Share This Article
همانوقت كه آنونس نوظهور خیلی كوتاهی در سینما مولنروژ به نمایش درآمد، ما را كنجكاو كرد. از دایرهای سیاهوسفید كه خطوطش میچرخید سایهی مردی تفنگبهدست نمودار میشد و با موسیقی بدیع و گوشنوازی پیش میآمد و بعد شلیك میكرد. این طوری جیمز باند به ما معرفی شد، پیش از آنكه فیلمی از او دیده باشیم.
در آن زمان تازه نویسندگی را در سینما جدی گرفته بودم و این احساس را همیشه داشتم كه دارم با عمیقترین رؤیاهای دوران نوجوانیام زندگی میكنم. در آن اولین روزها جیمز باند یك جوری قهرمان بعدیام بود؛ یعنی بعد از خیلیها، بعد از تارزان و دارتانیان (سه تفنگدار) و ارول فلین و تیرون پاور و برت لنكستر. بار اول كه دكتر نو را در مولنروژ دیدم بیست سالم بود. گو اینكه نوع فیلم و ماجراهایش آن قدرها گیرایی نداشت اما شكل و شمایل یك قهرمان جدید در قامت شون كانری شیك و تمیز و رسمی، و بسیار تودار – كه آدم را وامیداشت حس كند پشت این چهرهی خونسرد، كلی گرما و تنش نهفته است – حسابی مرا مشتاق او كرد. همان زمان البته دوستان دیگر زیاد از دكتر نو خوششان نیامد و به نظرم جز من و هژیر داریوش كه به فیلم چهار ستاره (به معنای عالی) دادیم، كسی درجهی خوبی به آن نداد. از همین فیلم ارتباطی جدانشدنی بین ما با این قهرمان به وجود آمد. زمانهای زیادی را با فیلمهایش گذراندیم. با دامی برای جیمز باند – كه همان از روسیه با عشق باشد – و بهترین آن پنجهطلایی (گلدفینگر) و بیاینكه آرزو كنیم و بخواهیم مثل جیمز باند باشیم، به او میاندیشیدیم.
آنچه طی این سالها – كه اینك جیمز باند به پنجاه سالگی رسیده – برایم همیشه مفهومبرانگیز و قابلتوجه بوده این است كه این قهرمان هیچگاه غم و غصهی بحرانهای میانسالی (و حتی كهنسالی) را نخورده، هرگز پیر نشده و از پا درنیامده است. بازیگران مختلفی در نقش او ظاهر شده و رفتهاند. بعضیها جذاب و چالاك، و برخیها نهچندان؛ اما زمان نتوانسته است خدشهای به او وارد سازد. هنوز هم خودش را به همان نحو معرفی میكند: با نام خانوادگیاش.
به قول آن نویسنده، جدا از «الماس»، هیچ چیزی ابدی نیست اما جیمز باند هیچوقت پیر نمیشود، در حالی كه ما شدهایم. این میتواند آینهای از رؤیاهای نوجوانی و سحر و جادوی آن روزگاران خوش باشد.
آنچه میخوانید مروری بر ۲۲ جیمز باند این پنجاه سال است به روایت «اینترتینمنت ویكلی»:
دكتر نو Dr. No – ۱۹۶۲

فروش: ۱/۱۶ میلیون در آمریكا – ۶/۵۹ میلیون در دنیا
كارگردان: ترنس یانگ. موسیقی: جان باری
از اینجاست كه داستان آغاز میشود و فرمول برای پنجاه سال بر پایهی ماجراهایی جاسوسی شكل میگیرد. شون كانری به نقش مأمور ۰۰۷ با خونسردی قهرمان را معرفی میكند («باند… جیمز باند»). كازینویی در لندن، جایی است كه جیمز باند با ورقها و زنها بازی میكند. همین طور مرد شریر در شمایل یك چینی (جوزف وایزمن) كه میخواهد یك كشتی فضایی آمریكایی را با امواج رادیویی از كار بیندازد.
