وصال روحانی: اسپیلبرگ استاد در ساخت کارهای عامه پسند و پرتحرک و موضوعات سرراست و جذاب است حال آن که کن معمولاً محل رشد و درخشش کارهای غیر متعارف بوده است. سوال رایج این است: این رویکردهای متفاوت چطور با هم کنار میآیند؟
همیشه ریاست هیات ژوری جشنواره فیلم کن را به یک نام سپرده و سپس ناظران پیوسته از خود پرسیده اند که این هیات بر اثر علایق خاص آن رییس جوایز را به کدامین هنرمندان میدهد؟ امسال نیز مستثنی از قاعده نیست و انتخاب استیون اسپیلبرگ برای این مهم سوالات زیادی را ایجاد کرده است و از روز شروع جشنواره (چهارشنبه ۲۵ خرداد) تا پایان آن (یکشنبه ۵ خرداد) در مورد عملکرد اسپیلبرگ مردی که خالق امثال ای. تی، چهارگانه ایندیانا جونز و اخیراً لینکولن بوده، پرس و جوهای زیادی صورت خواهد گرفت. سال پیش ریاست هیات ژوری با نانی مورتی ایتالیایی بود و با این که گفته میشود او تحمل کارهای ویژه و متفاوت و تاثربرانگیز میشاییل هانکه اتریشی را ندارد، جایزه نخست به «عشق» فیلم سرشار از عاطفه اما تلخ و بدفرجام این هنرمند مسن و قدبلند اهدا شد. یک سال پیش از آن رابرت دونیرو آمریکایی و ایتالیایی تبار هدایت هیات ژوری را در دست داشت و با تصمیم این هیات نخل طلا به «درخت زندگی» کار ترنس مالیک تعلق گرفت که تنها فیلم آمریکایی حاضر در قسمت مسابقه بود و البته به لحاظ فرم و اصول تماتیک بر سایرین سایه میانداخت. در سال ۲۰۱۰ فیزیک آمریکایی دیگر همچون تیم برتون در قامت رییس هیات داوری فستیوال کن جایزه اول را به فیلمی داد که شاید نمایشگر علایق خود او به امور ماورایی و فانتزیهای معناگرا بود و آن فیلم، «عمو بونمی که میتواند زندگیهای گذشته اش را به یاد بیاورد» محصول غیر عادی سینمای تایلند بود.
از همیشه بیشتر
امسال قضایا تا حدی فرق میکند زیرا نه فقط ریاست هیات ژوری با یک نامدار و فرد پرسابقه در این حرفه است بلکه تعداد آدمهای مشهور در این کمیته از همیشه بیشتر است و اسپیلبرگ هدایت یک ژوری پرطمطراق را در کن ۲۰۱۳ که شصت و ششمین دوره آن به حساب میآید، بر عهده گرفته است. اولین تغییر بزرگ در هیات ژوری امسال این است که اسپیلبرگ به عنوان رییس این هیات، آدمی عامه پسندتر و قابل لمس تر از برخی روسای قبلی هیات داوران جشنواره ای است که به انتصاب آدمهای غیر عادی و سازنده فیلمهای غیر متعارف و آثار هنری سطح بالا و نه چندان قابل فهم برای این سمت خو گرفته و روسای هیاتهای آن بیشتر به سمت کارهای خطیر و غیر عادی رویکرد داشته اند تا محصولات سرراست و ساده و پرهزینه و پرسروصدا.
اسپیلبرگ نه تنها هنرمندی قوی است بلکه تنوع و وسعت کارش او را تبدیل به یک انستیتو در این حرفه کرده است و هر ژانری را که بخواهید در میان آثار او مییابید و حتی ویژگیهای یک وسترن نیز در اولین کار او (دوئل) جلوه دارد که هر چند یک کار جاده ای و متعلق به زمان حاضر است اما داستانش و مولفه ها و مشخصههای آن وسترن گونه است .تقریباً همه کارهای او را میتوان دید و سرگرم شد و به جای سیاهی اغلب لبه ای از روشنایی و بارقه ای از امید در بردارند. شاید تعداد قتل ها و اتفاقات منفی در فیلمهای اسپیلبرگ کم نباشد اما آنها فقط مقدمه ای بر رویدادهای مساعدتری هستند که بعداً از راه میرسند. قدر مسلم این که فیلمهای اسپیلبرگ با هر بافت و از هر ژانری، هدف گیری مستقیم قلب و روح تماشاگران و هیجان سازی به قصد موجه جلوه دادن هر یک از فراز و فرودهای قصه است.
