Share This Article

رمان يکي از بزرگترين نويسندگان آمريکا در اوايل قرن بيستم، پس از آنکه دستمايه يک اقتباس موفق سينمايي در هاليوود قرار گرفت، بار ديگر نام «گتسبيبزرگ» را در دنيا زنده کرد. اگرچه اين کتاب با ترجمه کريم امامي سالهاست که در ايران منتشر شده، اما چاپ جديد آن در نشر اميرکبير و استقبال فوقالعادهاي که از آن شده، نشان ميدهد که روي پرده آمدن فيلم در هفتههاي اخير، تاثيري مضاعف بر استقبال از رمان گذاشته است. گتسبي بزرگ درباره مردي ثروتمند و جاهطلب به نام گتسبي است که با ميهمانيهاي مجلل و سروصداهاي زيادي که بهپا ميکند، موردتوجه اهالي شهر قرار ميگيرد. کمکم روابط او با آدمهاي اطراف منجر به گشودهشدن رازهايي درباره او ميشود و بر روابط دوستان و اطرافيانش تاثير ميگذارد. اين کتاب هميشه جزو بزرگترين رمانهاي قرن بيستم خوانده شده است. شايد مهمترين دليل براي اين انتخاب، حضور شخصيت جالب گتسبي و نقدي باشد که نويسنده از فضاي پديدآمده پس از جنگ جهاني اول در آمريکا و به ظهور رسيدن نسلي از سرمايهداران ارايه داده است. «گتسبي بزرگ» نوشته اسکات فيتزجرالد اين روزها جزو پرفروشهاي فروشگاه مرکزي شهرکتاب است.
مدرک
دومين کتاب از سهگانه «دوقلوها» اثر آگوتا کريستوف، «مدرک» نام دارد. کريستوف نويسندهاي مجارستاني است که کودکي خود را در کوران جنگ جهاني دوم گذراند و شاهد اشغال کشورش به دست نيروهاي آلمان نازي و سپس آزادي آن از سوي روسها و آغاز ديکتاتوري کمونيسم در کشورش بود. اين نويسنده با سه کتاب معروف به «دوقلوها» به شهرت رسيد. اين سهگانه خيلي زود به 33 زبان ترجمه شد و خوانندههايي پرشمار يافت. نثر او موجز است و از ديالوگهاي کوتاه استفاده ميکند. رمان از روايتي ساده و خوشخوان برخوردار است و به عشق، خانواده و روابط انساني ميپردازد. تلخي لحن و تيرگي فضاي داستان، جزو واقعيت و ذات داستان اوست و همين مساله ارتباط خواننده را با رمان مستحکم ميکند. «مدرک» دومين کتاب از مجموعه «دوقلوها» بهتازگي با ترجمه اصغر نوري در 193 صفحه منتشر شده است.
بنيآدم
«بنيآدم» يا «سي ماده جديد بر اعلاميه حقوقبشر» کاري است مشترک از هيوا مسيح و اردشير رستمي. مجموعه شعري است به زبان ساده و عاميانه با رويکردي به 30 ماده اعلاميه حقوقبشر و مفاهيم آزادي و عدالت. اين 30 ماده بهصورت دوزبانه و همراه با طرحهاي اردشير رستمي به مخاطب شناسانده شده است. البته همه مادهها با زباني يکدست ارايه نشده و برخي لحن شعرگونه دارند و برخي ساده و رسمياند. کتاب با کاغذگلاسه عرضه شده و طرحهاي اردشير رستمي و کار هيوا مسيح روي متن اعلاميه، به خلق اثري متفاوت در اين موضوع کمک کرده است. مسيح که در سرآغاز کتاب نگاهي انتقادي به مفاهيم حقوق بشري دارد، در جايي از مطلبش نوشته است: «پس از اتمام کار، يک نسخه از اشعار را براي تمام روسايجمهوري دنيا فرستادم ولي حتي يک مورد هم پيدا نشد که خبر رسيدن آن را بدهند.» کتاب را انتشارات دوستان در 144 صفحه منتشر کرده است.
