این مقاله را به اشتراک بگذارید
طبقهی هساث / طبقهی حساس (کمال تبریزی)
محسن بیگآقا: نیمهشب ۲۱ بهمن عادل فردوسیپور که مجبور شد برنامهی نود را بهخاطر برنامهی هفت زودتر تمام کند، در پایان برنامه گفت: «تیتراژ برنامهی ما هم رفت و بحث نیمهکاره ماند. مثل فیلمهای جشنوارهی فجر امسال که پایانشان نامعلوم است!» این حرف را تنها فردوسیپور نمیزند. بسیاری از منتقدان معتقدند نهتنها پایان، بلکه داستان برخی فیلمها چفتوبست درستی ندارد و هنگام نمایش عمومی تماشاگران را سردرگم خواهد کرد. از رد کارپت که به جای فیلمنامه فقط شرح سفر و چند شوخی موفق داشت که بگذریم، حتی فیلمی مثل طبقهی حساس که فیلمنامهنویسی حرفهای بیش از یک سال برایش وقت گذاشته، در پایان ناکامل به نظر میرسد. یعنی تماشاگر در انتظار چیزی بیش از آنچه فیلم به او میدهد باقی میماند.
کمال تبریزى یکى از فیلمسازانی است که علاوه بر تسلط به کارگردانی، مسط به تئورى سینماست. او همان قدر که لنزهاى دوربین و حساسیتهاى نورى را بهخوبى مىشناسد، علت انتخاب، پیام و هدف فیلمنامهاش را هم میداند و بهخوبی توضیح میدهد. او در مورد طبقهی حساس گفته است قصد داشته رابطهای انسانى را به نمایش بگذارد و مردی را که سرانجام دلش برای زنش تنگ میشود. اما آیا این کافی است؟ وقتی مرد بیوه در قبر همسرش دراز میکشد تماشاگر حس میکند در خلأ رها شده است. در نشست مطبوعاتی فیلم وقتی از قاسمخانی سؤال شد که آیا بهتر نبود وقت بیشتری برای فیلمنامه میگذاشت تا فیلم منسجمتر از کار درمیآمد، مجری جلسه و قاسمخانی با تمسخر گفتند که بیش از یک سال باید وقت گذاشته میشد؟ در پاسخ آنها باید گفت یک سال که هیچ،گاه ده سال هم برای اصلاح یک فیلمنامهی بد کافی نیست! هر چند برخی شوخیهای فیلم مانند شعرهای نوشته شده روی سنگ قبرها خوب ازکار درآمده است.
شوخی با مرگ در سینمای ایران و جهان تازه نیست. قبلاً کمدى خواب تلخ (محسن امیریوسفی) بهخوبی از عهدهی این مهم برآمده بود. آلفرد هیچکاک هم در فیلم دردسر هرى بهخوبی با مرگ شوخى کرده است. قاسمخانى اشاره کرده که طبقهی حساس را کمدى نمىداند و در کنار دیگر کمدىهاى خود قرارش نمىدهد. او معتقد است فیلم را برای خنداندن تماشاگران ننوشته، بلکه طنز سیاهی دارد؛ گرچه رضا عطاران به قدرى بانمک است که تماشاگر به حرف عادىاش هم میخندد. ظاهراً عطاران بعد از اینکه پرویز پرستویی و حمید فرخنژاد نتوانستند در فیلم بازی کنند، برای نقش اصلی انتخاب شده. نهتنها زمزمههای درگوشی او بهشدت تماشاگر را میخنداند، با چهرهاش میتواند مرز خنده و گریه را مانند فصل عزاداری در فیلم بشکند. فصل حرف زدن او با پیمان قاسمخانی در نقش جنازهی ربوده شده، تواناییاش در بازیگری را نشان میدهد. یکی از شوخىهای فرامتنی فیلم، بازی همسر و پدر واقعی پیمان قاسمخانی در نقش خودشان در فیلم است. قرار بوده محراب قاسمخانی هم در نقش برادر ظاهر شود، که ظاهراً نپذیرفته است.
