این مقاله را به اشتراک بگذارید
«آرگو» با بازی و کارگردانی بن افلک از منظر سینمایی یک فیلم هالیوودی محض به شمار میآید؛ همانقدر که از یک فیلم هالیوودی میتوان انتظار داشت خوش ساخت باشد، قصهاش را خوب تعریف کند مخاطب را پای فیلم بنشاند و با شخصیتهای اصلی همدل و همراه کند و… اما از منظر مضمونی یک فیلم تبلیغاتیست که آمریکاییها را نه تنها زرنگ و خوب که شایسته آقایی در جهانی میداند که همیشه حق با آنهاست!
«آرگو» صرف نظر از اینکه چه مقدار از داستان آن واقعیست، در قالب اثری با این خط و ربط و تلقی، بیش از هر چیز محصول شکاف عمیقی ست که در طول شصت سال گذشته در میان ایرانیان و امریکاییان وجود داشته. شکافیکه با کودتای امریکایی علیه دولت ملی و مردمی دکتر محمد مصدق آغاز شد و با ماجرای اشغال و گروگانگیری در سفارت امریکا به اوج خود رسید و ماجرا برای هر دو طرف آنقدر سنگین و حتی تحقیر آمیز بوده که به اینراحتیها قابل حل و فصل نیست. داغ سرنگونی مصدق و بازگرداندن محمد رضا پهلوی چیزی نیست که با عذرخواهی آمریکا آنها نیم قرن بعد، در قلب، روح و حافظه تاریخی مردم این دیار التیام پیدا کند همانطور که ماجرای اشغال سفارت امریکا و ماجرای شکست خفت بار طبس به این راحتیها از حافظه جمعی امریکا پاک نخواهد شد. از طرفی به یقین میتوان گفت در مورد امریکا با توجه به اقتضای منافع ملی در سیاست های خارجی این کشور، اگر ده بار هم ماجرایی همانند مصدق تکرار و منافع ملی آنها اقتضا کند و البته کاری هم از دستشان بربیاید همان کاری را که در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ انجام دادند، باز هم تکرار خواهند کرد. نگاهی به سیاست متناقض و دوگانه امریکا در قبال دیکتاتورهای کشورهای عربی در ماجرای انقلابهای عربی تأییدی بر این ادعاست.
با در نظر گرفتن چنین پیشینهای در رابطه امریکا و ایران جای هیچ تعجبی نیست اگر «آرگو» به سنت معمول فیلمهای هالیوودی تجاری و سیاست زده، تصویری سیاه و سفید از این ماجرا نشان میدهد هرچند که سازندگان فیلم تمام کوشش خود را کردهاند که با ارائه دادن تصاویر و سندهایی آرشیوی تا آنجا که زورشان میرسد این ماجرا را به نفع خودشان واقعی جلوه بدهند و با چند اشاره گذرا به اوضاع و احوال دوران شاه و ماجرای کودتا ۲۸ مرداد نگاه خود را متعادل و غیرجانبدارانه جلوه بدهند. اما صرف نظر از صحت چهارچوب اصلی قصه، در جزییات فیلم داری مشکلات عدیدهایست. البته نه آنجا که پای فضاسازی و طراحی صحنه و لباس و از این دست درمیان است، چرا که با توجه به عدم استفاده از لوکیشنهای واقعی برای فیلمبرداری این جنبه های فیلم تا حد امکان و انتظار خوب در آمدهاند بلکه این مشکلات برمیگردد به نشان دادن تصویری که از ایران و ایرانی در این فیلم وجود دارد. یعنی اینکه ایرانیان این فیلم همه موجوداتی خشن، وحشی و پر از کینه هستند که اغلب احمقند و به ندرت زرنگ بدجنس! یک مورد هم آدم خوب داریم که کلفت سفیر کاناداست و با خیانت و فرار از مملکت خوب بودن خود را به اثبات می رساند! در همین راستا باید اشاره کرد به تصاویری که در انتهای فیلم به عنوان