این مقاله را به اشتراک بگذارید
پرندهی کوچک بدبختی!
نگاهی به فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند ساخته پوران درخشنده
مانی کسروی (مد و مه)/
در میانهی دههی شصت اگر از هرکسی میپرسیدید آیندهدار ترین فیلمسازان زن سینمای ایران چه کسانی هستند، بی شک از رخشان بنی اعتماد نام می برد و پوران درخشنده، در حال و هوای سینمای خانوادگی آن روزگار پرنده کوچک خوشبختی فیلم مقبولی بود که شاید برخی میان این فیلم و خارج از محدوده رخشان بنی اعتماد فاصله ی چندانی قائل نمیشدند (هرجند دومی آشکارا بهتر بود). به هرحال در طول دودهه و کمی بیشتر، رخشان بنی اعتماد در حرکتی رو به جلو (با افت و خیر نه چندان محسوس) همواره در اوج بود، اما پوران درخشنده در حرکتی پر فراز نشیب گاه پیش می رفت و گاه پس می ماند و البته کمتر اوج می گرفت، مگر اینکه فیلمنامه خوبی را دستمایه ی ساخت کار خود میکرد. با این حال درخشنده همواره خود را فیلمسازی اجتماعی گرا نشان داده که به هنجارها و ناهنجاریهایی که خانوادهها در نسبت با جامعه با آن رو به رو هستند، توجه نشان داده. هیس دخترها فریاد نمیزنند نیز از این قاعده مستثنی نیست.
درخشنده هر بار به سراغ مسائل و مشکلات کودکان به خصوص دختران رفته موفقتر عمل کرده، نکتهای که چندان هم غریب نیست و به قاعده او باید هم هم جنسان خود را بهتر و دقیقتر بشناسد. درخشنده این بار نیز از چنین آزمونی موفق بیرون آمده. هرچند که باید پذیرفت حاصل کار همچون دیگر فیلمهایش چه به لحاظ مضمونی و چه به لحاظ پرداخت سینمایی عمق و غنای رقیب هم نسلش را ندارد، اما با این حال همین که او بعد از نزدیک به سه دهه فیلمسازی هنوز فعالیتش تداوم یافته و میتواند حرف زمانهی خود را بزند و جوری هم آن را مطرح کند که خوشایند تماشاگران باشد، باید به او تبریک گفت.
بازی خوب مجموعهای از بازیگران توانای سینمای ایران، همانند شهاب حسینی، مریلا زارعی، طناز طباطبایی، امیرآقایی، جمشید هاشمپور، بابک حمیدیان، فرهاد آییش و … پرداخت شسته و رفته فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» و در نهایت رویکرد کم و بیش جسورانهی درخشنده و دست گذاشتن روی ناهنجاریهایی که به دلایل اجتماعی و خانوادگی ناگفته مانده و در نهایت بازتاب آن در آینده شخصیت اصلی فیلم نمودی تراژیک می یابد از نکتههای در خور اعتنای فیلم است که آن را به اثری تماشایی، لااقل برای تماشاگری که انتظارات عجیب و غریب و بالایی از سینما ندارد بدل می کند.
هیس دخترها فریاد نمیزنند به همراه حوض نقاشی ساخته مازیار میری (درحال حاضر) آثاری هستند که بیش از دیگر فیلمها مورد توجه مردم قرار گرفته اند، هیس دخترها فریاد نمیزنند چندین نمایش فوق العاده داشته و اینها نشان از یک توفیق قابل اعتنا برای پوران درخشنده دارد، توفیقی که آخرین بار (اگر اشتباه نکنم!) با «شمعی در باد» نصیب او شد.