نام فیلم به طبقهی اجتماعی متعصبی اشاره دارد که شخصیت اصلی به آن تعلق دارد. جالب است که تبریزی سه سال برای دریافت پروانهی ساخت از دولت قبل تلاش کرده، اما فیلمنامهاش حتی قابل مذاکره با اصلاح هم تشخیص داده نشده. در حالی که فیلم روی پرده هیچ نشانی از عبور از خط قرمزها را در خود ندارد. این نوع برخورد، با فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو هم شگفتانگیز به نظر میرسید. روحالله حجازی در نشست مطبوعاتی از این نکته به قدری دلخور بود که حرف زدن از گذشته را به نفع کسانی دانست که به حاشیه رفتهاند و با طرح گلایهها باز فرصت مطرح کردن خود را بهدست میآورند! امید که طبقهی حساس سرنوشت فیلمهای اخیر تبریزی مانند پاداش و خیابانهاى آرام را پیدا نکند و طبق برنامه برای نوروز به روی پرده برود.
فیلم / مد و مه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲
4 نظر
عباس عابد ساوجی
دیروز ۲۴/۱۱/۱۳۹۲ اسفند ماه کانون فرهنگی چوک (نوعی پرنده) ۵عصر با همکاری مجله بخارا همایش روز جهانی داستان کوتاه را در سه راهی زعفرانیه تهران خیابان عارفی نسب، کانون زبان فارسی برگزار کردند.
از آنجاییکه این همایش به صورت خصوصی بین اعضای این دو نهاد برگزار شود و محدودیت جا داشت قرار نبود هیچگونه تبلیغی صورت بگیرد. ما هم که از اعضای دائمی کانون ادبی چوک محسوب می شویم قبلا توسط ایمیل دعوت شده بودیم.
بزرگداشت استاد جمال میر صادقی هم در همین همایش برگزار شد. یکی از شاگردان استاد از سابقه آشنایی اش با استاد و کلاسها و اخلاق ستوده استاد یاد کردند و یکی دیگر از شاگردان خانم انیسه… یکی از داستانهای کوتاه استاد را با تسلط وبدون لکنت قرائت کردند.
یکی از دوستان و یاران استاد از دوران همکاری در مجله سخن آن دوران هم نحوه آشنایی خود را با ایشان یاد آور شدند و طی چند دقیقه ای که پشت میکروفن بودند چند بار بغض کردند و چشمایشان که بینایی خود را تا حدود زیادی از دست داده بود تر شد.
در پایان آقای مهدی رضایی مسئول و مدیر مسئول کانون فرهنگی ادبی چوک به معرفی و نحوه انتشار مجله الکترونیکی (اینتر نتی) چوک پرداختند که با استقبال پر شور حاضرین قرار گرفت.
در پایان استاد میر صادقی کیک هشتاد سالگی خود را بریدند اما از کیک به حاضرین نرسید ولی به نحو شایسته ای در سالن بیرونی پذیرایی به عمل آمد.
مهر+رای
خوب یا که بد بُگذرد عمر سرانجام
خوشا آنکه پاکیزه رَوَد همی نیکنام
پند پذیرا که آموزده از شُمول جهان
بخردا مِهر رای در میان همه مَردُمان
(م.ساغشکی)
عباس عابد ساوجی
گاهی بدون انکه بخواهِیم کار خوبی بکنیم، چون نیتمان بد نیست کارمان خوب جلوه می کند.
نجمه
سلام
به پیشنهاد دوستم قبول کردم که این فیلم رو بریم و با هم ببینیم..بعد از ربع ساعت اول مدام نفس عمیق می کشیدم که زود تر این فیلم که حالمو به شدت بد کرده بود تمام شه…
یه سوال از کارگردان و نویسنده این فیلم:
قرار هست تا کی در فیلم های ایرانی به هر قیمتی به قول شما دل مردم رو شاد کرد؟؟؟؟
تا کی قرار که اهالی به ظاهر هنرمند ما نداند که مردم ایران قادر به فکر کردن و فهمیدن هستند؟؟؟
تا کی قرار است این لودگی ها و مسخرگی ها باشه؟؟؟
می شه از شما اهالی به ظاهر هنرمند خواهش کرد که دست از سینما و این هنر والا بردارید؟؟؟؟