این مقاله را به اشتراک بگذارید
نقد و بررسی فیلم حوض نقاشی (مازیار میری)
مانی کسروی
مهرزاد دانش در باره این فیلم نوشته: حوض نقاشی یک فیلم رقتبار است. رقتبار با ملودرام تفاوت دارد. در ملودرام بر اساس یک گره دراماتیک پرمایه قرار است فضای عاطفی جاری بین مخاطب و آدمهای داستان تقویت شود اما رقتبار یعنی اثر بدون تکیه بر یک مرکز ثقل داستانی یا شخصیتی، از هر جنبهی دمدستی بهره میگیرد تا از مخاطبش اشکی بگیرد و البته اغلب موفق نمیشود و اگر هم بشود، در حد قلقلک دادن احساسات رقیقهی سطحی است.
به نظر من آنجه مهرزاد دانش درباره این فیلم گفته، واقعیتی انکار ناپذیر و خلاصهی کلام حکایت پنجمین ساخته مازیار میریست. حال اگر کسی با این قلقلک دادن احساسات رقیقهی سطحی، متاثر شده و قطره اشکی بریزد و با فیلم ارتباط برفرار کند، آنوقت امکان دارد بازیهای اغراقآمیز شهاب حسینی و نگارجواهریان را پسندیده و در مجموع هم آن را کاری قابل توجه از مازیار میری بداند، و در غیر این صورت حکایتش میشود مثل مهرزاد دانش و نگارنده و حمعی دیگر از منتقدان. حقیقتش اینکه با دیدن آمار بهترین فیلم مردمی تا اواسط جشنواره که در آن از حوض نقاشی به عنوان بهترین فیلم یاد شده بود، سخت به سلیقه خود شک کردم! خب شاید ایراد ازماست که به جای گریه کردن و متاثر شدن از برخی لحظههای بازی زوج عقب مانده فیلم خندهمان میگرفت!
***
مقایسه «حوض نقاشی» و «قاعده تصادف»: این حکایتها که از توفان کنند…
«حوض نقاشی» فیلم این زمانه نیست، کهنه و رنگباخته است
سعید قطبیزاده
میشود بیمقدمه از همین جا شروع کرد، از یک سئوال: به نظر شما بین «قاعده تصادف» و «حوض نقاشی» کدامیک بیشتر مایه این را داشت که با چاشنی اعتراض اجتماعی و طعنههای سیاسی، اثرگذارتر شود؟
در یکی از پلانسکانسهای فیلم بهنام بهزادی، دختر جوان برای راضی کردن پدرش به محل کار او میرود، اما بدون اینکه تماشاگر بفهمد محل کارِ پدر کجاست، قرار گفتوگوی این دو در پارکینگ گذاشته میشود.
بعدتر، همین پدر برای تهدیدِ جوانان، بدون اشاره به شغل، جایگاه و مقامی که دارد، پرهیز میکند از ارائه هر گونه نشانی مستقیم از خود. اما فیلم مازیار میری درباره زوج معلولی است که همهی اطرافیان، هوایشان را دارند. از ناظم مدرسه بگیرید تا صاحب سوپرمارکت و رستوراندار و…
تنها دغدغه این دو، این است که تنبیه پسرشان کار درستی بوده یا نه و نیز اینکه چرا باید خواهرشوهر، از بیکاری برادرش مطلع شود. در این میان، بدون هیچ زمینهچینی یا دلیلی، ناگهان بحث تحریم و گرانی پیش کشیده میشود و بیکار شدن مرد، به شرایط اقتصادی کنونی ربط پیدا میکند. ممکن است کسی مدعی شود که از همین نقطهنظر، فیلم بهزادی محافظهکار و فیلم میری جسورانه است، اما من فکر میکنم طرح برخی واقعیتها، با وجود مابهازاهای عینی شان، زمانی که هیچ ربطی به فضای فیلم ندارند، کاری است غیراخلاقی.
انگار قرار است ضعفهای فراوان فیلمنامه و پرداخت غلط کارگردان و بازی ضعیف بازیگران، به واسطه این شعارهای عامهپسند جبران شود. تردیدی در این ندارم که یک فیلمساز با درک دقیقش از واقعیتهای تلخ جامعه میتواند تحلیلی جامعهشناسانه ارائه بدهد به مثابه یک هشدار. اما مطلقا باور ندارم که چنین کرشمههایی بتواند دردی از جامعه دوا کند.
کاری به این ندارم که انتقادهای تندِ یک فیلمی که با بودجه دولتی ساخته شده، تا چه اندازه میتواند اصیل باشد و وجود این فیلمِ ضعیف را در کارنامهی تهیهکننده و کارگردان محترمِ فیلم، فاجعه نمیدانم؛ اما شگفتیام از این است که چرا سازندگان «حوض نقاشی» که تا بدین حد دربارهی مشکلات اقتصادی جامعهشان بهروزند، جهتگیریشان در شیوهی قصهگویی و فضاسازی تا به این اندازه کهنه و رنگباخته است. به همین دلیل، اجازه بدهید به فیلمی ادای احترام کنیم که شخصیتهای زنده و واقعیاش در اوج استیصال و درماندگی، به پدری زورگو و متکبر نیز حق میدهند که نگرانیاش از سرنوشت دخترش او را به خشونت و تهدید ناگزیر کرده.
