این مقاله را به اشتراک بگذارید
در هوایی بارانی!
نیره رحمانی
اگرچه حوالی اتوبان نخستین ساخته سیاوش اسعدی تا حد بسیار زیادی موفقیت خود را مدیون فیلمنامه خوب سعید نعمت الله و موقعیتهای پذیرفتنی و به خصوص دیالوگهای تاثیر گذار آن بود، اما در عین حال نمیتوان منکر قریحه و استعداد خود فیلمساز شد که به نیت انجام کاری متفاوت با جریان سینمای روز، چنین فیلمنامهای را دستمایه قرار داده و بیاغماض آن را با موفقیت به تصویر کشیده بود. دومین فیلم اسعدی نیز در ادامه همین سینما جای میگیرد، یک سینمای اجتماعی که واقعگرا و تلخ که تمایل دارد خود را وامدار موج نوی سینمای ایران و به خصوص فیلمهای خیابانی دهه پنجاه نشان بدهد؛ البته با فضایی معاصر و به روز شده.
نام فیلم اگر چه یاد آور شاهکار ساموئل فولر (فیلم نوار «جیب بر خیابان جنوبی») اما نسبت مستقیمی با آن فیلم ندارد و به گفته فیلمساز اقتباسیست براساس یک رمان فرانسوی. به هر حال منبع اقتباس هرچه هست، حاصل کار خوب با فضای اجتماعی ایران آداپته شده است. هرچند فیلمنامه از ضعف های کوچکی هم لطمه خورده اما فاقد آن دوپارگی ست که در اثر قبلی اسعدی شاهد آن بودیم. از همین رو فیلم اثری به مراتب منسجم تر از حوالی اتوبان به نظر می رسد، با فیلمبرداری بسیار خوب و قاب هایی چشم نواز که با ضرب آهنگی درست نیز به هم پیوند خورده اند. حکایت آدمهایی شکست خورده، حال و هوای تلخ فیلم با تاکید بر اتمسفری گرفته و بارانی جذابیت خاصی به آن بخشیده تا در نهایت بتوان بر این عقیده بود که جیب بر خیابان جنوبی، به عنوان فیلمی گرم و برخوردار از فضاسازیهای موفق، بازیهای خوب و کارگردانی در حد خود دقیق، از سیاوش اسعدی چهره فیلمسازی جوان و آینده دار را ترسیم کرده که می توان توقع فیلمهای بهتری را از او داشت، اتفاقی که احتمالا در آیندهای نه چندان دور خواهد افتاد. تاثیر سینمای کیمیایی البته نه از نوع مخرب که از نوع سازنده که به گرمای بیشتر فیلم انجامیده است. (مد و مه)
نگاه مهرزاد دانش به جیب بر خیابان جنوبی
فیلم دوم سیاوش اسعدی نسبت به اثر اولش، پیشرفتی محسوس است چرا که پیکرهی آن بسیار منسجمتر است و از دوپارگی موجود در حوالی اتوبان خبری نیست. امتیاز فیلم هم به همین جمعوجور بودن رابطهای محدود و گذرا بین دو آدمِ خردشدهی این جامعه است که با بازی کنترلشدهی دو بازیگر اصلی، مسیر هموارتری را طی میکند. البته از آن قسمت که دختر در ساختمان متروک دچار گرفتاری میشود و بر رابطهاش با پسر تأثیر میگذارد و پسر هم همزمان با متوجه شدن وضعیت خواهرش در هم میریزد، فیلم افت پیدا میکند و در آستانهی پایانی بیتناسب با شروع و تداوم اثر قرار میگیرد که به نظر میرسد تا حد زیادی – مخصوصاً نمای گنبد امامزاده در عمق صحنهی آخر – ناشی از رعایت قواعد ممیزی باشد. (وب سایت مجله فیلم)
نگاه رضا حسینی به فیلم تازه سیاوش اسعدی