دكتر نو از بهترینهای جیمز باند نیست اما شروع شلیك است با مردی كه جواز قتل دارد و به جاماییكا میرود و در آنجا در بسترش با عنكبوت عظیمی روبهرو میشود. همچنین است حضور زنی (اورسولا آندرس) با نام «هانی رایدر» در ساحل، مادامی كه باند میخواهد دنیا را نجات دهد. یان فلمینگ – خالق جیمز باند – پس از دیدن فیلم گفت: «بسیار بد، بهسادگی بسیار بد».
از روسیه با عشق From Russia with Love – ۱۹۶۳
فروش: ۸/۲۴ میلیون در آمریكا – ۹/۷۸ میلیون در دنیا
كارگردان: ترنس یانگ. ترانهی عنوانبندی: مت مونرو
دستهی جنایتكاران در سایهی «اسپكتر» [مخفف تشكیلات مرتبط به تروریسم و انتقامجویی] میكوشند جنگ سرد را از طریق فریب باند و یك «ماتاهاری» روسی (دانیلا بیانكی) راه بیندازند و وسیلهای را بدزدند كه خودبهخود رمزگشایی میكند. داستان این بار مأمور ۰۰۷ را در برابر دو وسیلهی هولناك قرار میدهد: یكی آدمكش خپل رد گرانت از سوی رابرت شا، و دیگری لوتی لینای سابقهدار به نقش خبیث فراموشنشدنی رُزا كلب.
فیلم به دلیل پرداخت قوی اكشن شاید یكی از بهترینهای باند باشد (صحنهی نزاع و درگیری در كوپهی قطار نفسگیر است). از روسیه با عشق آخرین فیلمی بود كه جان اف. كندی – رییسجمهور آمریكا – دید. فیلم در ۲۰ نوامبر ۱۹۶۳ در كاخ سفید به نمایش درآمد.
گلدفینگر Goldfinger – ۱۹۶۴

فروش: ۱/۵۱ میلیون در آمریكا – ۹/۱۲۴ میلیون در دنیا
كارگردان: گای همیلتن. ترانهی عنوانبندی: شرلی بیسی
مرد بدسرشت احتكاركنندهی شمشهای طلا به نام گلدفینگر (گروت فروبه) سعی دارد به فورت ناكس حمله برد. گلدفینگر صحنههای نمایش جذابی دارد: كلاه آد جاب (هارلود ساكاتا) كه با پرتاب آن میتوان همه چیز را برید، زنی كه تماماً با رنگ طلای ۲۴ عیار پوشیده شده، و ظهور اولین ماشین باند یعنی آستون مارتین دیبی۵ (با صندلی پرتابشونده). و البته، بانوی مرگباری با نام پوسی گالور (آنر بلاكمن).
این فیلم را بهترین ۰۰۷ و شاید طلای فیلمهای جیمز باندی نامیدهاند. پیش از اینكه ساكاتای اهل هاوایی در نقش مرگآفرین آد جاب ظاهر شود، مدال نقرهی وزنهبرداری آمریكا را در المپیك ۱۹۴۸ به دست آورده بود.
تندربال Thunderball – ۱۹۶۵
فروش: ۶/۶۳ میلیون در آمریكا – ۲/۱۴۱ میلیون در دنیا
كارگردان: ترنس یانگ. ترانهی عنوانبندی: تام جونز
بمبافكن ناتو ربوده میشود. جنگ هستهای در راه است. سپس صد میلیون پوند از حكومتهای انگلستان و آمریكا باجخواهی میشود. كالیدوسكوپی از تصاویر شگفتانگیز، مرد خبیثی با یك چشمبند (آدولفو چلی)، استخری مملو از كوسه، نبردهای فریبندهی زیر آب، و باند (شون كانری) درگیر با زنی شیطانی به اسم فیونا ولپ (لوچانا پالوتسی). تندربالضمناً معرفیكنندهی فرمول مشهور «دختر باند» هم هست و نشان میدهد كه باند با سه تیپ زن مراوده دارد: در اوایل زنی است كه میمیرد (مارتین بسویك به نقش مأمور امآی۶ با نام پولا كاپلان)، زن بدذاتی كه در اواسط از بین میرود (ولپ) و «دختر باند» كه تا پایان زنده میماند (كلودین اوژه).
تندربال از خوبهای باند است و در عین حال به لحاظ صحنههای زیر دریا جذابیت خاصی دارد. شون كانری طی مبارزه با كوسه در منبع آب نزدیك بود خفه شود.