سندهای واقعی مورد استفاده قرار گرفته در این فیلم نشان داده می شوند اما صرف نشان دادن عکسهایی که اصلا معلوم نیست مربوط یه چه زمان و موقعیتی هستند و استناد به آنها برای بازسازی فضای فیلم، اگر نگوییم نشان از ساده انگاری سازندگان فیلم دارد باید آن پای فریبکاری آنها برای قانع کردن مخاطبان فیلم بگذاریم. نمونه بارز آن تصویر اعدام خیابانی (دار زدن با جرثقیل) که معمولا در موارد خاص و برای قاتلان زنجیرهای و از این دست مورد استفاده قرار گرفته که در فیلم بدل تصویری شده برای متعجب کردن مامور امریکایی در بدو وردش به ایران که در تاکسی نشسته و متعجب به شهری شلوغ پرهرج مرج، مملو از ماموران نظامی که در کنار خیابانش جنازه از بالای دار تلو تلو میخورد نگاه میکند. این ترفند به لحاظ دراماتیک هم زمینه را آماده میکند تا تماشاگر احساس کند که قهرمان امریکایی فیلم که مثل همیشه محق بوده شکست ناپذیر است با چه کار دشوار و خطرناکی روبه روست.
حقیقت اینکه این فیلم گذشته از مضمون آن که راجر ابرت به درستی درباره آن را تند و کینه توزانه خوانده، جز چند بازی خوب و یکسری جنبههای فنی که طبق استاندارهای هالیوود بالاست، به لحاظ هنری چیزی در چنته ندارد؛ نه آنگونه که در چند رشته اصلی جایزه گلدن گلوب کاندیدا شده باشد (لیست کاندیداها در انتهای مطلب آمده) و احتمالا در مراسم اسکارنیز همینگونه باشد. هرچند که نگارنده برخلاف برخی براین باور نیست که این جوایز و نظیر آن صرفا با یک هدایت مستقیم از سوی محافل سیاسی اهدا میشود؛ اما منکر آن شد که فضای رسانهای ضد ایرانی و آن شکاف عمیق قدیمی اشاره شده در متن، چنان بر افکار جمعی اثر دارد که ناخود آگاه هم که شده روی انتخابهایشان تاثیر بگذارد.
فضای حاکم بر فیلم حتی خود سازندگان آرگو را قانع کرده بود که بازار اصلی آن داخل امریکاست و با جود جذابیتها دراماتیک فیلم نمیتوانند رویفروش جهانی این فیلم زیاد حساب کنند که تصور چندان اشتباهی هم نبود، هرچند که ای فیلم در بازار داخلی امریکا نیز آنقدر که پیش بینی میشد پر فروش نشد.
اما در میان حواشی فیلم آنچه بیش از همه دردناک مینماید، ایرانی جماعتی هستند که در فیلمی ضد ایرای بازی میکنند و آن را نمیتوان با هیچ چیزی ماست مالی کرد. نه با این شعار امریکایی که حساب مردم و حکومت از هم جداست و چون «آرگو» هم علیه حکومتست، و این بازیگران که شاید خرده حسابی با حکومت و دولت داشتهاند؛ در فیلم بازی کردهاند! به هرحال وجودداشتن و یا درستی و نادرستی این خرده حسابها هیچ دلیلی نمیشود تا با ایفای نقش در فیلمی که آشکار از ایران و ایرانی تصویری منفی نشان میدهد، با وطن و مردم وطن خود تسویه کرد. متاسفانه هنگام پیش تولید فیلم و جستجوی بازیگران ایرانی برای نقشهای کوتاه فرعی انبوهی تعداد ایرانیان علاقمند به هنر سینما(!) و ابراز علاقه برای بازی در این فیلم تعجب سازندگانش را هم برانگیخته بود شاید نمیتوان منکر بعضی تند رویها دور نزدیک شد، اما هیچکدام از اینها دلیل نمیشود که از کنار نمایش چنین تصویر یکسویهای گذشت یا بدتر از آن در حرکتی اینچنین ضد ایرانی مشارکت کرد.