فقط آثار کلاسیک
حال سوال این است که یک رییس ژوری با این رویکردها به سمت کدام فیلم به عنوان اثر برتر جشنواره روی خواهد کرد و از او طی ۱۱ روز برپایی شصت و ششمین دوره فستیوال کن چه توقعی میتوان داشت؟ با احتساب انباشت نامهای بزرگ در هیات ژوری امسال اشتباه است اگر تصور و ادعا کنیم که آنها تسلیم محض اسپیلبرگ خواهند بود و به فیلمی رأی میدهند که او میخواهد اما تاثیر وی بر رأی کلی هیات اندک نیز نخواهد بود. هر موقع از اسپیلبرگ بپرسید فیلمهای محبوب عمرش کدام ها هستند، فقط اسامی کلاسیکهای تاریخ مثل «لارنس عربستان» ساخته دیوید لین، «زندگی فوقالعاده» کار فرانک کاپرا، «سایکو» یکی از دو شاهکار الفرد هیچکاک و البته اولین قسمت تریلوژی عالی «پدرخوانده» را میآورد. فیلم هایی که در کن اول میشوند معمولاً این گونه نیستند و کارهایی هستند که اغلب رو به سرمای روابط و گاه حتی تلخی مفرط دارند و زمانی به کارهای تجربی هم شبیه میشوند.
این مسایل به ما گوشزد میکند که کن ۶۶ محل دوئل دو نوع اندیشه متفاوت خواهد بود یکی عقاید کلاسیک اسپیلبرگی و دیگری رویکردهای ۱۸۰ درجه متفاوتی که برشمردیم و این چنین است که جشنواره اول فیلم جهان و معتبرترین فستیوال دنیا امسال باید به سمت و سویی برود که هر چند پیشتر نیز چند بار آن را تجربه کرده اما شدت و حدت آن در اواخر بهار سال ۲۰۱۳ بیشتر خواهد بود.
این نامداران
پیشتر از اسم و رسم بالای سایر اعضای هیات ژوری امسال گفتیم و حال باید توضیح بدهیم که این نام ها را هم در جشنواره ۲۰۱۳ پشت صندلیهای ژوری خواهیم دید: کریستین مونگیو فیلمساز رومانیایی که هنوز مشهور نیست اما سابقه فتح نخل طلای سال ۲۰۰۷ را با یک کار درام متفاوت چون «۴ ماه، ۳ هفته و دو روز» دارد و سال پیش هم «در ورای تپهها» را به کن آورده بود، لین رمسی بریتانیایی که در سال ۲۰۰۲ با Morvern Callar فیلمی سحر کننده با تم بی حسی عاطفی و غم انبوه حاضران در کن را تکان داد و سال پیش هم فیلم البته کم تاثیرتر «ما نیاز به صحبت درباره کوین را داریم» به شهر معمولاً گرم کن در جنوب فرانسه آورده بود و همچنین نائومی کاواسه ژاتپنی که کارهای کند و درامهای کم تحرک اش معمولاً ادغامی از رئالیسم و در عین حال احساسات شاعرانه اند و در آنها توجه زیادی به طبایع انسانی میشود و با همین سلاح ها بود که در سال ۲۰۰۷ جایزه دوم جشنواره را با فیلم «جنگل صبح» بدست آورد.
اینها تنها اعضای معروف و پرسابقه و تایید شده هیات داوری سال ۲۰۱۳ جشنواره ای نیستند که بالاتر از ونیز و برلین مهمترین فستیوال فیلم جهان به شمار میآیند و باید این نام ها را نیز آورد: نیکول کید من، بازیگر مشهور زن استرالیایی که سال پیش با «پسر کاغذی» به جشنواره نخست جهان آمده و کارنامه قبولی گرفته بود، دانیل اوتوی بازیگر معروف مرد فرانسوی که تا بحال بارها در فیلمهای عرضه شده در کن حضور داشته است و به یاد ماندنی ترین آنها «فصل محبوب من» کار آندره تشین در سال ۹۳ و Coche به کارگردانی هانکه در سال ۲۰۰۵ بوده است، کریستوف والتز برنده اتریشی دو جایزه اسکار نقش دوم مرد طی ۳ سال اخیر به خاطر بازی در دو فیلم کوئنتین تارانتینو و سرانجام ویدیا بالان بازیگر زن ۳۵ ساله هندی. واقعاً از درون این ترکیب و از میان افکار متفاوت این جمع متضاد و مستقل در روز ۵ خرداد و در زمان اعلام اسامی فاتحان، چه نام هایی بیرون میآید ؟