شما فقط دو بار زندگی میكنید You only Live Twice – ۱۹۶۷

فروش: ۱/۴۳ میلیون در آمریكا – ۶/۱۱۱ میلیون در دنیا
كارگردان: لوییس گیلبرت. ترانهی عنوانبندی: نانسی سیناترا
روآلد دال – خالق چارلی و كارخانهی شكلاتسازی – بدترین كتاب ۰۰۷ یان فلمینگ را به فیلمنامه برگرداند. او بسیاری از مایههای اصلی داستان را دور ریخت و باند را به مرز نهایی رساند و نقشهی اسپكتر را برای سرقت كپسولهای فضایی خنثی كرد. كانری به گونهای پنهانی – اینكه وانمود كند مرده – باند را به صورت ژاپنی درآورد. با كمك دو مأمور مخفی جذاب اهل توكیو (آكیكو واكابایاشی در نقش «آكی» و ماییهاما در نقش «كیسی سوزوكی») و عاقبت با خبیث در لباس «هرو»یی یعنی «بلوفلد» (دانالد پلزنس) مواجهه میگردد. اما آن مرد شیطانی تنها كسی نیست كه میگوید «خداحافظ آقای باند» بلكه خود كانری هم برای مدتزمانی كوتاه از سری جیمز باند كنار میرود.
صحنهی فضای عملیات زیرزمینی «بلوفلد» در استودیوهای پاینوود در لندن بنا شد.
در خدمت سرویس مخفی ملكه On her Majesty’s Secret Sevvice – ۱۹۶۹
فروش: ۸/۲۲ میلیون در آمریكا – ۸۲ میلیون در دنیا
كارگردان: پیتر هانت. ترانهی عنوانبندی: لویی آرمسترانگ
آنچه این فیلم را به یاد میآورد جرج لزنبی استرالیایی است كه جای شون کانری را گرفت اما گویی لزنبی را در قالب این قهرمان نپذیرفتند. ششمین فیلم ۰۰۷ را جزو بهترینها و یكی از احساسیترین آنها به حساب میآورند. در این فیلم باند مثل همهی زنها با كنتس «ترزا دی وینچنزو» (دایانا ریگ) رفتار نمیكند زیرا عاشق او میشود. تلی ساوالاس كاملاً مناسب «بلوفلد» است. اولین بار است كه «باند» به مثابه قهرمانی با نشانههای انسانی ظاهر میشود. همچنان كه لزنبی گفته «چنین موردی هیچوقت از طریق كس دیگری صورت نگرفته است».
اینكه موجود جدیدی به قالب این نقش برود، به عقیدهی فیلمسازها چنین تفسیر شده كه گویی باند را جراحی پلاستیك كرده باشند.
الماسها ابدیاند Diamonds Are Forever – ۱۹۷۱

فروش: ۸/۴۳ میلیون در آمریكا – ۱۱۶ میلیون در دنیا
كارگردان: گای همیلتن. ترانهی عنوانبندی: شرلی بیسی
هواداران شون كانری نفسی بهراحتی كشیدند وقتی دیدند مأمور ۰۰۷ دوباره بازگشته، با آنكه غیبت او چندان كوتاه نبود. اما این بار بازگشت جیمز باند با قضیهی قتل همسرش گره خورده است. در اصل البته «اسپكتر» است كه دست روی الماسهای آفریقای جنوبی گذاشته همچنان كه از دنیا با ماهوارهای مجهز به سلاح لیزری باج خواسته است. درگیریهای جانانهی كانری توانست این قهرمان را كماكان محبوب نگه دارد.
پس از آنكه لزنبی كنار رفت، تهیهكنندهها با جان گاوین قرارداد بستند اما استودیو تصمیم گرفت كانری با دستمزدی معادل ۲۵/۱ میلیون بازگردد.
زندگی كن و بگذار بمیرد Live and Let Die – ۱۹۷۳
فروش: ۴/۳۵ میلیون در آمریكا – ۸/۱۶۱ میلیون در دنیا
كارگردان: گای همیلتن. ترانهی عنوانبندی: پل مككارتنی و وینگز
دوران راجر مور با این فیلم ماجراجویانه آغاز شد. جای بیرحمی و خشونت شون کانری در قالب ۰۰۷ را مهربانی و ملاطفت مور گرفت و مرد مرموز بینالمللی از شخصیت همیشگیاش دور شد. باند به هارلم میرود (جایی كه خطرناك است) قبل از آنكه به جزیرهی كاراییب در سن مونیك پا بگذارد. آنجا، اقامتگاه جنایتكاری با پنجههای آهنین است.