***
ضمیمه۱:
نامزدهای جایزه گلدن گلاب
اسامی نامزدهای جایزه گلدن گلاب امسال اعلام شد. مراسمی که پس از اسکار، مهمترین فصل جوایز به شمار میآید و سورپرایز امسالاش، توجه فراوان به جانگو، رها از بند، فیلم تازهی کوئنتین تارانتینوست. فیلمی که پیش از این در دیگر انتخابهای فصل جوایز؛ توجهی چندانی به آن نشده بود. لینکلن اسپیلبرگ اما از فیلم کاترین بیگلو دربارهی ترور بن لادن جلو زد و پیشتاز نامزدها شد. بهترین مجموعههای تلویزیونی هم که حکایت خودشان را دارند.
فیلم های لینکلن، جانگوی آزاد شده، زندگی پی، آرگو و zero dark thirty نامزدهای جایزه بهترین فیلم درام و فیلم های بهترین هتل خارق العاده مریگولد، بینوایان، قلمروی طلوع ماه، Salmon Fishing in the Yemen و SILVER LININGS PLAYBOOK نامزدهای بهترین فیلم کمدی – موزیکال را تشکیل می دهند. بن افلک، کاترین بیگلو، آنگ لی، استیون اسپیلبرگ و کوئنتین تارانتینو در رشته بهترین کارگردانی نامزد جایزه شده اند و جایزه بهترین فیلمنامه هم به یکی از فیلم های زیر خواهد رسید: آرگو، جانگوی آزاد شده، لینکلن، SILVER LININGS PLAYBOOK و ZERO DARK THIRTY. کم توجهی به فیلم مرشد (پل توماس اندرسن)، عدم نامزدی کیرا نایتلی (آنا کارنینا) و متیو مک کوناهی (مایک جادویی) در رشته های بازیگری، نادیده گرفته شدن فیلم مستقل و تحسین شده هیولاهای جنوب وحشی و حضور قدرتمندانه دو فیلم لینکلن و جانگوی آزاد شده از جمله نکات قابل توجه این فهرست هستند. فیلم تازه استیون اسپیلبرگ با نامزدی در هفت رشته پیشتاز رقابت های امسال است و دو فیلم جانگوی آزاد شده و آرگو با پنج نامزدی در رده بعدی قرار دارند. فیلم های Zero Dark Thirty، Silver Linings Playbook و بینوایان هر کدام نامزد چهار جایزه گلدن گلوب شده اند. در بخش تلویزیون هم سریال های امپراتوری پیاده رو، افسار گسیختگی، میهن، داون تان ابی و اتاق خبر در رشته بهترین سریال درام و مجموعه های تئوری بیگ بنگ، اپیزودها، دختران، خانواده مدرن و SMASH در رشته بهترین سریال کمدی – موزیکال نامزد جایزه گلدن گلاب شدهاند.
***
ضمیمه۲:
درباره آرگو به روایت ورایتی
بن افلک فیلم سینمایی «آرگو» را با موضوع خروج شش آمریکایی از ایران در سال ۱۹۸۰ کارگردانی و خودش در نقش اصلی فیلم بازی میکند. به گزارش خبرآنلاین، این فیلم درباره همکاری سازمان سیا، هالیوود و دولت کانادا برای خروج آمریکایی از ایران در جریان تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ است.
بن افلک در «آرگو» نقش تونی مندز، مامور سابق سازمان سیا و استاد تغییر چهره را بازی میکند که پس از تشکیل یک استودیو فیلمسازی جعلی به ایران آمد و شش آمریکایی را که در سفارت کانادا در تهران پنهان شده بودند، از کشور خارج کرد. آلن آرکین و جان گودمن نیز به ترتیب برای بازی در نقش لستر سیگل، تهیهکننده هالیوودی و جان چمبرز، گریمور برنده اسکار مذاکرات نهایی را انجام میدهند. جرج کلونی و گرانت هسلو این درام سیاسی را از طریق شرکت خود «اسموکهاوس» تهیه میکنند. فیلمنامه را کریس تریو بر مبنای مطلبی با عنوان «چگونه سیا از یک فیلم علمی تخیلی جعلی برای نجات آمریکاییها از تهران استفاده کرد» نوشته جاشوا بیرمان نوشته که آوریل سال ۲۰۰۷ در مجله «ویرد» منتشر شد.