***
سه نقد درباره فیلم «روز روشن» ساخته حسین شهابی
یک:
انتقال مسوولیت اجتماعی در روز روشن
امیر قادری
این شد یک فیلم خوب. روز روشن به کارگردانی حسین شهابی و حضور خوب گروه بازیگرانش؛ یک اثر زنده، خوشریتم و پرانرژی، و با حرف حساب است. از همان جور فیلمها، که یک حرکت جمعی را، از دل یک داستان ظاهرا نومیدانه، بیرون میکشند. داستان«ماجرای نیمروز»وار زنی که میخواهد چند شاهد را، به دادگاه متهمی بیاورد که آدمهای قدرتمند و بانفوذی، برای اعدامش تلاش میکنند. سازنده روز روشن، تصویرساز بزرگی نیست. فیلمش از تعداد زیادی نمای درشت تشکیل شده و رنگ و نور درخشانی هم ندارد. اما بازی خوب گروهی از بازیگران، همراهیاش میکند، (که در مورد نقشهای فرعی، اغلب نوظهور و تازه وارد بودند)، به اندازه کافی ایده حاشیهای برای طرح یک خطیاش دارد و از همه مهمتر اندازه میداند. این که چه قدر روی یک حس ناجور تاکید کند و چه قدر هوای تازه به مسیر قصه، اضافه کند. بازی مهران احمدی هم، فرصت فیلم و فیلمساز است و اجرایش مدام از متوسط شدن لحن و اجرای فیلم جلوگیری میکند. به این اضافه کنید بحثی را که صاحبان اثر، پیش میکشند، و در زمانه ما، چه غنیمتی است. داستان آدمی که میخواهد بار مسوولیت و ندای بیدار کننده وجدان را، به آدمهای جامعه خوابزده اطرافش، منتقل کند. و باز چه به موقع، رنگی از انگیزه شخصی، و نه فقط عمل اجتماعی، به حرکت قهرمانش میبخشد. مشکل فیلم، پایان باز نامتناسب با لحن کلی دراماتیک کلی فیلم است. هنوز به اندازه کافی قوی و رها نشدهایم. هنوز نمیتوانیم چنین داستان تلخ و قوی و جذاب و پر انرژی را با صحنهای مثل بیرون آمدن محکوم از پشت دیوار، تمام کنیم. به خصوص که قطعه تکراری آرام و بارها شنیده شده انتخاب شده برای تیتراژ پایانی، ضربه آخر را به این پایان بد میزند. آن هم در فیلمی که از تماشاگران برج میلادش هم برای آن چک معرکه، توی گوش آدم بد فیلم، کف و سوت میگیرد. تعریف نمیکنم که لطفش از بین نرود.
دو:
سیلی حقیقت بر بناگوش عشق
آزاده صالحی
درهای بسته را که میکوبی همیشه کسی به انتظار در آن سوی در نایستاده است. این درها ممکن است در یک بازه زمانی بالاخره گشوده شوند اما معلوم نیست نویدبخش روزهای روشن باشند. حتی نمیشود حدس زد کسی که آن سوی در ایستاده و این تلاش و کشمکش برای گشایش را نگاه میکند تا ابد به انتظار بماند! «روز روشن» حکایت آدمهایی است که به در بسته میکوبند در حالی که از تبعات باز شدن در بیخبر هستند. خانم «فرهودی» (پانتهآ بهرام) و آقای «کیانی» (مهران احمدی) کاراکترهای اصلی فیلم «روز روشن» هستند؛ «روز روشن» سعی در تبیین مسائل روز اجتماع دارد؛ مسائلی که بعد از سوار شدن خانم فرهودی به تاکسی آقای کیانی به تدریج مثل یک دمل چرکی سر باز میکند و مخاطب را با خود در این گرهگشایی همراه میکند. این فیلم را باید در ردیف معدود فیلمهای جشنواره قلمداد کرد که توانسته به مدد درونمایهای یکدست و روان و ساختاری نهچندان پیچیده آنچه قصد دارد را به مخاطب منتقل کند. خانم فرهودی در مدت زمانی محدود فرصت دارد از فهرست آدمهایی که در دست دارد رضایت بگیرد و «پویان» که متهم به قتل شده را از مهلکه قصاص برهاند. او با آقای کیانی در ابتدای فیلم همراه میشود و به دنبال این آدمها که در واقع قطعات گمشده پازل فیلمساز هستند میگردد. شاید دیالوگهای معمولی که در ابتدا میان ۲ شخصیت اصلی رد و بدل میشود برای تماشاگر خستهکننده بیاید اما