رفتن به محتوا رفتن به فوتر

مروری بر «بامداد خمار» اثر فتانه حاج سید جوادی

4 نظر

  • Hamidreza
    ارسال شده 2 می 2011 در 9:34 ب.ظ

    سلام واقعا ممنون بابت اینکه این مقاله زیبا رو اینجا قرار دادید، واقعا بسی از خوندنش لذت بردم.
    داستان واقعا عبرت انگیز و زیبا بود، فقط منم با این قسمتش مشکل دارم که فرهنگ طبقه های پایین به بالا اصلا نمیخوره! مثلا خیلی از خانواده های تهی دست و سطح پایین هستند که فرهنگ و ادب بالایی دارند، مثلا هرگز بجز نون حلال چیزی وارد زندگیشون نمیکنند، از همه چیز خودشون میگذرن که بچه هاشون از تربیت و دانش بالایی برخوردار باشند و با هر سختی که شده اونا رو به بهترین شکل بزرگ میکنند و تربیت و آداب خوب بهشون می آموزند.
    بنظر من هم نویسنده منظورش از آدم هایی مثل “رحیم” هم قماش “رحیم” افراد فقیر نیست بلکه منظورش آدم هایی هست که کلا از نظر فرهنگ و ادب سطحشون پایینه وگرنه من آدم های پولدار و غنی اما بی فرهنگ و بی ادب کم توی جامعه خودم ندیدم پس بنظر من اینطوری برداشت بشه خیلی بهتره.
    در کل مقاله عالی بود از تلاش شما و نویسنده سپاسگزارم.

  • حمید ثانی
    ارسال شده 3 می 2011 در 8:48 ق.ظ

    تاریخ انتشار کتاب در سال ۱۳۷۴، ۱۶ سال پیش است
    ……………………………………………………..
    مد و مه:
    نویسنده مطلب اگر گفته دو سال پیش برای این است که مطلب را در حدود سال ۱۳۷۶-۱۳۷۷ نوشته است.

  • عادل واعظي
    ارسال شده 10 می 2011 در 11:13 ب.ظ

    واقعا باید به حال جامعه ام بگریم که اینچنین رمانی را تبدیل به پر فروش ترین ها می کند.من هیچی برای بیان ندارم که در مورد این فاجعه به زبان بیاورم. خداوند به همراه برکت ، عقل نیز دهد. آمین

  • ندا
    ارسال شده 6 آگوست 2011 در 2:50 ب.ظ

    با تشکر از مقاله شما البته که من با نظریات شما در مورد زن امروزی و زن اندرونی موافقم اما در خصوص اختلاف فرهنگی صرف نظر از اغراق عای داستان؛ بسیاری از اختلافات و درگیری های بعد از ازدواج ناشی از همین اختلافات فرهنگی است حالا در قدیم درآمد و شغل طرف هم بوده امروزه مثل نامزد سودابه طرف مال و منالی هم به هم زده اما همان مغز تهی و خانواده بی فرهنگ را دارهمن این را کاملا قبول دارم که :سر سفره همون پدر و مادر نان خورده چون در نهایت از ۱ تا ۴ سالگی کع روحیات کودکی شخص شکل می گرفته در دامن همون مادر بی مغز رشد کرده بوده

ارسال نظر

0.0/5