این مقاله را به اشتراک بگذارید
حمید رضا امیدی سرور: می گویند، برگزاری نمایشگاه در میانهی اردیبهشت ماه برای آن است که هوا نه گرم است و نه سرد، اما هوای تهران از همان ماه دوم بهاری روبه گرم شدن میرود و زمانیهم که قرار باشد آدم ساعتهایی طولانی را در نمایشگاه در میان خیل جمعیت، اینطرف و آنطرف برود و آن راه پلههای طاقتفرسا را بالا پایین برود، آن هم زیر آفتاب گرم نزدیک ظهر، دیر نیست که شوق و ذوق نمایشگاه جای خود را به یک کلافگی دیوانه کننده بدهد. ظاهرا مسئولان سفت و سخت بر این باورند که مصلی تهران فعلا بهترین محل برای برگزاری نمایشگاه است، در حالی که بیتردید محل دائمی برگزاری نمایشگاهها در تهران، از هر جهت مکانی مناسبتر بود، چرا؟
به یک علت بسیار روشن، چون مصلی برای کاربری دیگری طراحی شده که هیچ سنخیتی با محل مورد نیاز برای برگزاری یک نمایشگاه ندارد؛این در حالیست که محل داتمی نمایشگاه های تهران برای همین منظور یا نمونههای مشابه طراحی شده بود.به خصوص اینکه فضای آن وسیع، سالنها بزرگ و فضای بیرونی نمایشگاه چنان سرسبز بود که بازدیدکنندگان بتوانند خستگی گشت و گزار در نمایشگاه را در زیر سایه ی درختان آنجا از تن به در کنند.
آمار نشان می دهد که هر روز قریب به چهارصد هزار نفر از نمایشگاه دیدن میکنند،حالا این جمعیت را در فضای تنگ مصلی در نظر بگیرید، بازدیدکنندگانی که یا باید در داخل سالن از سروکول هم بالا بروند و یا اینکه در کف راهروهای اطراف شبستان در خاک و خل ولو باشند، ان هم در حالی که به دلیل انجام کار ساختمانی در فضای مصلی، صدای سرسام آوری هم در گوش آنها می پیچد.
با اغماض تنها جای مصلی را که میتوان به شکل محدود برای برگزاری نمایشگاه از آن استفاده کرد، همان شبستان مصلیست که غرفه های ناشران عمومی در آن قرار دارد. جایی که به دلیل تهویه هوا شاید از شرایط مناسب تری برخوردار باشد، هرچند که خیل جمعیت حاضر در آن نیز باعث میشود، هوا سنگین شده و به دلیل شلوغی راهروها نیز بازدیدکنندگان حین عبور مرور از جلوی غرفه ها مدام بههم تنه بزنند. باقی بخشهای نمایشگاه اما در سولههایی که با داربست علم شدهاند برگزار می شود و بدتر از همه سالن هاییست که به همین ترتیب برای برپایی غرفههای ناشران کودک در نظر گرفته شده. این درحالیست که جنس بازدید کنندگان این غرفهها، یعنی کودکان و خانوادهها ضرورت وجود امکاناتی را مطرح می کند که در شرایط فعلی تدارک دیده نشده و بچه ها مجبورند در سالنهایی گرم با کف آسفالتی از غرفهها دیدن کنند. حال به این شرایط اضافه کنید وجود هوایی بادی را که در روز حضور راوی در نمایشگاه در گرفت و سوله های بی درو پیکر کودکان را که در محوطه خاک و خلی نمایشگاه قرار دارند و پر از گرد و خاک و آشغالهای ریز درشتی کرد که به سرو صورت بچه ها میریخت!
می گویند یکی از دلایلی که باعث شده محل نمایشگاه تغییر کند، بحث ترافیک بوده؛ اما آیا در محل فعلی نمایشگاه ترافیک دیده نمیشود؟ در محل مصلی عملا امکاناتی برای کسانی که باوسایل شخصی می خواهند به نمایشگاه بیایند و جود ندارد. در گذشته اگر از پارکینگهای اطراف مصلی می شد برای وسایل شخصی استفاده کرد، حالا یکی دو سالی ست که اصلا چنین شرایطی برای بازدید کنندگان پیش بینی نشده و جالب اینکه در کوچههای اطراف نمایشگاه هم که فضای نسبتا بازی برای استفاده تعداد محدودی از این وسایل وجود داشت، اخیرا به عنوان پارکینگ خصوصی و اختصاصی اشغال کرده و برای تردد کارت از رانندگان میخواهند و این که یک کوچه محلی که در آن خانواده هایی ساکن هستند، تبدیل به پارکینگ احتصاصی کنند از آن اتفاقهاییست که تنها در این ولایت می تواند بیفتد.
شاید بگویند چشم بازدید کنندگان کور با وسیلهی نقلیه عمومی به نمایشگاه بیایند! خب شاید این راه مناسبی برای برخی، به خصوص آنها که خرید زیادی ندارند باشد.اما بازدید کنندهای که چند کیسه کتاب در دست دارد، چگونه می تواند، مسیرهای طولانی برای دسترسی به وسایل نقلیه عمومی را طی کنند و یا چگونه در ایستگاه مترو و وضعیت پرسی (!) سوار شدن به آن درحالی که کلی بار دارند استفاده کنند.این گونه است که کار این بازدید کنندگان به رانندگان تاکسی دندان گردی می افتد که از شرایط دشواری که چنین بازدیدکنندگانی دارد سوء استفاده کرده و تقریبا تمام تخفیفی را که آنها برای ۵۰-۱۰۰ هزار تومان خرید داشتهاند، طلب می کنند تا با این همه بار ویلا و سرگردان نمانند.
نتیجه اینکه اگر جابجایی نمایشگاه به خاطر ترافیک و راحتی کار بازدیدکنندگان بوده، تغییر محسوسی در قیاس با گذشته دیده نمیشود چه بسا اینکه عدم تناسب کاربری مصلی برای برگزاری نمایشگاه، مشکلات تازهای را نیز به دنبال داشته است.
اما با وجود همهی اینها که بازید از نمایشگاه و خرید زیاد آز آن را به پروسهای با اعمال شاقه بدل کرده، بار هم هریاله شاهد رشد محسوس بازدید کنندگتن هستیم. مسئلهای که خیال گردانندگان نمایشگاه را که با آمار یروکار دارند راحت کرده و آن را به حساب موفقیت و روبه راه بودن اوضاع می گذارند. غافل از یین که علت این استقبال فرهنگی بودن و علاقه مردم این دیار به کتاب دارد، البته اگر کتابهایی را که میخرند بخوانند!
این قصه ادامه دارد….