جیببر خیابان جنوبی یک اثر سینمایی ناب است و باید آن را بر پردهی عریض تماشا کرد؛ چون ترکیببندی قابها و رنگولعاب تصاویرش روی پرده معنای دیگری داردو موسیقی شنیدنیاش آن قدر تأثیرگذار است که بهموقع کوبندگی موقعیتهای فیلم را دوچندان میکند. با اینکه حوالی اتوبان فیلم خوب و قابلتوجهی بود اما بهراحتی میشود پیشرفت چشمگیر سیاوش اسعدی را دید و او را بهخاطر دقتی که صرف تکتک عناصر فیلمش کرده تحسین کرد. شخصیتهای جیببر خیابان جنوبی (درست مثلحوالی اتوبان) در دنیای فیلم به دام افتادهاند و استفادهی فیلمساز از کادر اسکوپ بهخوبی این موضوع را نشان میدهد. کاوه، قهرمان داستان، ظاهراً در ابتدای فیلم از زندان آزاد میشود اما واقعیت این است که پا به زندان بزرگتری میگذارد و به همین دلیل است که دایم پشت شیشهها و میلههای عمودی دیده میشود. او در دنیای این کلانشهر رنگمرده و نمور و اغلب فرورفته در ظلمت شب، راهی برای گریز ندارد و در پایان دوباره باید رعنای جدید زندگیاش را رها کند و نجابت ازدسترفتهی خواهرش را برای او آرزو کند. (وب سایت مجله فیلم)
***
نشست پرسش و پاسخ فیلم جیب بر خیابان جنوبی ساخته سیاوش اسعدی
نشست رسانهای فیلم «جیب بر خیابان جنوبی» با اشاره به بودجه ۶۵۰ تا ۷۰۰ میلیون تومانی فیلم و گلایههای عوامل این فیلم نسبت به کیفیت صدا و تصویر در هنگام نمایش فیلم برگزار شد.
سیاوش اسعدی کارگردان فیلم که عصر ۲۰ بهمن ماه در حاشیه نهمین روز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد حضور داشت در ابتدای سخنانش گفت: امروز حال من به خاطر سه چیز خراب است؛ اول به این خاطر که بیشتر اهالی سینما و دوستانی که در سینما کار میکنند در هنگام دیدن فیلم ها جا برای نشستن نداشتند و بیشتر آنها بر روی زمین نشسته بودن و یا سرپا بودند ویک مُشت آدم که نه اهل سینما و نه اهل رسانه هستند آمدهاند و فیلم تماشا میکنند. دوم اینکه کیفیت صدا و تصویر اصلا مناسب نبود و من احساس می کردم در حال تماشای فیلم دیگری هستم.
وی ادامه داد: متاسفانه بدترین چیزها در اختیار اهالی رسانه است که بهترینها هستند.
اسعدی در ادامه درباره فیلم «جیب بر خیابان جنوبی» یادآور شد: بعد از فیلم «حوالی اتوبان» دو، سه سالی بود که کار نمیکردم. سه فیلم نامه در دستم بود که هرکدام به نوعی وتو شدند و به همین خاطر بعد از آن به من برخورد اما سرانجام این فیلم را با اقتباس از یک رمان فرانسوی ساختم.
سرتیپی:این فیلم برای گیشه ساخته نشده است
علی سرتیپی تهیه کننده فیلم نیز در بخش دیگری از این نشست اظهار داشت: خوشحالم که این فیلم دیده شد. دو سال بود که به دنبال ساخت «جیب بر خیابان جنوبی» بودم، این فیلم از سبک و نوع کارهایی که معمولا انجام میدهم فاصله داشت.
وی ادامه داد: فیلمهای من معمولا سینمای بدنه و فیلمهای گیشه است، اما این فیلم برای گیشه ساخته نشده و به نوعی خمس کارهای قبلی من است.
مصطفی زمانی:از حمید سوریان و آرش میر اسماعیلی کمک گرفتم
مصطفی زمانی از بازیگران فیلم هم درباره نقش خود گفت: برای این نقش حدود ۱۶-۱۷ کیلو وزن کم کردم. البته برای این کار آرش میر اسماعیلی و حمید سوریان ورزشکاران المپیکی نیز کمکهای زیادی به من کردند.
وی همچنین درباره وقفهای که در طول فیلم برداری این فیلم ایجاد شد و تاثیر آن بر روی نقش خود گفت: چون میدانستم آقای اسعدی کارگردانی سخت گیر و حساسی هستند، پس از وقفهای بوجود آمده سعی کردم حسم را در نقش مشکلی پیدا نکند و حتی از نظر گریم نیز وقتی در فیلم «برلین منفی هفت» بازی کردم سعی کردم، تغییری در فرم اصلی گریمم ایجاد نشود و از عوامل «برلین منفی هفت» ممنونم که این موضوع را پذیرفتند.
