اشتراک گذاری
بسياري از منتقدان، الكساندر پوشكين، شاعر ملي روسيه را، بزرگترين و تاثيرگذارترين نويسنده اوايل قرن نوزده روسيه ميدانند. وي با تاكيد به سادگي و زيبايي زبان مادرياش، زبان ادبي را تغيير شكل داد و به ادبيات روسيه كمك كرد تا از تسلط نئوكلاسيسيسم قرن هجدهم رها شود. وي در آثار خود بسياري از ويژگيهاي سبكي و ساختاري نويسندگان اروپايي (براي مثال: فرانسوا ولتر، لرد بايرون، شكسپير و سير والتر اسكات) را برگرفت و آنها را به طرز بيهمتايي نوريزي كرد. اين نويسنده كه در ابتدا به خاطر شعرهاي داستاني بلندش به ويژه «يوگني اونگين» و «سواركار برنزي» شناخته شدهبود، چندين مجموعه اشعار غنايي، مجموعه كاملي از تراژديهاي روي صحنه و يك نمايشنامه بلند به نام «باريس گادونف» نيز آفريد.
هنوز بسياري از آثار پوشكين، بهخصوص اشعار غنايي او به ندرت در خارج از روسيه خوانده شدهاند. منتقدان اين حقيقت را به دشواري در ترجمه سبك فوقالعاده او نسبت ميدهند. هرچند ممكن است خوانندگان غيرروس به طور مستقيم با نوشتههاي پوشكين آشنا نباشند، اما تاثير او در آثار نويسندگان جهانيتر همچون داستايوفسكي، تولستوي، تورگينف و گوگول كاملا مشخص است.
در روسيه و خارج از آن، «يوگني اونگين» عموما اثر شاهكار پوشكين قلمداد ميشود. منتقدان اعتقاد دارند كه بازنمايي واقعگرايانه صحنه و شخصيت در اين اثر الگويي شد براي رمان مدرن روسيه. پژوهشگران به اين نتيجه رسيدهاند كه پوشكين سنت ادبي بيرونقي را كه اثر داستاني را ژانر دونپايهيي به حساب ميآورد، پس زده بود. خطر كردن او، جدا از داستانهاي سانتيمانتال اواخر قرن نوزده، مسير جديدي را به ادبيات روسيه نشان داد.
نخستين منتقدان غربي كه آثار پوشكين را بدون درنظر گرفتن آثار پيشيناش ميخواندند، همچنان كه گوستاو فلوبر نيز اعتقاد داشت، نثر او را كسالتآور و ملالانگيز ميدانستند. منتقدين مدرن آثار دراماتيك پوشكين، خواستار ارزيابي مجدد ويژگيهاي فرمي اين آثار شدند و بسياري از محققان درحالي كه به موفقيت پوشكين در «تراژديهاي كوچك» اذعان داشتند، به كاستيهاي موجود در نمايشنامه «باريس گادونف» نيز تاكيد ميكردند.

با وجود برخي ارزشيابيهاي منفي، علاقه به داستانهاي پوشكين، اشعار داستاني و نمايشنامههاي او در قرن بيستم بسيار زياد بود. پژوهشگران آن عصر علاقه داشتند با رويكردي روانكاوانه اين آثار را دوباره بررسي كرده، عناصر كنايي و پارودي آنها را مشخص كنند و تجارب پوشكين را در استفاده از تكنيك و ساخت روايي بررسي كنند.
در اينكه پوشكين يكي از مهمترين دلايل موفقيت نسلهايي از نويسندگان و شاعران روس بود هيچ اختلاف نظري وجود ندارد. آثار سنجيده و خردمندانه او ژانرهاي متفاوتي را برانگيخت و نميتوان او را بيشتر از يك رئاليست، يك رمانتيك خواند. او ذاتا يك عصيانگر نبود. بنابراين رمانتيسيسم او به اجبار وضعيت بود. چشمگيرترين آثار او «يوگني اونگين»، «بيبي پيك» و «دختر سروان»، نشانگر كشمكشي است ميان يك احساساتيگري رمانتيك و عقلانيتي ملايم كه بيان او را متعادل ميكند.