دیالوگهایی از این دست به نوعی زیرساخت اصلی فیلم را تشکیل میدهند. فیلمساز در سکانسهای ابتدایی فیلم میکوشد از زبان این ۲ کاراکتر به ارائه کدهایی هرچند به ظاهر مجهول بپردازد تا از رهگذر وجود این کدها، مخاطب خود برای یافتن حقیقت دست به جستوجو و کنکاش بزند. به شهادت طلبیدن آدمهایی که از خانواده مقتول به واسطه شغل و موقعیت اجتماعیشان هراس دارند نخستین بارقههای شبههبرانگیز فیلم به شمار میرود، از این رو است که هرچه فیلم پیش میرود مخاطب برای کشف ماجرا دلهره بیشتری میگیرد. خانم فرهودی میکوشد آدمهایی که میشناسد را برای شهادت صحیح پای میز محکمه بکشاند؛ آدمهایی که گاه از زیر بار این مسؤولیت شانه خالی میکنند و گاه برای انجام ندادنش دست به فحاشی و حتی توجیهات غیرقابل باور میزنند. بازی پانتهآ بهرام در «روز روشن» چندان دلنشین و باورپذیر است که مخاطب انتهای داستان را حدس نمیزند و از فیلم به عنوان اثری یاد میکند که آدمها را در شرایط بغرنج قرار میدهد تا از آنها جوابی سرراست بشنود اما این همه ماجرا نیست! داستان فیلم در واقع از جایی رنگ میگیرد که منشی شرکتی که پویان در آنجا کار میکرده وارد میشود. حضور «ذاکری» (امیررضا دلاوری) به عنوان فردی که نامش در ردیف آخرین افراد فهرست خانم فرهودی قرار دارد نیز از فرازهای جذاب فیلم به شمار میرود. خانم فرهودی بعد از کشمکشها و دوندگی کردنها دست خالی و بینتیجه در ماشین آقای کیانی به نقطه صفر میرسد و اعتراف میکند در همسو کردن شاهدان شرکت در نزاع پیش آمده برای اثبات بیگناهی پویان ناموفق بوده است، غافل از اینکه نقطه صفر خانم فرهودی هنوز فرانرسیده است! از آنجایی که جز یک نفر بقیه افراد حاضر در فهرست راضی به شرح آنچه در این نزاع دیدهاند نمیشوند خانم فرهودی به پیشنهاد رانندهای که یک صبح تا ظهر او را در این مسیر انساندوستانه همراهی میکند «ذاکری» را به کمک میطلبد. مخاطب تنها خانم فرهودی را میبیند که از پای تلفن به ذاکری پیشنهاد ۲ میلیون تومان پول در برابر ارائه شهادت در دادگاه به نفع پویان میدهد. اما رفتن خانم فرهودی به منزل «ذاکری» و مطول شدن انتظار آقای کیانی برای بازگشت او حاصل پیامهای تلخی است که آه از نهاد مخاطب برمیآورد. شاید وجود چنین سکانسی در فیلم مخاطب را چون نگارنده به یاد فیلم «سگکشی» بیندازد، اگرچه فیلم به لحاظ تمی که دنبال میکند از «سگکشی» فاصله بسیاری دارد. فیلم با مقابل هم قرار دادن منشی شرکت و خانم فرهودی و دیالوگهایی که به شکل مقطع و در نهایت محافظهکاری میان آن دو رد و بدل میشود تا جایی که هویت اصلی این دو کاراکتر نزد مخاطب عیان میشود (خانم فرهودی پرستار فرزند پویان است) و رابطهشان به خاطر وجود یک مرد به نقطهای مشترک تلاقی میکند مخاطب را با تصویری مواجه میسازد که با برملا شدن حقایق فیلم وامیخورد و آن روی دیگر را به تماشاچی نشان میدهد. از این رو است که حسادت زنانه بر مساله اثبات بیگناهی پویان سرپوش میگذارد و خانم فرهودی بعد از پی بردن به رابطه عاشقانه منشی شرکت و پویان، منکوب و سرخورده از پرونده کنار میرود؛ پروندهای که از قضا برای برنده شدن آن تاوان سختی را پرداخته است! بازی پشت دیوارهای بلند ندامتگاه مرکزی سرانجام پایان مییابد، وقتی که فقط مرزی نامرئی بین بازنده و برنده وجود دارد و غزل حافظ که معلوم نیست وصل یار را بعد از تحمل انتظاری سخت و طولانی در قالب تفأل بشارت میدهد یا نوشیدن جام تلخ حقیقت را پیشنهاد میکند! وطن امروز