تير چراغبرق
بهتازگي فيلمنامهاي کوتاه از سه چهره باسابقه سينمايي و ادبي منتشر شده که اگرچه از قابليتهاي فوقالعاده بصري و جاذبههاي روايي برخوردار نيست، اما به دليل امضاي سه چهره مطرح در پاي آن و نگاه انتقادياش به مسايل اجتماعي ايران، مورد توجه مخاطبان کتاب – بهخصوص اهل سينما – قرار گرفته است. نام اين فيلمنامه «تير چراغبرق» است که در 65صفحه به ماجراي بالارفتن مردي از تير چراغبرق به انگيزه خودکشي ميپردازد. فيلمنامه بهطور مشخص سويهاي انتقادي و کنايي دارد و از لحاظ ديالوگ و به کار بردن تيپهاي جامعه، قابليت تبديلشدن به يک طنز متوسط اجتماعي را دارد. فيلمنامه را سيدمهدي شجاعي، مجيد مجيدي و بهزاد بهزادپور نوشتهاند و نشر نيستان منتشر کرده است.
جویسکرول اوتس، نویسنده مطرح آمریکایی، درباره این رمان مینویسد: «موضوعات مورد تنفر پییر برنامههای عامهپسند تلویزیون، حماقت فرهنگ مصرفی، آمریکاییهایی که فکر و ذکرشان سردرآوردن از گرفتاریهای بقیه است. جاناتان سوییفت زمانی گفته بود؛ طنز یکجور شیشه است که تماشاگرها اغلب چهره هر کسی را میبینند غیر از خودشان. بنابراین شاید باید طنزنویسها را متهم کرد که دیگران را به باد انتقاد میگیرند اما خودشان را بیعیب و نقص میدانند. خشم نسبت به کسانی که «لجنکاری را تبدیل به کار قانونی میکنند.» انگیزه خلق تابستان گند ورنون شده، اما به نظر میرسد این کاری است که خود پییر با مهارت و زبردستی انجام داده است.» دیبیسی پییر در سال 2003 با نوشتن اولین رمان خود «تابستان گند ورنون» برنده جایزه بوكر شد. پییر، در این رمان با طنزی گزنده وضعیت زندانها و اعدامیها در آمریکا را تصویر میكند. پییر كه البته ترجیح میدهد او را مكزیكی بدانند، با این رمان علاوه بر دریافت بوکر، توجه منتقدان را تا حدی برانگیخت که ورنون را با قهرمان عاصی « ناطوردشت» جیدیسالینجر مقایسه كردند. چاپ دوم این رمان در 491صفحه، با تیراژ 1100نسخه و قیمت 20000تومان منتشر شده است.
اثر مهم داستایفسکی، که سالها پیش، توسط صالح حسینی، مترجم توانا به فارسی ترجمه شد، به تازگی با ویرایش جدید، در چاپ یازدهم منتشر شده است. ویرایش تازه رمان، با دو مطلب کوتاه و خواندنی آغاز میشود. صالح حسینی همانطور که در «به جای مقدمه» اشاره میکند، در طول بیش از 20 سال ترجمه، گاهی به ترجمههای گذشته بازگشته تا «بخشهایی را که اکنون دیگر نمیپسندم یا پر از عیب و خلل میبینم دوباره ترجمه کنم.» و این ویرایش دقیق موجب شده، که ترجمه رسای دیگری از اثر را به دست دهد. «حاصل اینکه از ترجمههای دهه 60، سه ترجمه دیگر را هم بازبینی کردهام. (آخرین وسوسه، لرد جیم و خشموهیاهو)» صالح حسینی در ادامه، جملاتی از ترجمه قبلی و جدید در کنار هم آورده و از این طریق مخاطب را با تغییر اساسی ویرایش ترجمه مواجه میکند. او همچنین به وامگرفتن از «حافظ» در ویرایش تازهاش اشاره میکند. «از نویسنده» عنوان مطلب خواندن دیگری است که در واقع کتاب با آن آغاز میشود: «با پرداختن به زندگی قهرمان رمانم، خودم را تا اندازهای بلاتکلیف مییابم. به این معنی که هر چند آلکسی فئودوروویچ را قهرمان مینامم، میدانم که به هیچروی آدم بزرگی نیست… او آدم اول رمانم است، اما مبهم و تعریف ناشده. و به راستی که در روزگارانی چون روزگار ما، توقع صراحت از آدمیان غریب است. به جرات میتوانم بگویم که یک چیز تا اندازهای مسلم است: این آدم، آدمی است غریب و حتی ناهمرنگ.» نویسنده در ادامه مینویسد خوشحالم که رمانم به دو روایت تقسیمشده، چون «پس از آشناشدن با نخستین داستان، خواننده آنگاه برای خودش تصمیم میگیرد که آیا خواندن دومی به زحمتش میارزد یا نه… خوب، کل پیشگفتار همین است، صددرصد موافقم که زاید است، منتها چون دیگر مکتوب شده بهتر است بماند. و حالا برسیم به موضوع.»