از اینکه بگذریم، ظاهراً بعضی از تمهیدات سردستی در شیوه فیلمنامهنویسی و اجرا، حالا حالاها قرار نیست دست از سر این سینما بردارد. همچنان درهای نیمهباز اتاقها مهمترین منفذ برای نشت اطلاعات به بیرون است و آدمها هنوز یاد نگرفتهاند که حرفهای محرمانه و خصوصیشان را آرامتر در گوش همدیگر زمزمه کنند تا از لای درِ نیمهباز اتاق بیرون نرود و به گوش نامحرم نرسد.
منظورم سکانسی از «حوض نقاشی» است که پسرک با دیدن مادرش در حیاط مدرسه، به سرعت خودش را به اتاق ناظم میرساند و شاهد گفتوگوی مادر و ناظم میشود. یکی دیگر از این تمهیدها، فراموش کردن برخی موانع در انتقال صداست. درست مثل تمهید قبلی.
اگر در سکانس ذکر شده، مکالمهی دو زن میتواند به گوش پسرک برسد، پس پدر نیز در صحنه احساسی فیلم میتواند از پشت پنجرهی بستهی کلاس، لابهلای صدای بلند معلم، سوزناکترین جملهها را به پسرش بگوید و انگار در آن موقعیت سرنوشتساز و پالایشگر، فقط آن پسر نوجوان است که این جملهها را میشنود و نه هیچکدام از همکلاسیها یا معلم منضبط و سختگیر.
«حوض نقاشی» فیلم این زمانه نیست. نه آن خانهی کلنگی وسط این شهرِ پر از هیاهو میتواند تماشاگر را قلقلک بدهد و نه خلوتگُزیدگی بچهگانهی شوهرِ خانم ناظم، حتی برای لحظهای ما را نگران آیندهی آن خانواده میکند. لکنت فیلم در بیان حقایق و در انتقال احساس واقعی، درست مثل لکنت شخصیتهای اصلی در ارتباط با آدمهاست. (خبر آنلاین)
***
نشست پرسش و پاسخ فیلم «حوض نقاشی» مازیار میری
نشست پرسش و پاسخ فیلم “حوض نقاشی” با حضور مازیار میری کارگردان، منوچهر محمدی تهیه کنده، فرشته صدرعرفایی بازیگر، حامد محمدی نویسنده و شهیدی فرد مجری جلسه در برج میلاد برگزار شد.
در ابتدای این نشست مازیار میری کارگردان فیلم گفت: خوشحالم دوباره فرصتی شد تا در کنار شما در این جلسه حضور پیدا کنم. دو نکته را قبل از شروع جلسه عنوان می کنم خواهشم می کنم اگر ذره ای پیش شما آبرو دارم به این خواسته من توجه کنید. یکی از بهترین همکاران مان در آخرین لحظات آماده سازی فیلم تنهای مان گذاشت و داغش همراه ماست. او مسعود بهنام است.
منوچهر محمدی تهیه کننده فیلم در ارتباط با دخالت حوزه هنری در ساخت این فیلم گفت: ما در زمان ساخت از طرف حوزه هنری با هیچ مشکلی در فیلمنامه و اجرا به شکلی که سفارشی باشد و یا دیدگاه خاص آنها در فیلم مطرح شود روبرو نشدیم. حتی بعد از ساخت نیز هیچ سکانسی با نظر آنها جابجا نشد.
وی تاکید کرد: آنچه مهم است فیلمساز باید وارد فرآیند خلاقانه شود تا راحت کار خود را انجام دهد. در فرآیند کار هر ایده تازه ای را با گروه در میان می گذاشتیم و حتی آنها را در جریان تغییرات قرار می دادیم. جنس ارتباط ما با مسئولان حوزه معقول، منطقی، انسانی و سازنده بود. حتی بعد از نمایش این فیلم از چند فیلمساز سینمای ایران شنیدم که عنوان کردند اگر حوزه هنری بخواهد چنین جنس کاری را بسازد ما نیز با آنها همکاری می کنیم.
در ادامه محمدی با اشاره به مناقشات یک سال گذشته در سینمای ایران عنوان کرد: مسایلی که یک سال گذشته در سینمای ایران اتفاق افتاد برای همه ما جای تاسف دارد اما ریشه این مسایل خارج از سینما است. عناصری در این مسایل دخالت می کنند تا شرایط را آشفته کنند. حرف هایی بیان می شود که آب گل آلود خواهد شد. اول وظیفه ما فیلمسازی است و بعد از آن باید به حفاظت از مرزها توجه کنیم.