برادران وارنر همان زمان حقوق ساخت فیلمی را بر مبنای این مطلب خریداری کرد و حضور کلونی و گرانت نیز همان زمان قطعی شد. در مقطعی از کلونی به عنوان کارگردان و بازیگر اصلی این فیلم که آن زمان «فرار از تهران» نام داشت، یاد میشد. به گزارش خبرآنلاین، ایده تونی مندز برای خروج شش آمریکایی از ایران استفاده از یک فیلم هالیوودی جعلی بود. او برای اجرای نقشه خود با جان چمبرز تماس گرفت. چمبرز و باب سیدل که او هم گریمور بود، یک استودیو فیلمسازی به نام Studio Six Prods که نام آن اشاره به آن شش آمریکایی داشت، به راه انداختند و به طور رسمی اعلام کردند نخستین فیلم این استودیو با عنوان «آرگو» در ایران تولید میشود. آنها با انتشار شش آگهی تبلیغاتی درباره تولید این فیلم عملا نشریههای سینمایی معتبر مانند هالیوود ریپورتر و ورایتی را نیز فریب دادند، به طوری که این نشریات مطالبی درباره این پروژه منتشر کردند.
مندز پس از هماهنگی با سفارت کانادا در تهران در ژانویه ۱۹۸۰ به تهران آمد و از آن شش آمریکایی خواست وانمود کنند کانادایی هستند و برای تولید یک فیلم هالیوودی به ایران آمدهاند. کن تیلور، سفیر کانادا در تهران و جان شیردان، مسئول بخش مهاجرت سفارت کانادا پس از تماس با فلورا مکدانلد، وزیر امور خارجه وقت این کشور و جو کلارک، نخست وزیر کانادا و کسب توافق آنها، برای آن شش آمریکایی که سه نفرشان از دیپلماتهای سفارت آمریکا در تهران بودند، پاسپورت کانادایی صادر کردند و در نهایت آنها ۲۷ ژانویه ۱۹۸۰ از فرودگاه مهرآباد، تهران را به سمت زوریخ در سوئیس ترک کردند. کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا بعدها از مندز تقدیر کرد. او سال ۱۹۹۷ به عنوان یکی از ۵۰ جاسوس بزرگ تاریخ سیا تقدیر شد. افکار عمومی تا آن سال از این عملیات آگاه نبود.
سیا از مندز خواست به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس این سازمان درباره نقش خود در آن عملیات آشکارا صحبت کند. از آن پس، مندز و همسرش جونا که او نیز یکی از ماموران بازنشسته سیا و استاد تغییر چهره است، به دفعات درباره این موضوع سخنرانی کرده یا مطلب نوشتهاند. بن افلک پارسال نیز در تریلر تحسینشده «شهر» – که ۱۵۴ میلیون دلار در دنیا فروخت – خودش را کارگردانی کرد. او همچنین به تازگی برای بازسازی تریلر فرانسوی «به هیچکس نگو» وارد مذاکره شده و در مقام بازیگر در فیلم جدید ترنس مالیک که عنوان آن هنوز اعلام نشده، حضور دارد. او فیلمهای «آرماگدون»، «پرل هاربر»، «تغییر مسیر»، «جمع تمام ترسها»، «دردویل»، «دختر جرزی» و «هالیوودلند» را هم در کارنامه بازیگری خود دارد و سال ۱۹۹۸ برای فیلم «ویل هانتینگ خوب» به همراه مت دیمن برنده اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شد.