زمانی همچنین درباره لحن خود در فیلم گفت: شخصیتی که بازی میکنم دو نوع لحن دارد. اول لحنی است که در برابر شخصیت زن فیلم(نورا هاشمی) دارد و لحن دیگر وقتی است که باآدمهای مثل خودش روبرو میشود.
حسن دادخواه دیگر تهیه کننده فیلم نیز در پاسخ به مجری نشست درباره بودجه فیلم اظهار داشت: این فیلم در حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان هزینه در بر داشته است.
اسعدی : سعی کردم قصه تعریف کنم
کارگردان فیلم “جیب بر خیابان جنوبی” همچنین درباره استفاده از لوکیشنهای شبیه به کارهای قبلی خود و استفاده از شب های بارانی در جدیدترین فیلم خود گفت: جنس این نوع قصه میطلبید که از باران استفاده کنیم. فرم در این قصه مهم است و میخواستم کمی از واقعیت فاصله بگیرم و من این سبک فیلم سازی را دوست دارم.
سرتیپی هم به شوخی درباره استفاده از باران در فیلم اظهار داشت: خرج استفاده از باران در فیلمها زیاد شده است و به همین خاطر استفاده از باران در فیلم ها دیگر از مد افتاده است!
سیاوش اسعدی خاطر نشان کرد: من در فیلمهایم به دنبال پیام دادن نیستم؛ این فیلم یک قصه است و من سعی میکردم که با فهم آن ، درست قصه را روایت کنم. خود من نیز هر وقت فیلم میبینم به دنبال دریافت پیام نیستم و نمیخواهم خودم را به فیلمم سنجاق کنم.
نورا هاشمی (همسر سیاوش اسعدی) از بازیگران فیلم هم در بخشی از این نشست در پاسخ به شوخی محمد رضا شهیدی فیلم که به او گفت «نسبتها در بازی کردن شما تاثیر نداشته است؟» اظهار داشت: نسبتها مهم است. چون فقط آقای اسعدی است که من را باور دارد و به نظرم پس از بازی من در فیلم «حوالی اتوبان» از نوع بازی من خوشش آمد و من را برای بازی در این فیلم انتخاب کرد.
علی برازنده مدیر فیلم برداری نیز در بخشی از این نشست با ابراز نارضایتی از نور زیاد تصویر در هنگام پخش آن در سینما و کیفیت نامطلوب صدا، گفت: فیلم خیلی روشن بود و سبب شد نوع روایت فیلم و سبک آن درست به مخاطب منتقل نشود.
وی همچنین درباره سبک فیلم برداری در این فیلم نیز خاطر نشان کرد: پیشنهاد این نوع فیلم برداری متعلق به کارگردان بود و من میخواستم خودم را به سلایق شخصی ایشان نزدیک کنم.
پیمان یزدانیان اهنگساز فیلم «جیب بر خیابان جنوبی» هم در بخشی از این نشست درباره موسیقی فیلم گفت: بعد از دیدن فیلم «حوالی اتوبان» علاقهمند شدم که با آقای اسعدی کار کنم. فقط من در یک از صحنهها علاقه دارم موسیقی فیلم حذف شود و سکوت باشد که امیدوارم کارگردان آن را اصلاح کند.
سیاوش اسعدی درباره پایان بندی فیلم نیز گفت: در ابتدا قرار بود پایان بندی جور دیگری باشد که پس از پیشنهاد آقای سرتیپی در طول کار به پایان بندی دیگری فکر کردم و در نهایت به این پایان بندی رسیدم.
مصطفی زمانی هم درباره پایان بندی فیلم گفت: نظرم این بود که پایان بندی به نوعی دیگر باشد اما چون به دلایل فنی امکان پذیر نبود، این پایان بندی انتخاب شد.
به گزارش ایسنا، از حواشی جالب این جلسه صحبتهای دو تن از حاضران در نشست درباره بازی مصطفی زمانی در نقش اش بود.