همچنان میری نیز در این باره توضیح داد: شهاب حسینی هم اکنون سر فیلمبرداری فیلم مهشید افشارزاده است. نگار جواهریان نیز تب شدیدی داشت و نتوانست در این جلسه شرکت کند. از ظرف این دو همکار از شما عذرخواهی می کنم
فرشته صدرعرفایی دیگر بازیگر “حوض نقاشی” درباره حضور خود بیان کرد: من هم فکر می کنم جای این بازیگران عزیز خالی است. این دو بازیگری که من هم از حضور آنها و بازی شان در فیلم لذت بردم. نقش های این دو خیلی سخت بود و هر لحظه ممکن بود به ناباوری و اغراق تبدیل شود اما آنها سعی کردند با نظارت مازیار میری کار را به خوبی به سرانجام برسانند. کاش به جای من امروز آنها اینجا بودند.
این کارگردان درباره نمونه های خارجی و ایرانی این فیلم گفت: قطعاً ما نیز نمونه های خارجی و ایرانی این فیلم را دیدیم اما خواستیم زندگی رضا و مریم ایرانی در تهران ۹۱ را بسازیم. فیلم خارجی “من زن هستم” و یا حتی نمونه آی ایرانی را هم مورد دقت قرار دادیم. خوب است فیلمسازی برای رسیدن به هدف خود، نمونه های فیلم هایی که ممکن است اثر وی به آنها شباهت داشته باشد ببیند.
منوچهر محمدی درباره واکنش مخاطبان به این فیلم گفت: در اولین نمایش این فیلم در سینما فرهنگ جمعیت زیادی برای دیدن آمده بودند به همین دلیل اولین سانس فوق العاده فیلم برگزار شد. تا شب گذشته نیز همچنان سانس ها با استقبال روبرو بود. اگر آرای مردمی را دنبال کنید متوجه می شوید که استقبال مردم تا کنون چه شکل بوده است با این وجود اما نمی توانیم درباره اکران از حالا نظر قطعی صادر کنیم. امیدوارم برای اکران همه فیلم ها شرایط عادلانه ای پیش بیاید. واکنش مخاطبان به یک فیلم قطعاً در کار ساخت بعدی ما هم تاثیر می گذارد.
میری درباره حضور نابازیگر در این فیلم توضیح داد: من علاقمندم فیلم داستانگو بسازم. در این سینما باید از بازیگر حرفه ای استفاده شود. سخت است که در چنین فیلمی یک بازیگر حرفه ای به گونه ای بازی کند که انتظارها را برآورده کند. تا کنون بازیگر ناشناخته در فیلم های من نبوده زیرا من سینمای کلاسیک قصه گو را دنبال می کنم که یکی از ابزارهای آن بازیگر است.
میری درباره انتخاب عنوان “حوض نقاشی” گفت: در طرحی که روزهای اول درباره آن صحبت می کردیم به این عنوان رسیدیم که برگرفته از یک شعر فولکوریک ایرانی است. بعد فکر کردیم شاید مناسب نباشد اما کم کم در دل من این عنوان جا باز کرد دیدم دیگر آن شعر لازم نیست در فیلم عنوان شود از طرف دیگر حوض نقاشی می تواند حوضی صادقانه و آبی رنگ باشد که ما احساسات مان را در آن می ریزیم.
میری درباره نمایش این فیلم در جشنواره گفت: اولین نمایش همیشه برای هر فیلمسازی پر از اضطراب و استرس است. برخی فیلمسازان با ژست هایی عنوان می کنند مهم نیست مخاطب چه واکنشی به فیلم ما داشته باشد اما برای من این واکنش مهم است. زمانی که با استقبال مخاطبان در نمایش های مردمی روبرو شدم این مقوله برایم جذاب تر شدم اما از دیشب دلشوره نمایش امروز را داشتم و حالا احساس می کنم بار بزرگی از روی دوشم برداشته شده است.
وی افزود: در صنف های خودساخته افرادی هستند که فیلمنامه ها را سانسور می کنند و می خواهند آن چه را که خودشان دلشان می خواهد ساخته شود. دوستانم که با آنها کار می کنند نیز برایشان احترام قائلم چون معتقدم هر فیلمسازی فیلم خودش را می سازد. ما در پی مشکلات اخیر چندیدن جلسه با دوستان در حوزه هنری صحبت کردیم تا اتفاقات به شکل دیگری بیافتد. آیا فکر کردید تمام فیلم های دیگری که ساخته می شود سرمایه اش از کجاست؟
میری ادامه داد: من کاملاً فیلم خودم را ساختم. سرمایه گذارم حوزه هنری است اما هیچگاه آنها در ساخت این فیلم دخالت نکردند به نظر من همه این اتفاقات باعث شد تا افراد مقابل هم بایستند اما من همیشه معتقدم باید با هم گفتگو کنیم تا سینما پابرجا بماند. عوامل حوض نقاشی و حوزه علاقه ای به از بین بردن سینما ندارند بلکه می خواهیم فیلمی بسازیم که حرفی برای گفتن داشته باشد.
1 Comment
کاوه
فیلمی نبود که بیننده رو تکون بده