ورایتی / ۲۷ ژوئن /خبر آنلاین/ ترجمه: علی افتخاری
***
واکنش سفیر وقت کانادا به تحریفات فیلم آرگو
کن تیلور، سفیر کانادا در ایران در زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران،در انتقاد از نادرستیهای فیلم «آرگو» گفت: آرگو نگاه عادلانهای به مردم ایران ندارد.
«کنت دوگلاس تیلور»، سیاستمدار کانادایی که در حال حاضر مدیر یک مؤسسه تجاری در کانادا است، در سال ۱۹۷۹ میلادی سفیر دولت کانادا در تهران بود.
وی شش نفر از گریختگان از اشغال سفارت آمریکا در تهران را در خانه های امن سفارت مخفی کرده و پس از ۷۹ روز آنها را به کمک ماموران آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از ایران خارج نمود.
«تیلور» فیلم ضد ایرانی آرگو را دیده و موضوع جالب این است، علیرغم آنکه تصویری که از او در فیلم آرگو به چشم میخورد چهره مثبتی است ولی او یکی از منتقدان این فیلم است.
«تیلور» کلیت فیلم «آرگو» را تحریفکننده حقایق تاریخ انقلاب اسلامی ایران و مردم این کشور میداند.
او در این باره میگوید: فیلمنامهنویس نامزد اسکار فیلم آرگو، درباره آنچه که در فیلم «آرگو» میگوید، هیچ ایده و آگاهی خاصی ندارد.
«کن تیلور» در سخنرانی که پنجشنبه گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه ریرسون تورنتو ضمن اشاره به این مطلب که کتابخانههای زیادی در آمریکا وجود دارد که چهرهای ساختگی و کاملا سیاه و سفید از مردم ایران ارائه میدهند، گفت: پس از اینکه فیلم «آرگو» را دیدم، به نظرم رسید که در این فیلم تنها مهارتی و هنری که به عنوان سفیر کانادا داشتهام، باز و بسته کردن در بوده است، البته به زودی مستندی وارد بازار میشود که در رابطه با نقش من در ماجرای فرار شش آمریکایی از ایران و همچنین موقعیت من در ایران، نگاه موجهتری به مخاطب ارائه خواهد داد.
وی افزود: چیز عجیب و گیجکنندهای که در فیلم «آرگو» وجود دارد ، این است که فیلمنامهنویس هالیوودی این فیلم نسبت به این موضوع تاریخی هیچ علم و آگاهی نداشته، آنچنانکه در صحنه پایانی ادعا میشود که من ظرف نیمساعت با قطار از تهران فرار کردهام در حالیکه برای سه سال هیچ قطاری از تهران به هیچ کجای تهران سفر نداشته است.
«تیلور» گفت: ادعا میشود این فیلم با هدف سرگرمی ساخته شده ولی باید بگویم که آنچه که در این فیلم موج میزند، ارزش سرگرمی در سینما را نیز به انحراف کشیده است.
وی گفت: فیلم «آرگو» حق مطلب را در رابطه با مسیر طولانی انقلاب اسلامی ایران ادا نکرد و مردم ایران را به گونهای که حقیقت ندارد به تصویر کشیده است. سفیر سابق کانادا در ایران در پایان متذکر شد: فیلم «آرگو» فرصت دیدن روی دیگری از جامعه ایرانی را از مخاطب میگیرد که این واقعا تاسفبرانگیز است، در این فیلم میشد بیشتر به چهره سنتی و مهماننواز مردم ایران پرداخته میشد، باید در این فیلم کمی جانب عدالت و امید نسبت به این مردم رعایت میشد، انقلاب آنها و حمله آنها به سفارت تنها یک تظاهرات خشونتآمیز برای هیچ و پوچ نبود. فیلم سینمایی «آرگو»، روایتی هالیوودی از واقعه تاریخی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان ایرانی و همچنین فرار شش تن از کارکنان این سفارتخانه از ایران به دست یکی از ماموران سازمان سیا است. (فارس)