صحنهی همراهی راجر مور با بازیگر آفریقایی/ آمریكاییتبار گلوریا هندری پس از آنكه فیلم در آفریقای جنوبی به نمایش درآمد، از فیلم حذف شد.
مردی با تپانچهی طلاییThe Man with the Golden Gun – ۱۹۷۴

فروش: ۲۱ میلیون در آمریكا – ۶/۹۷ میلیون در دنیا
كارگردان: گای همیلتن. ترانهی عنوانبندی: لولو
«باند» هدیهی غیرمنتظرهای در پست دریافت میكند: یك تپانچهی طلایی که ۰۰۷ روی آن حك شده است. به نظر میرسد او هدف بعدی فهرست قربانیان «اسكار مانگا»ی ناجوانمرد (كریستوفر لی) است. لی با اشعهی مرگبار خورشیدیاش یكی از خبیثهای پررنگ مجموعه فیلمهای باند است. پس از نزاع مضحك كونگفو، «باند» با وردست نابكار اسكار مانگا مواجه میشود.
درگیری نهایی در خانهای با دیوارهای آینه، در واقع ادای دینی است به بانویی از شانگهای اورسن ولز (۱۹۴۸).
جاسوسی كه دوستم داشت The Spy Who Loved Me – ۱۹۷۷
فروش: ۸/۴۶ میلیون در آمریكا – ۴/ ۱۸۵ میلیون در دنیا
كارگردان: لوییس گیلبرت. ترانهی عنوانبندی: كالی سایمن
با گروگانگیری زیردریاییهای روسی و انگلیسی به وسیلهی «كارل استرومبرگ» (كورد یورگنز)، جیمز باند (راجر مور) و مأمور كاگب «آنیا آماسووا» (باربارا باك) ملقب به «سه ایكس» عازم مصر شگفتانگیز میشوند تا میكروفیلم مهمی را به دست آورند و در این مسیر درگیر با یك آدمكش دندانتیغی به اسم «جاز/ كوسه» (ریچارد كایل) میشوند. با این سومین حضور در لباس اسموكینگ، راجر مور سرانجام به نقش ۰۰۷ كاملاً جا افتاد و نقش را از آن خود كرد. ماشین اسپورت «لوتوس» و صحنهی آغازین تعقیب با اسكی كه به پرش «باند» از روی صخرهای میانجامد، از امتیازهای فیلم بود. بهترین بازی مور در نقش «باند» مربوط به همین فیلم است.
در نوشتههای پایانی فیلم یادآوری میشد كه «جیمز باند با فقط به خاطر چشمان تو بازخواهد گشت» اما پس از توفیق جنگ ستارگاندر سال ۱۹۷۷، فیلم بعدی باند مون ریكر بود.
مون ریكر Moonraker – ۱۹۷۹
فروش: ۳/۷۰ میلیون در آمریكا – ۳/ ۲۱۰ میلیون در دنیا
كارگردان: لوییس گیلبرت. ترانهی عنوانبندی: شرلی بیسی
تهیهكنندهی باسابقهی باند، آلبرت آر. (كابی) بروكولی مصمم شد با حالوهوای فیلمهای علمیخیالی دههی ۷۰، استفاده از عناصر جاسوسی كه مرا دوست داشت و مخلوطی از نبردهای فضایی جنگ ستارگان فیلم جدید جیمز باند را ارائه دهد. مأمور ۰۰۷ (راجر مور) با كمك از خلبان دكتر هالی گودهد (لوییس شیلز) میكوشد میلیاردر معروف هوگو دراكس (مایكل لانسدل) را كه میخواهد زندگی روی زمین را به خاطر نجات ژنتیكی بشر نابود سازد، با سلاح لیزری ناكام كند.
