Share This Article
تشنهی سرعت Need for Speed
كارگردان: اسكات وا، فیلمنامه: جرج گاتینز بر اساس داستانی از خودش و جان گاتینز، مدیر فیلمبرداری: شین هرلبات، تدوین: پل روبل و اسكات وا، موسیقی: ناتان فِرست، بازیگران: اِرون پل (توبی مارشال)، دامینیك كوپر (دینو بروستِر)، اسكات مِسكیودی (بنی)، مایكل كیتن (مانرك). محصول آمریكا، فیلیپین، ایرلند و انگلیس۲۰۱۴، ۱۳۲ دقیقه.
توبی مارشال كه یك رانندهی حرفهای مسابقههای خیابانی غیرمجاز است از زندان آزاد میشود. او كه با پاپوش یك تاجر ثروتمند روانه زندان شده بود، وارد مسابقهی بزرگی میشود تا به این بهانه انتقامش را هم بگیرد.
نظر: سرانجام پس از عرضهی بیش از بیست بازی در مجموعهی «تشنهی سرعت» (Need for Speed) كه از محبوبترین بازیهای ویدئویی است، فیلمی از روی این بازی ساخته شد. ظاهراً داستان فیلم برداشت آزادی از ماجراهای بازیهای هجدهم تا بیستم این مجموعه است كه به ترتیب عبارتند از: «تشنهی سرعت: فرار»، «تشنهی سرعت: تعقیبوگریز آتشین» و «تشنهی سرعت: رقبا». اما متأسفانه این فیلم بجز برخی از صحنههای تعقیبوگریز جذابش، چیز دیگری در چنته ندارد. شروع فیلم خوب است و نوید یك فیلم سرگرمكنندة قابلقبول را میدهد اما در ادامه بهتدریج ضعف ساختاری فیلمنامه هم به دیالوگنویسی بدش اضافه میشود و در كنار ضدقهرمان غیرجذاب فیلم قرار میگیرد. انتخاب ارون پل برای بازی در نقش اصلی، واقعاً به فیلم ضربه زده است چون توانایی بازیگری محدودی دارد و این موضوع از واكنشهای یكسان یا كاملاً نزدیك به هم او در شرایط مختلف (كه به طور طبیعی واكنشهای متفاوتی میطلبند) بهخوبی آشكار میشود. مدت زمان تشنهی سرعت هم برای چنین فیلمی بیش از حد طولانی است.
بازتاب: تشنهی سرعت به طور كلی با نقدهای منفی منتقدان مواجه شد. امتیاز میانگین فیلم در سایت «راتن تومیتوز» ۴۳ از صد است و در سایت «متاكریتیك» ۳۹ از صد. در «راتن تومیتوز» فقط ۲۳ درصد نوشتهها (از ۱۵۰ نقد) مثبت است. در میان منتقدان سرشناس، ای. او. اسكات از «نیویورك تایمز» لحن مثبتتری دارد و با اینكه فیلم را در مجموع «یك بیمووی پرانرژی و بیتكلف» دانسته، فصلهای تعقیبوگریز فیلم را ستوده است. مایكل فیلیپس از «شیكاگو تریبیون» هم كه فیلم را بالاتر از متوسط ارزیابی كرده، تعبیر مشابه و جالبی داشته است: «تا وقتی بازیگران در ماشین هستند فیلم هم سرگرمكننده است؛ اما وقتی آنها پیاده میشوند تا با هم بحث و استدلال كنند، كار خراب میشود و حوصلهی هر تماشاگری سر میرود.» او در ادامه پیشینهی اسكات وا (كارگردان فیلم) به عنوان بدلكار را به فال نیك گرفته است و از آن به عنوان مؤثرترین عامل در شكلگیری صحنههای تعقیبوگریز تروتازه و واقعی فیلم (در مقایسه با نمونههای دیجیتالی بیمنطق و تصنعی در دیگر فیلمها) یاد كرده است.
حواشی خواندنی: ۱- فیلم با یك بودجهی ۶۶ میلیون دلاری تولید شد و در گیشه بیش از ۲۰۳ میلیون دلار فروخت. ۲- گفته میشود استیون اسپیلبرگ یكی از تهیهكنندههای اجرایی فیلم بوده كه در حین تماشای سریال زدن به سیم آخربه همراه كارگردان تصمیم گرفته است كه ارون پل به جای نقش آدمبد فیلم باید نقش اصلی را بازی كند. این موضوع طی یك گفتوگوی زندهی تلویزیونی با ارون پل فاش شد. ۳- طبق گفتههای كارگردان فیلم، همهی بازیگران در كلاسهای آموزشی رانندگی ویژهی بدلكاران شركت كردند. با این وجود در صحنهای كه توبی به سمت ماشین تصادفی پیت كوچولو برمیگردد، چند بار زودتر از جایی كه باید ترمز میكند چون میترسد كارگردان فیلم را زیر بگیرد!

