اشتراک گذاری
انجمن نویسندگان جنایی نویس ˈ انگلیس چهارشنبه ˈمرگ راجر آکرویدˈ اثر ˈآگاتا کریستیˈ جنایی نویس انگلیسی را بهترین داستان جنایی تاریخ معرفی کرد.
خبرگزاری ایتارتاس پنجشنبه از لندن گزارش داد به نوشته مطبوعات انگلیس جمعا 600 نویسنده نوین داستان های جنایی در این رای گیری شرکت داشتند.
این داستان در ابتدا در سال 1926 منتشر شد. ˈهرکول پواروˈ کارآگاه مشهور انگلیسی دراین داستان موفق می شود سرنخ های قتل مرموزی را کشف کرده و آن را حل کند.
ˈآگاتا کریستیˈ در 15 سپتامبر سال 1890 بدنیا آمد و در ژانویه سال 1976 چشم از جهان فروبست. وی داستان نویس و قصه های کوتاهی را به تحریر درآورده است اما بیشتر به سب 66 داستان جنایی شهرت دارد که بیشتر آثارش نیز به فیلم درآمده است.
وی از پرفروش ترین نویسندگان جهان است و فروش کتاب های وی پس از آثار ˈشکسپیرˈ نمایشنامه نویس انگلیس و کتاب مقدس مسیحیان در رده سوم قرار دارد.
کتاب حد نصاب های گینس وی را پرفروش ترین نویسنده تمام دوران ها معرفی می کند که تاکنون چهار میلیارد نسخه از آثارش فروش رفته است.
****
نگاهی به «مرگ راجر آكرويد» اثر آگاتا كريستى
فردريك بايگ بدر / ترجمه: مهشيد ميرمعزى
آگاتا كريستى، مانند استاد سوررئاليسم، پرده از جنون نهان و خشونت پنهان در پشت دروازه هاى نظيف جامعه برمى دارد. (چه سجع زيبايى با «نهان و پنهان» نه؟ از توجه شما متشكرم.) بنابراين خانم كريستى هم يك نويسنده سوررئاليست است. در غير اين صورت به چه دليل، بايد تحقيقات خود را به يك كارآگاه كوتوله بلژيكى خودخواه با جمجمه اى تخم مرغ گونه بسپارد؟ ايده جالبى كه ظاهراً پس از ملاقات با يك پناهنده عجيب از جنگ جهانى اول به ذهن او رسيد.مشكل بزرگ اين ليست اين بود كه از هر نويسنده فقط بايد يك عنوان كتاب انتخاب مى شد. شش هزار شركت كننده ما مى توانستند، بين شصت و شش عنوان كتاب نويسنده اى كه بعد از شكسپير بيشترين خواننده را داشته (دو و نيم ميليارد جلد از كتاب هاى او به فروش رفته است) عنوان هايى چون ده سرخپوست كوچولو، مرگ روى نيل يا قتل در قطار سريع السير شرق را انتخاب كنند، اما نه، اين كار زيادى ساده بود. به همين دليل هم شاهد را برگزيدند كه نمونه خباثت و توانايى داستان سرايى استادانه بود. (مرى هيگينز كلارك در مقايسه با آن مانند پنج رفيق بلايتن است.)راجر آكرويد ملاك، به قتل مى رسد، اما قبل از مرگ، رازش را به دوست خود دكتر شپارد مى گويد. دكتر شپارد هم در مورد تحقيقات هركول پوآرو گزارش مى دهد. پوآرو هم طبق عادت، به تمام افراد مشكوك است.

در عين حال معلوم مى شود كه افراد متعددى، علاقه زيادى به مرگ آقاى آكرويد مهربان داشته اند. با كمى دقت، متوجه اين نكته عجيب مى شويم كه چند نفر از افراد نزديك ما دلايل خوبى دارند كه آرزوى مرگ مان را بكنند. (مثلاً اطمينان دارم، اگر روزى به قتل برسم، كارآگاه ها چند نويسنده آشناى مرا بازجويى خواهند كرد.)البته يك موضوع موجب نارضايتى من است. براى تشريح اصالت و ابتكار نهفته در رمان شاهد بايد آخر آن را براى شما تعريف كنم. به همين دليل پيشنهادى برايتان دارم: تا سه مى شمارم. افرادى كه ميل ندارند از پايان هيجان انگيز اين اثر مطلع شوند، فقط بايد پاراگراف بعدى را ناخوانده رد كنند. آماده هستيد؟ يك ، دو، سه.توانايى خارق العاده آگاتا كريستى در اين است كه قاتل، همان شخصى است كه داستان را تعريف مى كند. تمام تحقيقات و تجسس ها توسط قاتل بازگو مى شود كه كسى جز خود دكتر شپارد نيست. طبيعى است كه چنين ابتكار بى نظيرى اين رمان جنايى را مبدل به كتابى بى همتا در تاريخ ادبيات مى كند (حتى اگر لئو پروتس قبلاً در استاد روز قيامت همين ايده را داشته است.) به طريقى دقيقاً همان سيستم به كار رفته كه در فيلم جديدى با عنوان مظنون هاى متداول استفاده شده است. در لحظه اى كه درست همان كسى كه داستان را براى ما تعريف مى كند دست خود را توسط پوآرو رو شده مى بيند، حس خوشايندى از ترس پشتمان را مى لرزاند. اين عمل هنرمندانه بى سابقه حتى چند صاحب نظر كه به آگاتا كريستى تهمت منحرف كردن فكر خواننده را مى زنند ديوانه كرد. براى مثال پير بايراد كه به تازگى در مقاله اى تحت عنوان چه كسى راجر آكرويد را به قتل رساند؟ تحقيقات انجام شده را تحليل كرده و به اين نتيجه رسيده كه شپارد گناهكار نبوده است. خوب اما پس چه كسى بوده است؟ من حد س هايى مى زنم. گمان مى كنم كه مقصر اصلى ليدى مالووان مشهور به «كنتس مرگ» يعنى همانا بانو آگاتا كريستى است.اين زن عجيب بايد متوجه شده باشد كه در اين رمان زياده روى كرده است، زيرا كمى پس از انتشار آن بين ۴ تا ۱۴ دسامبر ۱۹۲۶ ، ۱۰ روز تمام ناپديد شد، او را مرده پنداشتند. بالاخره پليس او را تحت يك نام ديگر در يك هتل نقاهت سرا پيدا كرد. چند دهه بعد ژان _ ادرن هاليه از اين فكر استفاده كرد و خود را توسط Closerie des lilasربود. رمان نويسان دوست ندارند خوانندگان خود را مسخره كنند. آگاتا كريستى مى خواست به عنوان نويسنده اى كه همواره معما مطرح مى كند خود نيز يك معما شود و با اين اثرش، يك بار ديگر نشان داد كه ادبيات چه بازى خطرناكى است. شرق
*آگاتا كريستى «مرگ راجر آكرويد» را در سال 1926 نوشته، این رمان توسط خسرو سمیعی به فارسی برگردانده شده که ابتدا توسط نشر قطره (به همراه مقدمه ای مفصل که در واقع ترجمه بخشی از کتابیست که «بوالوا و نارسژاک» درباره ادبیات پلیسی نوشته اند) و سپس توسط نشر هرمس (البته بدون این مقدمه مهم) در مجموعه کاراگاه منتشر شده است.