مایههای كمیكی هم در فیلم وجود دارد از جمله استفاده از موسیقی هفت دلاور وقتی راجر مور در لباس مكزیكیها ظاهر میشود. البته به نظر میآمد كه فیلم دارد ادای خودش را درمیآورد!
فقط به خاطر چشمان تو ۱۹۸۱ – For your Eyes only

فروش: ۸/۵۴ میلیون در آمریكا – ۳/۱۹۵ میلیون در دنیا
كارگردان: جان گلن. ترانهی عنوانبندی: شینا ایستون
به دنبال قصهی مسخره و احمقانهی فضایی مون ریكر، باند بار دیگر به اصول و مبانی خودش بازگشت. یك كشتی جاسوسی انگلیس – كه حامل فرستندهی اسرار محرمانه است – در سواحل آلبانی غرق میشود. مأمور ۰۰۷ (راجر مور) پیش از دسترسی روسها به آن، سعی دارد مانع نابودی فرستنده شود. در این بین در رابطه با دختر یك باستانشناس (كارول بوكه) و یك كنتس (كاساندرا هریس) ماجراهایی در تعقیب با موتورسیكلت روی كوههای آلپ ایتالیا و كوهستانهای خطرناك یونان، پیش میآید.
در اوایل فیلمبرداری دختر باند یعنی كاساندرا هریس با جیمز باند آینده، پیرس برازنان، ازدواج کرد.
اختاپوس Octopussy – ۱۹۸۳
فروش: ۹/۶۷ میلیون در آمریكا – ۵/۱۸۷ میلیون در دنیا
كارگردان: جان گلن. ترانهی عنوانبندی: ریتا كولریچ
یكی از بدترین و كماهمیتترین فیلمهای باند كه درست چهار ماه پیش از نمایش فیلم سبك و نامنتظرهی ۰۰۷ شون کانری دیگر هرگز نگو هرگز بر پردهی سینماها آمد. اختاپوس كلاسیكوار و در حقیقت تعقیب و گریزی قراردادی بود دربارهی یك ژنرال روسی (استیون بركوف) كه میخواهد پایگاه نظامی هستهای آمریكا در آلمان را منفجر کند. در این راه «باند» (راجر مور) با اتفاقهای غریبی روبهرو میشود از جمله لویی جوردن كه در بازی تخته با «كمالخان» تقلب میكند و یا مود آدامز – دختر «باند» – كه با جوخهی زنان آكروباتباز به عملیات عجیبی دست میزند.
در آخرین دقیقهها كه صحبت از كنار رفتن راجر مورد در میان بود، از جیمز برولین برای نقش جیمز باند تست گرفته شد.
منظری به یك قتل A View to a Kill – ۱۹۸۵

فروش: ۳/۵۰ میلیون در آمریكا – ۶/۱۵۲ میلیون در دنیا
كارگردان: جان گلن. ترانهی عنوانبندی: دوران دوران
راجر مور در این هفتمین و آخرین فیلم به نقش باند، ۵۶ ساله بود. او حتی از بازیگر نقش مادرش – تانیا رابرتز – مسنتر به نظر میرسید. همچنان حریفان را ضربه میكرد در حالی كه كریستوفر واكن در قالب «مكس زورین»، مردی با پسزمینهی اعمال خبیث نازیاش، میخواست تا سیلیکون ولی را به همراه همدست خود «می دی» (گریس جونز) نابود سازد. اوج هیجانی فیلم بر فراز آسمان و روی «گلدن گیت» هیجان لازم را نداشت.
دالف لانگرن – كه بعداً چهرهی اكشن معروفی شد – به نقش كوچك محافظ ژنرال روسی «گوگول» (والتر گوتل) بر پرده آمد.
روشناییهای پایدار روز The Living Daylights – ۱۹۸۷
فروش: ۲/۵۱ میلیون در آمریكا – ۲/۱۹۱ میلیون در دنیا
كارگردان: جان گلن. ترانهی عنوانبندی: آها
در دورهی ریاستجمهوری رونالد ریگان، هواداران «باند» به طعنه فریاد برآوردند: «شُل! جیمز باند شُل!» در حقیقت خطاب به تیموتی دالتون كه نقش مأمور ۰۰۷ را به عهده گرفته بود. دالتون گرفتار ماجرای «ایران كُنترا» میشود در خصوص الماسهایی كه بهدروغ به مصرف معاملهی مواد مخدر میرسد، همچنین خرید اسلحه به وسیلهی دختر زیبایی (میریام دآبو) كه برای یك ژنرال دیوانهی شیطانصفت روسی (جریون كرابی) كار میكند. مسایل سیاسی فیلم اینك كاملاً بیرنگ شده – باند سراغ مجاهدین در افغانستان میرود! – با این حال لحن فیلم تقریباً جلوتر از زمان خودش بود.