كارگردان: دیوید اِیر،
خرابكاری Sabotage
كارگردان: دیوید اِیر، فیلمنامه: اِسكیپ وودز و اِیر، مدیر فیلمبرداری: بروس مككلیری، تدوین: دادی دورن، موسیقی: دیوید ساردی، بازیگران: آرنولد شوارتزنگر (جان وارتن ملقب به قانونشكن)، سام وورثینگتن (جیمز موری ملقب به هیولا)، جاش هالووی (ادی جردن ملقب به گردن)، ترنس هاوارد (جولیوس ادموندز ملقب به شكر) و… محصول آمریكا ۲۰۱۴، ۱۰۹ دقیقه.
اعضای یك گروه ویژهی مبارزه با قاچاق مواد مخدر، پس از سرقت كردن بخشی از پول قاچاقچیان، یك به یك توسط گروهی ناشناس شكار میشوند و از پا درمیآیند.
نظر: داستان یكخطی فیلم كه در بالا خواندید، خیلی جذاب و كنجكاویبرانگیز است. اما درست مثل تشنهی سرعت، ضعف فیلمنامه بهخصوص در دیالوگنویسی و استدلال شخصیتها در حل معماهایی كه پیش رویشان قرار میگیرد فیلم را از پا درآورده است؛ به عنوان مثال یك بار صحنهی استدلال بامزهی دو بازپرس (كرولاین و داریوش، كه پروندهی قتلهای زنجیرهای اعضای گروه را دنبال میكنند) پس از پیدا شدن جسدهای سه آدمكش مزدور در دریاچه، را مرور كنید تا ببینید چهطور سر موضوعی كه به خاطر ساختار بد و ضعیف فیلمنامه برای تماشاگر لو رفته با هم صحبت میكنند و چهقدر استدلالهایشان برای چیدن قطعههای پازل در كنار هم سطحی و ابتدایی است. جالبتر این است كه تماشاگر هرگز از جریان مثلاً معمایی فیلم عقب نمیماند و همواره جلوتر است. با این حساب بخش اعظمی از تعلیق فیلم از بین میرود و فقط هیجان ناشی از عملیات پاكسازی در بخشهای مختلف داستان باقی میماند. از میان رشتههای فنی، فیلمبرداری و صدابرداری/صداگذاری فیلم درخور توجه است اما متأسفانه به خاطر ضعف كارگردان در دكوپاژ، فضاسازی و اجرای بیشتر فصلهای فیلم نمیتوانند كمك چندانی به فیلم بكنند. در پایان فیلم وقتی داستان به طور كامل برملا میشود و آدمبد مرموز داستان از پشت پرده بیرون میآید، ایدهی اولیهی جذاب فیلم بدل به ایدهای كاملاً احمقانه میشود! موضوعی كه واقعاً جای قدردانی از نویسنده و كارگردان فیلم را باز میگذارد!
بازتاب: فیلم به طور عمده با نقدهای منفی منتقدان مواجه شد. امتیاز فیلم در سایت «راتن تومیتوز» ۴۳ از صد است و فقط بیست درصد نوشتهها مثبت است. ریچارد روپر كه در شیكاگو سانتایمز جایگزین راجر ایبرت شده است، یكی از معدود منتقدانی است كه فیلم را ستوده و آن را بیشتر شبیه یك نسخهی جرجیایی و امروزی از یك وسترن اسپاگتی ارزیابی كرده است! میك لاسال از «سن فرانسیسكو كرانیكل» هم از چهار ستاره، دو ستاره به فیلم داده و نوشته است: «خرابكاری را نمیتوان فیلم خوبی نامید ولی به عنوان فیلمی از آرنولد شوارتزنگر میتوان آن را تماشا كرد.»
حواشی خواندنی: ۱- طبق گفتههای كارگردان استودیو بهشدت فیلم را تغییر داد و با حذف صحنههای مختلف آن را از یك تریلر معمایی به یك فیلم اكشنمحور تبدیل كرد. این شایعه به گوش رسید كه نسخهی اصلی فیلم نزدیك به سه ساعت زمان داشته است! ۲- بیستی بویز، مایك دی و آدام هورُویتز پیشنهاد استفاده از ترانهشان با عنوان «خرابكاری» محصول ۱۹۹۴ در تبلیغات فیلم را رد كردند. ۳- فیلم با بودجهای ۳۵ میلیون دلاری ساخته شد ولی در گیشه كمی بیش از هجده میلیون دلار فروخت.
ماهنامه فیلم / مد و مه / مرداد 1393