبان كتاب، بلكه عدهاي هم از روي كنجكاو آن را ميخرند و علاوهبر اينكه بر ناشر و مؤلف ضرر ميرساند، عمل وزارت ارشاد را نيز خنثي ميكند.
در سالهاي اخير با شكل جديدي از ارائه كتب مجاز و غيرمجاز روبهرو هستيم كه اين روش نهتنها بازار كتاب را تحتالشعاع قرار داده است، بلكه بازار سياه را نيز تحتالشعاع قرار ميدهد و آن چيزي نيست جز كتابهاي الكترونيك كه متن كتابهاي گوناگون را در فرمتهاي Wordو PDF بر روي اينترنت گذاشته و گاه نمونهاي از اين كتابها را به صورت CD كه حاوي چندين هزار كتاب است، ارائه ميكنند. بنابراين با توجه به فراواني در رويكرد به استفاده از كامپيوتر، همين شيوه باعث از بين رفتن بازار سياه برخي كتابها نيز شده است، چرا كه بهراحتي هم ميتوان از روي اين كتابها پرينت گرفته و استفاده كرد. در اين سيديها اغلب آثاري جديد، قديمي، مجاز و غيرمجاز را شاهد هستيم كه بيشك در لطمه زدن به بازار كتاب بيتأثير نيستند.
با توجه به شيوههاي نوين در بازار سياه كتاب و يا كپيهاي الكترونيك كتاب، شرايطي پيش آمده است كه ضرورت يك بازبيني در سياستهاي مميزي در ارشاد نيز احساس ميشود، چرا كه عملا اعمال مميزي در مورد آثاري كه پيشتر منتشر شدهاند، ناممكن به نظر ميرسد؛ چرا كه نسخههاي كامل آن در دسترس است. اما شايد با حذف مميزيهاي سختگيرانه و غيرضروري و با جذب مخاطب به بازار اصلي كتاب، بتوان تا اندازهاي از لطمههاي اقتصادي و حتي لطمههاي فرهنگي اين بازار سياه را كاست.