تیموتی دالتون ۲۴ ساله قرار بود سال ۱۹۶۹ جانشین شون کانری در در خدمت سرویس مخفی علیاحضرت شود اما به دلیل جوان بودن پذیرفته نشد. پیرس برازنان هم به جای راجر مور در روشناییهای پایدار روز در نظر گرفته شده بود ولی دالتون نقش را به دست آورد.
جواز قتل Licence to Kill – ۱۹۸۹

فروش: ۷/۳۴ میلیون در آمریكا – ۲/ ۱۵۶ میلیون در دنیا
كارگردان: جان گلن. ترانهی عنوانبندی: گلادیس نایت
۰۰۷ (تیموتی دالتون) مأمور میشود تا از ارباب مواد مخدر (رابرت دیوی) بازجویی كند زیرا او باعث شده رفیق مأمور سیای او «فلیكس لایتر» (دیوید هدیسون) طعمهی كوسهها شود. در این تریلر خشن و بیرحمانه مرگها پشت سر هم رخ میدهند. باند به همراه مأمور دیگر سیا (پم بوویر) موجودات بدسرشت را یكی پس از دیگری از بین میبرد از جمله كاپیتان كثیف (آنتونی زربی) و یك مزدور روانی (بنیسیو دلتورو) و یك آدم متقلب (وین نیوتن).
به دلیل فرار از هزینههای سنگین مالیاتی انگلستان، هیچ صحنهای از این فیلم در انگلیس فیلمبرداری نشد.
چشم طلایی Goldeneye – ۱۹۹۵
فروش: ۴/۱۰۶ میلیون در آمریكا – ۴/۳۵۶ میلیون در دنیا
كارگردان: مارتین كمپبل. ترانهی عنوانبندی: تینا ترنر
پیرس برازنان احیاكنندهی باند – پس از جنگ سرد – نبود اما هیجانی دوباره به بار آورد. مأمور ۰۰۷ (برازنان) با همكار سابق خود الك ترولیان (شان بین) كه در مأموریت نه سال قبل در روسیه شكست خورده (باند توانسته بود بهتنهایی از آنجا بگریزد) روبهرو میشود. این بار باند با یك هكر روسی به نام ناتالیا سیمونووا (ایزابلا اسكوراپكو) همراه میشود تا به مقابله با ترولیان – كه نقشهی نابودی دنیای اقتصادی را ریخته – برخیزد.
عنوان فیلم از نام اقامتگاه یان فلمینگ در جاماییكا برداشت شده؛ جایی كه او جیمز باند را خلق كرد و تمامی رمانهایش را نوشت.
فردا هرگز نمیمیرد Tomorrow Never Dies – ۱۹۹۷

فروش: ۳/۱۲۵ میلیون در آمریكا – ۵/ ۳۳۹ میلیون در دنیا
كارگردان: راجر اسپاتیسوود. ترانهی عنوانبندی: شریل كرو
یك قدرت رسانهای در مایههای مرداك معروف، به اسم الیوت كارور (جاناتان پیرس) در تكاپوی راهاندازی جنگ جهانی سوم است صرفاً برای افزایش نرخهای تلویزیون و همین طور فروش مطبوعات. باند (پیرس برازنان) برای انتقام از مرتكبان قتل دوست دیرینهاش پاریس (تری هچر) به مبارزه برمیخیزد.
دوازده سال پیش از اینكه جولیان فلوز مجموعهی دانتون آبی را بسازد، نقش وزیر دفاع انگلیس را در این فیلم به عهده گرفت.