اخلاق در برابر عمل
«مردههای بیکفنودفن» از جمله نمایشنامههای مشهور «ژانپل سارتر» است که در آن، داستان گروهی از پارتیزانهای فرانسوی در جنگجهانی دوم روایت میشود. پارتیزانهایی که در پی یک عملیات توسط پلیس، دستگیر شده و مورد شکنجه و بازجویی قرار میگیرند تا رهبر خود را لو دهند. اما آنها برای تنندان به حقارت و خفت اعترافکردن، شکنجههای طاقتفرسا را تحمل میکنند و حرفی نمیزنند. مردههای بیکفنودفن را «قاسم صنعوی» به فارسی ترجمه کرده و در ابتدای کتاب، بخشی از خاطرات «سیمون دوبووار» درباره این نمایشنامه آمده است: «در ماه نوامبر تمرین عمومی مردگان بیکفنودفن صورت گرفت. سارتر آن را یک سال قبل نوشته بود. هنگامی که همکاران سابق اشغالگران اندکاندک سر بلند میکردند، سارتر میل داشت به خاطرهها طراوتی نو ببخشد. مدت چهارسال به شدت درباره شکنجه فکر کرده بود. تنها و در جمع دوستان از خود میپرسید: نباید حرف بزنم؟ برای تحمل ضربه چه اقدامی باید به عمل آورد؟ همچنین درباره شکنجهکننده با قربانیاش به اندیشه پرداخته بود. تمام تخیلات خود را در نمایشنامه گنجاند. یکبار دیگر، «اخلاق» را در برابر «عمل» قرار داد. «لوسی» در غرور فردگرایانهاش اصرار میورزد، درحالیکه مبارز کمونیست، که سارتر به او حق میدهد، نتیجهبخشبودن را در نظر میگیرد…. کمونیستها بهطورکلی از مردگان بیکفنودفن طرفداری کرده بودند. اما در ضیافت ناهاری که از طرف «ناژل» ناشر، عامل تئاتری سارتر، ترتیب داده شده بود، سارتر برای نخستینبار با «ارنبورگ» مواجه شد و ارنبورگ به نحو زنندهای او را مورد ملامت قرار داد که از افراد وابسته به نهضت مقاومت، آدمهایی بزدل و لودهنده ساخته است…»
هجوم مگسها
پیش از این چند ترجمه از نمایشنامه «مگسها»ی سارتر به فارسی انجام شده بود و به تازگی ترجمه دیگری از این نمایشنامه توسط «قاسم صنعوی» صورت گرفته است. مگسها اولینبار در سال 1943 و در دوران اشغال فرانسه توسط آلمان منتشر شد و در همان سال در پاریس به روی صحنه رفت. سارتر در این نمایشنامه با توجه به وضعیت سیاسی فرانسه طغیان علیه وضع موجود را مطرح میکند اما متن سارتر دارای سویههای فلسفی هم است که با گذر زمان اهمیت ایدههای آن همچنان باقی است. فضا و زمان «مگسها» در یونان باستان میگذرد و سارتر از اساطیر یونان به عنوان قهرمانان اثر خود استفاده کرده است. صنعوی در ابتدای کتاب، روایت «سیمون دوبوار» از مگسها را آورده که در بخشی از آن میخوانیم: «سارتر در مگسها، فرانسویها را تشویق میکرد که خود را از ندامتهایشان برهانند و در قبال نظام مستقر، آزادیشان را مطالبه کنند: میخواست که دیگران منظورش را پی ببرند».