یکی از حاضران اعتقاد داشت بازی در نقش یک دزد و جیب بر برای مصطفی زمانی مناسب نیست اما شخص دیگر نظری مخالف او داشت و گفت: «من بسیاری از دزدان در پایین شهر را دیدم که این چنین شمایلی را داشتند و به نظرم انتخاب مصطفی زمانی برای این نقش درست بوده است.»
از دیگر مطالب قابل توجه در این نشست سوالات دو تن از حاضرین در باره استفاده چادر توسط شخصیت زن داستان و اینکه چرا شخصیت جیب بر و دزد این فیلم متعلق به پایین شهر است بود که کارگردان فیلم در پاسخ به این سوالات اظهار داشت: در جنوب شهر به خاطر فقری که وجود دارد این مسائل رخ میدهد و استفاده از چادر نیز به خاطر بافت این محلهها است و اینکه شخصیت زن فیلم نمیخواهد خودش را از طبقهای که متعلق به آن است جدا کند.
علی علایی منتقد هم که از حاضرین در نشست بود، در پاسخ به صحبتهای کارگردان به شوخی گفت: البته دزدیهای کوچک مال پایین شهر است و دزدیهای بزرگ مال بالا شهر!
مصطفی زمانی هم به شوخی گفت: حتی امیر جعفری هم به شوخی به من میگفت «این (مصطفی زمانی) جیب بر محله پایین شهر است یا من؟!» که من هم به شوخی به او میگفتم «نمیخواهیم که جیب خرس را بزنیم» به نظرم جیب بری احتیاج به ظرافتهایی همچون ظرافت دستها دارد.
– گلاب آدینه ( مادر نورا هاشمی) از دیگر حاضران در جلسه بود.
***
گفتگو با سیاوش اسعدی
* تا امروز استقبال از فیلم تان در سینماهای مردمی چگونه بوده است؟
– خوشبختانه استقبال در سینماهای مردمی خوب و حتی بیش از انتظار من بوده است. حتی در سینما فلسطین استقبال به اندازه ای بود که کار به صندلی های اضافه کشیده شد و برخی سرپا فیلم را دیدند.
*نام فیلم شما از فیلم سینمایی”جیببر خیابان جنوب” ساموئل فولر وام گرفته شده است. در خط قصه نیز وامدار سینمای نوآر بودید؟
– در برخی روزنامه ها و نشریات عنوان شده که این فیلم براساس داستان کوتاه “شعله افتخار” نوشته شده است و فیلم من ادای دینی به فیلم ساموئل فولر است. اگر این طور باشد خود من به عنوان کارگردان باید اولین نفری باشم که این مسئله را اعلام میکنم در صورتی که من هیچ گاه از این داستان و ادای دینم به سینمای فولر صحبتی نکردم.
در واقع فیلم “جیب بر خیابان جنوبی” اقتباسی است از رمان “یک داستان فرانسوی” که من نیز تلاش کردم براساس سلیقه و تفکر خودم این داستان را ایرانیزه کنم.
*چقدر از این رمان برای پرداخت شخصیتها در فیلمتان بهره بردید؟
– در واقع پاشنه آشیلهای رمان و بخشی از نقطه عطف های میانی و خط کلی قصه را از رمان “یک داستان فرانسوی” وام گرفتم اما همه اینها از صافی سلیقه خودم گذشته است.
*چطور تصمیم به ساخت اثری اقتباسی گرفتید؟
– متاسفانه فیلم اولم “حوالی اتوبان” در اکران دچار مشکلاتی شد و در برخی شهرستان ها به نمایش در نیامد و اجازه خروج از کشور و شرکت در جشنواره های خارجی هم پیدا نکرد. تنها کسانی هم که پشت این فیلم ایستادند اهالی رسانه و مطبوعات بودند که حمایت آنها از فیلم اول من یکی از بهترین لحظات زندگیام را رقم زده است.
بعد از ساخت”حوالی اتوبان” سه فیلمنامه برای ساخت ارائه دادم که رد شد. دو فیلمنامه را با همکاری سعید نعمت الله نگاشته بودم. نگارش این فیلمنامه ها هزینه و انرژی زیادی را از من گرفت. بنابراین تصمیم گرفتم به دنبال یک اثر اقتباسی بروم که به دنیای من نزدیک باشد.