دنیا كافی نیست The World is not Enough – ۱۹۹۹
فروش: ۹/۱۲۶ میلیون در آمریكا – ۷/۳۶۱ میلیون در دنیا
كارگردان: مایكل اپتد. ترانهی عنوانبندی: گاربیج
در تلفیقی از وقایع احمقانه این سومین فیلم پیرس برازنان به نقش باند كمتر از آنچه باید حادثه و هیجان داشت و دربارهی سیاستهای نفتی و در واقع طبیعت و ریشهی اعمال شیطانی بود. برای نخستین بار یك شخصیت خبیث زن به اسم «الكترا كینگ» (سوفی مارسو) معرفی میشد كه در زمان نوجوانی ربوده شده و در بزرگسالی به شكل تروریست درآمده بود. آخرین رویارویی باند با این زن حالتی پیچیده و در عین حال غمانگیز داشت.
هرجا نیس ریچاردز در قالب یك فیزیکدان هستهای به نام دكتر كریسمی جونز با اداهای متظاهرانه ظاهر میشد، فیلم كاملاً افت میكرد.
روز دیگر بمیر Die Another Day – ۲۰۰۲

فروش: ۹/۱۶۰ میلیون در آمریكا – ۹/۴۳۱ میلیون در دنیا
كارگردان: لی تاماهوری. ترانهی عنوانبندی: مادونا
چهارمین و آخرین نقش پیرس برازنان در نقش ۰۰۷، قرار بود نقطهی عطفی در آثار جیمز باند باشد؛ با جلوهای از جاذبهی هلی بری در پوشش نارنجی. باند پس از شكنجه در كرهی شمالی از زندان آزاد میشود و برای مأموریت تازه به كوبا میرود تا دریابد چه كسی به او خیانت كرده است و البته مجدداً جواز قتل را به دست آورد. هلی بری قدری چاشنی به فیلم داده اما خبیث ماجرا گوستاو گریوز (تونی استیونز) با آن ماشین نامرییاش و تعقیب در قصر یخ ایسلند، زود از یاد میرود.
مادونا تنها خوانندهای در تیتراژ بود كه نقشی هم در یك فیلم باند بازی كرد.
كازینو رویال Casino Royale – ۲۰۰۶
فروش: ۴/۱۶۷ میلیون در آمریكا – ۴/۵۹۶ میلیون در دنیا
كارگردان: مارتین كمپبل. ترانهی عنوانبندی: كریس كورنل
بازگشت به اصل باند. این فیلم ۰۰۷ را موجودی جسور و باروح نشان میدهد. دانیل كریگ در اولین نقش باند خود، به این قهرمان آشنا جلوهای دیگر بخشید؛ جیمز باندی با چشمان آبی و موهای بور. باند این بار ناكام از عشق نفرینشدهی «وپسرلیند» (ایوا گرین) در بازی پوكر در مونته نگرو با حریف وحشتآفرینش له شیفر (مدس میكلسن) شاید پرتعلیقترین صحنهها در طول این سالها را رقم زد.
تسایی چین – كه در نقش یكی از قماربازان ظاهر شده – كسی است كه به شون کانری در آغاز شما فقط دو بار زندگی میكنید كمك كرده است.
كوانتوم تسكین Quantum of Solace – ۲۰۰۸
فروش: ۴/۱۶۹ میلیون در آمریكا – ۷/۵۹۱ میلیون در دنیا
كارگردان: مارك فورتسر. ترانهی عنوانبندی: جك وایت و الیشا كیز
از همانجا كه كازینو رویال پایان گرفت، این فیلم آغاز میشود. یک دنبالهی درست و خوب با تعقیب سرسامآور ماشین آستونمارتین و نقشی چشمگیر برای جودی دنچ در نقش M. دومینیك گرین (متیو آمالریك) رییس تشكیلاتی شبیه به «اسپكتر» است موسوم به «كوآنتوم». صحنهی گیرای تیراندازی در سالن اپرای استرالیا و صحنههای مرگ و غرق شدن در نفت و روغن در بولیوی از لحظههای بهیادماندنی فیلم هستند.
با ادای دین به گلد فینگر اینجا هم جسد پوشیده از نفت و روغن بازیگر زن آرترتون را روی تخت میبینیم.
سایت ماهنامه فیلم/ مد و مه اسفند 1391
1 Comment
رضا
دوست عزيز يك فيلم رو يادت رفت. خياط پاناما