Share This Article
آپدایک، برخلاف فیلیپ راس و هنری میلر، نگاه «خبیثانه» به زنان نداشت، اما «ذائقه خوب» را تحقیر میکرد (او در مصاحبهای گفت است که «به نظرم «ذائقه» مفهومی اجتماعی است، نه هنری») و با شوخطبعی و لذتی بیشرمانه درباره زنان، جنسیت و بدنشان مینوشت. (نیویورکتایمز از انتشار شعری از او که حاوی چنین جملاتی بود، خودداری کرد.) مفسرانی که با نگرانی Couples را به رمان Portnoy’s Complaint نوشته فیلیپ راس مرتبط میکردند و آنها را نمونههایی از تحقیر اخلاقیت جامعه آمریکا میدانستند، موضوع را به درستی درک نکرده بودند. آپدایک بیوفایی زوجهای رمان را به لحاظ اخلاقی تایید نکرده بود یا حتی سعی نکرده بود درباره آنها قضاوت کند. او مانند فلوبر یا جویس تنها مشاهده و توصیف کرده بود؛ کاری که هر رماننویسی باید انجام دهد. زمانی که این فرمول به هم میخورد، این نکته بار دیگر روشن میشد که با وجود آنکه بسیاری موضوعات ممکن است توسط او به خوبی مشاهده و درک شده باشند، برای درک او و هرکسی دیگر، حدودی وجود دارد. این موضوع در رمان Terrorist (2006) و در برخورد با یک پسربچه 18ساله مسلمان در نیوجرسی بعد از حادثه 11 سپتامبر اتفاق افتاد. آپدایک در سال 1974 از همسرش جدا شد و آنها دو سال بعد با مسالمت از یکدیگر طلاق گرفتند. او در سال 1977 با مارتا برنارد ازدواج کرد. پایان ازدواج اول او مواد خام بسیاری را برای نوشتن چرخهای از داستانهای زندگینامهای درباره ریچارد و جون میپلز که زندگی مشترک آنها نیز رو به پایان بود، فراهم کرد (مجموعه داستان Too Far to Go: The Maples Stories به سال 1979). او در دهه 1970 به چهرهای سرشناس تبدیل شد، مشاور افتخاری کتابخانه کنگره بود و با هزینه دولت بهدور افریقا سفر کرد. آپدایک در دهه 1980 زندگینامه خود را با نام Self-Consciousness و چهار رمان مهم دیگر نوشت که از روی یکی از آنها به نام The Witches of Eastwick، که دنبالهرو او از جریان فمینیسم آن دوره بود، فیلم بسیار موفقی ساخته شد. (او شخصیتهای این رمان را در سال 2008 در رمان The Widows of Eastwick دوباره زنده کرد.) آپدایک پس از آن پنج رمان دیگر، یک مجموعه داستان کوتاه (The Afterlife به سال 1994)، کتابی درباره گلف، یک مجموعه شعر و چند مجموعه مقاله ادبی منتشر کرد. کتاب Memories of the Ford Administration (1992) ، با یک شخصیت اغواکننده و شرور و دارای طرز فکر واسازیگرایانه (Deconstructionist) و رمان Brazil (1994) که قصه تریستان و ایزوت را در برزیل امروز بازگویی میکرد، اوج شکوفایی نبوغ سبکی و خلاقیت آپدایک را نشان میدادند. یک مجموعه بیش از 800صفحهای از نخستین داستانهای آپدایک (1975-1953) در سال 2003 منتشر و با اقبال عمومی مواجه شد. این مجموعه برنده جایزه داستان پن-فاکنر در سال 2004 شد. آپدایک به مدت سه دهه یکی از منتقدان اصلی نیویورکر بود. طیف علایق آپدایک، از یک بحث عالمانه درباره رسالهای اعتقادی از کارل بارت گرفته تا نقد زندگینامه خودنوشت دوریس دی، او را در ردیف افرادی چون ادموند ویلسن، منتقد ادبی و اجتماعی آمریکایی قرار میدهد. کیفیت نثر آپدایک واسطهای انعطافپذیر و ارزشمند بود که دهه به دهه نو میشد. پیتر کانراد در پایان مصاحبهای با آپدایک در اواخر سال 2008 با عباراتی تاکیدی مینویسد: «کارهای او بیش از تمام بانکداران و سهامداران والاستریت به ما ثروت بخشیده و کتابهای او برخلاف سودهای کاغذی بازار سهام ارزش خود را از دست نخواهد داد.» آپدایک، نویسندهای پرکار و شایسته، زینت ادب آمریکایی بود. جان هویر آپدایک، نویسنده آمریکایی، در هجدهم مارس 1932 به دنیا آمد و در بیست و هفتم ژانویه 2009 درگذشت.
هار / مد و مه / 18 تیر 1392