سه:
نمایش رفتارهای متفاوت در قصهای پر کشش
هادی محمدی نسب
روز روشن اولین فیلم سینمایی آقای حسین شهابی است و باید به وی تبریک گفت که با کمترین هزینه، فیلمی روان با قصهای پر کِشش ساخته است. فیلم در مورد مردی به نام پویان است که به جرم قتل شیرزاد دستگیر شده است. او کسی را ندارد و همسرش نیز مرده است. معلمِ مهدکودکِ دختر پویان (پانتهآ بهرام) به دنبال شاهدان صحنه قتل میگردد تا آنها را مجاب به حضور در دادگاه و شهادت دادن به نفع پویان کند. اقوام شیرزاد که نفوذ زیادی دارند و انسانهای شّری هستند شاهدان را تهدید کرده اند. لذا شاهدان از حضور در دادگاه و شهادت دادن امتناع میورزند. پانتهآ بهرام حتی ماشین خود را می فروشد تا با پول آن بتواند هزینه های مربوط به دادگاه، احتمالاً دیه (و حتی رشوه دادن به شاهدان برای حضور در دادگاه) را تامین کند. او یک سواری آژانس کرایه میکند که بتواند در طی یک روز به سراغ شاهدان برود و آنها را راضی کند. راننده آژانس مهران احمدی است که به مرور خودش نیز درگیر این ماجرا می شود… فیلم از کادربندی ساده و بی آلایش، نور طبیعی، تدوین روان، ریتم مناسب که تا پایان فیلم یکدست است، بازیهای خوب، خصوصاً بازی درخشان مهران احمدی و فیلمنامه روان و خوش ریتم بهره می برد. در عین اینکه به لحاظ مضمون و محتوا فیلمی شریف و زلال است. عشق پاک و صادقانهای که پانتهآ بهرام نسبت به پویان در اواخر فیلم بطور غیر مستقیم بُروز می دهد و به خاطرش در اول فیلم حاضر می شود ماشینش را بفروشد و از طرف دیگر شرافت و مردانگیای که مهران احمدی از خود نشان می دهد و هر جا که لازم می شود پشت پانتهآ بهرام در میآید. پیک موتوریای که حاضر به شهادت دادن می شود نیز رفتاری از خود نشان می دهد که مثال زدنی است. فرایند راضی شدن شاهدان برای حضور در دادگاه، فرایند تدریجی درگیرشدن مهران احمدی در ماجرای نجات پویان، که در اواخر داستان، دیگر اوست که پیشتاز این ماجراست و نمایش رفتار متفاوت انسانها در مواجهه با این مسئله، درخشان و دیدنی است. لذا باید کارگردان فیلم را تحسین کرد که در اولین تجربه سینمایی خود اثری ارزان قیمت و مخاطب پسند ارائه کرده است. از این مسئله هم که بگذریم به بازی درخشان مهران احمدی می رسیم. مهران به قدری در نقش خود فرو رفته است و به قدری رئال و زیرپوستی نقش را درآورده است که واقعاً خیره کننده است. چرا که اصلاً مهران احمدی دیده نمی شود، بلکه یک راننده آژانس با معرفت و سلیمالنفس دیده میشود. بدین ترتیب بازی او کاملاً در اثر نشسته و با سایر مولفه های فیلم و قصه هماهنگ پیش میرود. بدین ترتیب فیلم روز روشن، آینده روشنی را برای کارگردانش ترسیم می کند. منبع:سینما پرس
8 نظر
...
متاسفم از این همه اغماض در مورد فیلم خانم درخشنده. فقط همین.
نوری
من در حال حاضر راجع به خانم درخشنده نمی دونم چی بگم.متاسفم که ایشون سرمایه مملکت رو به هدر داده.فیلم غیر منطقی غیر واقع گرایانه است،نگاه منفی نسبت به مرد ها داره،در فیلم همه ی مرد ها قاتل متجاوز {….} پست فطرت هستند به جز شهاب حسینی.دلیل این امر هم اینه که اون در اوج جوانی زنش را از دست داده و حالا قدر زن ها رو می دونه.من می خوام به خانوم درخشنده بگم که شما چیزی از فیلم و فیلم سازی نمی دونید و فقط می خواین عقده های خودتونو به نمایش بذارید.به من هم در کودکی تجاوز شده اما تا حالا فکر اینی رو که کسی رو بکشم به ذهنم خطور نکرده.
