این مقاله را به اشتراک بگذارید
مهرناز منتظری: رابرت ردفورد تهیه کننده، کارگردان و ستاره ای که در جدیدترین فیلم اش با عنوان «جمع دوستانی که داری» گذشته را مثل یک پازل میبیند، هنوز هم گرایش بسیاری به جناح چپ سیاستمداران دارد.
اما در این فیلم که سعی دارد تاکید کند رادیکالهای دهه ۱۹۷۰ باهوش تر و خردمند تر بودند، حس نوستالژیک عجیبی دارد.
«جمع دوستانی که داری» (The Company you Keep) اولین فیلم رد فورد در مقام کارگردان بعد از سال ۲۰۰۷ و عرضه فیلم «شیرها برای برهها» است که در آن وی به موعظه دولت آمریکا برای رسیدگی به وضعیت جنگ افغانستان میپرداخت. شکی نیست که کاراکتر جیم گرانت (که رد فورد خود نقش آن را بازی میکند) با افکار رادیکال، نقشی است که قرار است تعادلی بین احساسات، سیاست و اعمال قهرمانی ایجاد کند . او با تصمیم خود برای فعالیت دوباره تاثیربسیاری بر مخاطب میگذارد.
کارگردان، کاراکتر نخست خود را در جمع دوستانی خوب قرار میدهد که متشکل هستند از سوزان ساراندون، جولی کریستی، ریچارد جنکینز ،نیک نولتی، استیفن روت، استنلی توچی و سم الیوت که همگی در کنار هم لحظات خوشی را برای مخاطب رقم میزنند. همه این بازیگران نقش فعالان سیاسی قدیمی را بازگو میکنند . در کنار این ستارگان، نسل جدیدی از بازیگران قرار دارند که باعث ایجاد تعادل در فیلم میشوند. از جمله این بازیگران جوان میتوان به بریت مارلینگ که با فیلم Another Earth درخشید و آنا کندریک که بخاطر Up In The Aira کاندیدای اسکار شد، اشاره کرد. اما آنکه در این فیلم بیش از همه به چشم میآید، شیا لابوف است . لابوف نقش یک گزارشگر سرسخت به اسم بن شپارد را دارد که از اسراری که گرانت را نابود میکند و مشکلات فراوان برای اف بی آی ایجاد میکند که پرده بر میدارد، او همواره یک گام جلوتر از تیمی که رهبری آن را کورنلیوس (ترنس هوارد) بر عهده دارد، قدم برمی دارد.
خبرنگار خستگی ناپذیر
خستگی ناپذیری و بی رحمی شپارد در افشای حقایق، تبدیل به ستون فقرات فیلم میشود. او طوری پیش میرود که برای هر مخاطبی یادآور حضور رابرت ردفورد جوان در نقش خبرنگار جنجالی فیلم «همه مردان رئیس جمهور» (محصول ۱۹۷۶) درکنار داستین هافمن است . لابوف در مسیر طولانی موفقیت خود در اجرای این فیلم نیازی به «تبدیل شوندگان» برای کمک به او در این راه ندارد. علاوه بر این او فرصت آن را مییابد تا خود را از سایه افسانه وار رد فورد در اینجا، مایکل داگلاس در دنباله «وال استریت» و هریسون فورد در جدیدترین «ایندیانا جونز» رها کند.
ماجراهای «جمع دوستانی که داری» ۳۰ سال پس از افراطیهای دهه ۱۹۷۰ شروع میشود یعنی زمانی که یک گروه از کارکنان سابق یک تشکیلات چپ گرای افراطی با اعتراضاتی در مورد سوابق شان در جنگ ویتنام روبه رو میشوند. این مسأله نه تنها باعث وجدان درد آنها میشود که دردسرهایی را نیز برای اف بی آی به وجود میآورد. جمع دوستانی که داری اثری هوشمندانه است که خواستههای مخاطب خود را پیش از هر فیلم دیگری از رابرت رد فورد برآورده میسازد. هر چند که نمیتوان آن را بهترین اثر او دانست . وی پیش از این در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ فیلمهای قابل توجهی مثل «مسابقه تلویزیونی»، «رودخانهای از درون آن میگذرد» و البته «مردم معمولی» را ساخته بود که این آخری که اولین تجربه کارگردانی اش هم بود، برایش جایزه اسکار را به همراه آورد. نویسنده فیلمنامه جمع دوستانی که داری، لم بابز است که فیلمنامه ای جان دار و زیرکانه را به رد فورد تحویل داده است که اقتباسی خوب از رمان نیل گوردون محسوب میشود.