چون معتقدم در حال حاضر جای این فیلمنامه ها در کشو منزل من امن تر است و باید زمانی به سراغ ساخت آنها بروم که برای تولید آن علاقمندی وجود داشته باشد. با توجه به اینکه من تحمل “نه” شنیدن ندارم تصمیم گرفتم از یک فیلمنامه اقتباسی برای فیلمم استفاده کنم. پس به سراغ این رمان رفتم چون به سلیقه ام هم نزدیک بود.
*فیلم های شما در دیالوگ نویسی به سینمای کیمیایی تعلق خاطر دارند. حتی در خلاصهای که از فیلمتان با این عنوان” بگذار به ضرب شمشیر یک دلاور از پا درآیم، پولاد در قلب و لبخند بر لب. زمانی چنین گفته بودم، ولی تقدیر چه بازی ها که ندارد، میدان جنگ من فاضلاب گند خیابان بود و خصم من یک گاری با باری هیزم. بسیار منطقی است، من همه چیزم را از دست داده ام، حتی مردنم را…” ارائه دادید این ردپا وجود دارد. این علاقه به کیمیایی و سینمایش از کجا و چطور در شما شکل گرفته است؟
– اول بگذارید یک نکتهای را بگویم؛ این خلاصه ای که از فیلم در اختیار مطبوعات قرار گرفته خلاصه “جیب بر خیابان جنوبی” نیست. بلکه خلاصه مرثیه ای است که ادموند روستان برای فیلم “رضا موتوری” مسعود کیمیایی نوشته بود. در واقع این نوشته به قلم ادموند روستان است و من در مصاحبه با نشریه ای گفتم این مقدمه را دوست دارم و آنها به جای خلاصه فیلمم آن را منتشر کرده اند. چون من خیلی کم مصاحبه می کنم برخی هرچه دوست داشته اند از قول من نوشته اند. متاسفانه زمانی که می بینم در نشریه ای مدیر فیلمبرداری این فیلم را مرتضی غفوری نوشته اند و زمانی که نام من را سیاووش اسلامی می نویسند خنده ام می گیرد. چند وقت قبل خانمی به من زنگ زد و گفت می خواهم درباره فیلمتان”جیب بر انتهای خیابان هشتم” با شما گفتگو کنم…
برگردیم بر سر دیالوگ نویسی و تعلق خاطر من به سینمای کیمیایی…
دیالوگنویسی کیمیایی نوعی از دیالوگ نویسی است که در آن همه چیز به صورت واقعی بیان نمی شود. این نوع دیالوگنویسی سلیقه من است. معتقدم دیالوگ باید سینما شود تا به ماندگاری برسد. من این سینما شدن دیالوگ را دوست دارم و کیمیایی به بهترین شکل این کار را انجام می دهد. در واقع مسعود کیمیایی پایه گذار دیالوگ نویسی درباره طبقه ای است که آن را خوب میشناسد و این دیالوگ ها برای عده ای تبدیل به کالت میشوند. سینمای کیمیایی به سلیقه من بسیار نزدیک است اما اینکه من نزدیک به او باشم درست نیست. چون خوشبختانه کیمیایی سالم و سلامت است و همچنان به راهش ادامه می دهد.
من با کیمیایی عاشق سینما شدم. بارها هم گفته ام که در واقع کیمیایی عضوی از خانواده ماست تا یک فیلمساز. در اصل سلیقه ام به دنیای کیمیایی نزدیکتر است. بنابراین ناخواسته کارهایم شباهت هایی به سینمای کیمیایی پیدا می کند. کیمیایی سینمای مردانهتری دارد اما نگاه من بیشتر زنانه است و شخصیتهای اصلی من نیز در هر دو فیلمم زن هستند.
در واقع پرداخت و ریزه کاری ها در زن های فیلم هایم ایجاد شده است. چون تصور می کنم زنها موجودات جذاب تری نسبت به مردها برای تبدیل شدن به قصه هستند. مردها تک بعدی هستند اما زنها چند بعدی. تفاوت من با کیمیایی در همین است چون مرد تکلیفش با دنیا و جهانشان مشخص است اما زنها چند بعدی به دنیا و اتفاقاتش نگاه می کنند.