مهسا
کار خانم درخشنده شاهکار بود از اول فیلم بحال خودم و جامعه بدبخت زنان گریه کردم. واقعا برای کسایی اثال خانم نوری که هنوز نمیفهمن چی سرشمون اومده و داره میاد متاسفم…دلم میخواد فریاد بزنم از این همه ظلم و این همه عدم درک… کاش یکم یاد بگیریم زنانگی کنیم اونطوری که دلمون میخواد نه با نقشهای کثیفی که جامعه برامون تعیین کرده..نه مثل ابزار…نه بخاطر نگاه کثیف مردایی که بزرگترین دغدغه زندگیشون سکسه………
ونوس
“هرچند که باید پذیرفت حاصل کار همچون دیگر فیلمهایش چه به لحاظ مضمونی و چه به لحاظ پرداخت سینمایی عمق و غنای رقیب هم نسلش را ندارد، اما با این حال همین که او بعد از نزدیک به سه دهه فیلمسازی هنوز فعالیتش تداوم یافته و میتواند حرف زمانهی خود را بزند و جوری هم آن را مطرح کند که خوشایند تماشاگران باشد، باید به او تبریک گفت.”
من کاملا با این گفته موافقم.از نظر من پرداختن به چنین موضوعی قابل تحسینه ولی در عین حال فیلم خیلی عمیق نیست و در بعضی لحظات مخاطب کاملا حس میکنه که در سینما نشسته و داره یک “فیلم”را تماشا میکنه.نیم ساعت آخر فیلم از نظر من کاملا از حس و حال و پیام فیلم فاصله میگیره و بیشتر شبیه سریال های درجه دو میشه.در آخر باید بگم از نظر من نقطه قوت فیلم بازی عالی خانم زارعی و دیالگ “تکلیف قاتل های روح چی میشه؟!؟!”هستش.
با تشکر از خانم درخشنده به خاطر ساخت فیلمی که جای بحث و گفت و گو داره چون همین نشونه موفقیت فیلمه…
راهله فضلی
خانم پوران درخشنده ازشما ممنون هستم بخاطر اینکه ذهنم به دنیای اطرافم روشن تر شد واقعیت جامه این است حال قبول کنیم یا نه .مردان مقصرتام نیستند همینطور زنان.خانواده مقصر ترازاین دو است اگر به کودک توجه میشد واگردر کودکی مردسرک میکشیدیم اشکال کار پیدا بود.همه خوب بازی کردندمن ازامروزکه این فیلم را دیدم به دختر وپسرم بیشتر از این محبت وهمدلی خواهم کرد.هزاران بار سپاس مرا بپذیرید.
مریم
از خانم درخشنده تشکر می کنم که معضلات و مسائلی را که پیرامون ما وجود دارد و ما در جریان نیستیم را با دانش و توانایی خود به تصویر می کشند تا من مادر و هزاران نفر مثل من با آگاهی و بینش وسیعتری با فرزندانمان رفتار کنیم و برایشان وقت بگذاریم و با تشکر از بازی خوب همه بازیگران این فیلم.
نیلوفر
واقعا بعضیا بدجورانگارسوختن یا شاید ازین غلطا کردن که یجورانگاربهشون برخورده آخه ادمای کوته فکر مردی که یه بچه طفل معصوم رو مورد آزارقرارمیده ونمیدونه با اینکارش چه صدمه ای میزنه به طفلی پست هم کمه واسش یه حیوونه فیلم فوق العاده ای بود هم نظر جشنواره ایاروجلب کردهم خوب فروخت
مریم
نوری اگر زنی که میدانم زن به معنای واقعی نیستی! خیلی برایت متاسفم
خانم درخشنده با داشتن دید کلی نسبت به این فیلم
میتونم بگم گل زیبایی کاشتی
بعد از بچه های آسمان
و طلا و مس
بهترین فیلم از دید من بود
خداقوت