اگرچه لحن آثار او همچون خلق و خوي بيثباتش در زندگي متغير بود، اما بدنه اصلي نوشتههايش هجو بود و نقدهاي اجتماعي تلويحي. روشنترين اثبات براي اين گفته را ميتوان در آثاري چون «روسلان و لودميلا»، «گابريل»، «كنت نولين» و «يوگني اونگين» مشاهده كرد. پوشكين كه آثار متعددي از نامههاي منظوم گرفته تا اشعار غنايي و داستاني، پژوهشهاي تاريخي و تراژديهاي رمانتيك را در كارنامه خود دارد، مقام برجستهيي در شعر و رمان كوتاه است. پارادوكس پوشكين اين بود كه با اينكه از فرانسه ريشه گرفته بود، بهشدت روس بود. نمايشنامههاي او از سير تاريخ پيروي ميكنند و در عين حال به دنياي عميق ذهن، روح و اراده انسان نيز نفوذ ميكنند. هرچند در نگاه اول به نظر ميرسد كه مضامين اسلاوي در آثار او كم است، اما آثار او عزيزترين خاطرات گذشته روسيه و زمان خودش را يادآور ميشوند. اين پارادوكس از طرف ديگر در زبان ساده و تعابير به ظاهر بياهميت پوشكين است و اميد او به اينكه خواننده به آن مفهوم پيچيدهيي كه در پشت اين سادگي وجود دارد، پي ببرد.
اشتباهي كه اغلب در نقد آثار پوشكين رخ داده است اين است كه به طور بيمورد و اغراق شدهيي متفاوت و باشكوه قلمداد شدهاند. بهخصوص نقادي شوروي در اين مورد مقصر است. پوشكينيستهاي مدرن روسيه محققاني كوشا، وفادار و آگاهاند و نوشتهها و تحقيقات آنها بر دانش كلي ما افزوده است. خطري كه وجود دارد اين است كه چنين گرايشاتي اين شاعر را در جرگه كلاسيكهايي ميگذارد كه همه آرزو ميكردند خوانده باشند و هيچكس نميخواهد بخواند. اما پوشكين را تنها براي لذت محض به طور گستردهيي ميخوانند و به خاطر ميسپارند. نخستين وظيفه هر منتقدي اين است كه نقد خود را با جملهيي آغاز كند و به پايان برد كه در آن از تجربه خواندن بسيار لذتبخش پوشكين سخن گفته باشد. هنگامي كه اين نكته با قاطعيت پذيرفته شد، آنگاه ميتوان درباره دلايل آن صحبت كرد.
نخستين دليل اين است كه پوشكين طنزنويس قدرتمندي است. روح يك بازي در تمام آثارش ديده ميشود. دوم اينكه وي موسيقيشناس شگفتانگيزي است. دستكاري در اصوات بيانگر زبان روسي گويي براي ما تالار كنسرتي مملو از لذتهاي آكوستيك ميسازد. اين ويژگي چشمگير را نميتوان به طور كامل در ترجمه آثار رعايت كرد، اما خوانندهيي كه دانشي اندك درباره زبان دارد با كمي تلاش ميتواند به آن پي ببرد. ويژگي سوم آن حس زندگي و لذات و احساسات جسماني است كه در لحظه يك نزديكي روحي ميان نويسنده و خواننده برقرار ميكند. سرگرمي، موسيقي زيبا و لذات جسماني- اينها بيشك تمام پوشكين است، اما تازه نقطه آغازي است براي لذت بردن از هنر او.
برگرفته از آثار كيت گربين واي. دي. پي بريگز و دائره المعارف نقد ادبي قرن 19
اعتماد / مد و مه / 18 خرداد 1392