دستبند بر دستان ساراندون
واقعه ای که باعث میشود جیم گرانت و سه نفر دیگر در لیست تحت تعقیب ترین افراد در اف بی آی قرار گیرند، یک ماجرای سرقت از بانک در میشیگان است که طی آن یک نگهبان بانک نیز کشته میشود. فیلم با دستگیری شارون سولارز (سوزان ساراندون) آغاز میشود. او مغز متفکر این سرقت است که سالهای زیادی دور از این ماجراها سپری کرده و تشکیل خانواده داده است.
بعد از اینکه تصاویر سولارز صفحه اول روزنامهها و تیتر اخبار تلویزیونی را به خود اختصاص میدهد، گرانت خود را به شدت فرسوده و در هراس مدام احساس میکند. او از دهه ۱۹۷۰ با نام و نشانی جعلی در آلبانی از توابع نیویورک زندگی کرده است و در مقام یک وکیل نزد مردم اعتباری برای خود کسب کرده است و به تنهایی فرزندش را بزرگ میکند. وقتی او حاضر به پذیرش پرونده سولارز نمیشود شپارد که خبرنگار و گزارشگر نشریه محلی آلبانی سان تایمز است، بسیار متعجب میشود و شروع به تحقیق و تفحص برای علت آن میکند.
فیلم به لحاظ ساختاری طوری است که به نظر میرسد به هر کدام از کاراکترها تعلق دارد. این مسأله هر بار که یکی از آنها با مشکلی مواجه میشود، بیشتر نمود مییابد. به نظر نمیرسد هیچ کس اشتیاقی به انجام کاری که برادر گرانت یعنی دانیل (کریس کوپر) شروع کننده آن است، داشته باشد. اما گرانت چاره ای جز آنکه وارد این ماجرای محرمانه و سری شود، ندارد. او میخواهد با وجود آلوده شدن به این ماجراها جان ایزابل دختر ۱۱ ساله اش را که نقش او را جکی اوانچو بازی میکند، حفظ کند.
مقصد نهایی
درحالی که فیلمهای خبری در کنار تصاویری از ویتنام قرار میگیرند، گرانت بیش از هر زمانی خود را رو در روی کارهایی که همه آنها چه در دولت و چه در تشکیلات مخفی چپ گرایان افراطی با عنوان Weather Under ground انجام داده است، ببیند. فیلم با بازیگران مطرحی که دارد، سرشار از لحظاتی جالب توجه است: سوزان ساراندون در نقش سولارز از دستبندی که به دستش زده شده است، خسته به نظر نمیرسد. او در کمال فرسودگی شرح میدهد که چرا این کارها را انجام داده است . نولتی در نقش دونال یک رادیکال پیر است که میخواهد آخرین روزهای عمرش نیز سودمند باشد، ریچارد جنکینز نیز در نقش جاد لویس مثل یک فیلسوف ظاهر میشود.
به هر حال همه راهها به میشیگان ختم میشود. جایی که سرقت از بانک رخ داده است و میمی لوری آخرین فراری در آن دیده شده است . نقش میمی را کریستی بازی میکند . او یک ضد جاسوس است که به راحتی میتواند در مقابل هر گونه پیشنهادی که از سوی گرانت مطرح میشود، مقاومت کند. مواجهههای بین کریستی و رد فورد واقعاً جالب توجه است. هر چند رابرت رد فورد همچنان در ۷۶ سالگی حضوری جذاب و موثر روی پرده سینما دارد، اما قادر نیست مثل یک مرد پنجاه و خورده ای ساله نشان دهد و در میان جنگل بدود و احساس ترس را القا کند. کاراکتر او در این فیلم به این نکته اشاره میکند که هم ما قابل تغییر هستیم و همین باعث تصمیمی میشود که گرانت میگیرد. هر چند که شاید اگر گرانت تکههای پازل خود را با بینش بیشتری با کارگردان مطرح میکرد، جمع دوستان میتوانست فیلمی بسیار بهتر باشد.
منبع:Los Angeles Times
بانی فیلم