Share This Article
نگاهی به فیلم قول ساخته محمد علی طالبی
«قول» واجد نوعي ساده انگاري فرمي در آثار مربوط به سينماي کودک و نوجوان است که تلاش مي کند فيلم کودک و نوجوان را به اثر بزرگسال نزديک کند. تلاشي که به جاي رشد آثار اين حوزه شايد به قرباني شدن سينماي کودک و نوجوان بينجامد.
گاهي تصور ميشود، ساختن فيلمي با محتوايي ساده و قابل فهم و کودکانه اما در عين حال جدي، يعني ساختن اثري با ساده گرفتن فرم و بي هيچ پيچيدگي داستاني و روايي! گاهي هم تصور ميشود ساختن اثري شاعرانه، يعني ساختن فيلمي که نيازي به روايت شاعرانه و گره هاي نوستالژيک و تراژيک ندارد، اما پر است از ديالوگ هاي گاه و بيگاه شاعرانه يا گزارش هاي رواي شاعرمسلک در يک فيلم. هر دوي اين تصورات نتيجه يکساني دارند: روياپردازي براي ايجاد احساسي در مخاطب که در فيلم نيست ولي در سازنده فيلم هست!
يکي از مشکلات اساسي سينماي امروز ما در سالهاي اخير که به شيوهاي غمانگيز ساختار ماشيني را براي غلتيدن به نوعي از سبکسري سينمايي فراهم کرده، درست همين روياپردازي است که بر مبناي آن سينماگر تصور ميکند آنچه در ذهن دارد، توسط اثرش به مخاطب ارائه شده است. فارغ از اينکه فيلم «قول» طالبي را به هيچ وجه نمي توان «سبکسرانه» خواند اما روياپردازي مذکور به خوبي در آن قابل مشاهده است.
اين فيلم که چندان مشخص نيست درباره چيست، روايتي از قول پسري به پدرش است که قرار بوده بر مبناي آن ديگر کنار برکه يا رودخانه نرود. اما ميرود و پشيمان ميشود چون گويا بهترين دوستش به خاطر پيشنهاد او براي مسابقه شنا در رودخانه غرق ميشود و… از پايان باز فيلم که تکليف آن پشيماني را مجهول ميگذارد، کمتر مخاطبي ميتواند درک هنري ويژهاي از مساله «قول دادن» و مثلا وفاداري به قول و… را از اين فيلم به دست آورد.
آنچه بيشتر مخاطب درگير آن ميشود روايت داستاني است که تلاش ميکند شاعرانه باشد ولي نيست، اگر چه صداي راوي فيلم که همان شخصيت اول فيلم (پوريا) است، سعي وافري براي انتقال حس شاعرانه به مخاطب را دارد، ولي از آنجا که داستان شاعرانه روايت نميشود و اوج تلاش روايي فيلم براي شاعرانگي، اتکاي بيش از حد به تصاوير زيباي طبيعت شمال است که حتي گاهي هنر دوره باروک در غرب را يادآور ميشود، «قول» از عهده کاري که از آغاز به دنبال آن است برنميآيد، کاري که در ذهن مخاطب اهميت ويژهاي دارد.
از سوي ديگر ساختن فيلمي درباره موضوعي ساده مانند «قول» که براي مخاطب کودک يا نوجوان جذاب باشد، نبايد خودش را به دام سادگي مفرط ساختار گرفتار کند. سادگي مفرط ساختار در اينجا صرفا با مثال روشن ميشود.
تاکيد ساده، مکرر و بي مناسبت اينکه آيا شخص غرق شده به بهشت ميرود يا نه، يکي از نمونه هاي اين سادگي است، در حالي که اين دغدغه که در فيلم خوش ننشسته و منطقي دروني ندارد ميتوانست از طرق ديگري که غيرمستقيم تر بودند انتقال داده شود، آن هم براي يکبار!
خود تلاش راوي براي تزريق شعريت به اثر که باز مکرر و باورناپذير شده و همچنين ديالوگ مصنوعي از پدر پوريا که صورت ديگري از شاعرانه جلوه دادن بيمنطق اثر است و اتفاقا قرار است پاسخي باشد به دغدغه بهشتي شدن پسرک غرق شده، يا اين عبارات که «زندگي خيلي بزرگتر از اين حرفها است که در يک رودخانه تمام شود» باز نشاني از ساده گرفتن مفرط ساختار در سينما است. حس هنري حتي براي کودکان و نوجوانان بايد با بيان هنري و اشارات روايي «نشان» داده شود نه با جملاتي نصيحتگونه و مستقيم که بويژه در زمانه ما بسيار بيرمق و ناتوان شدهاند «بيان» شوند. حتي نوجوانان و کودکان ما هم جملات مستقيم را بر نميتابند و از اين نظر تفاوتي ميان آنها و مخاطبان بزرگسال نيست.
سادهگرفتن مفرط ساختار سينمايي حتي براي ساختن فيلمي براي کودکان در «قول» نمونه هاي ديگري هم دارد، ريتم کند کار، ابتناي بيش از حد فيلم به فضاسازي تصويري با نماهاي باز و حتي به حاشيه رانده شدن موسيقي در «قول» بيانگر نوعي سادهانگاري فرم در آثار مربوط به سينماي کودک و نوجوان است که تلاش ميکند فيلم کودک و نوجوان را به اثر بزرگسال نزديک کند. اين سادهانگاري به احتمال خيلي ضعيف ممکن است به رشد آثار و سليقه سينمايي نوجوانان منجر شود، اما به احتمال بسيار قويتر ممکن است به قرباني شدن سينماي اصيل و معنادار و در عين حال ساده کودک و نوجوان بينجامد. بدين ترتيب درست است که سينماي ايران نيازمند آثار ساده و قصهگو است، اما گرفتار شدن در مغاک سادگيِ سبکسرانه نمي تواند نياز ما به اين مهم را توجيه کند. /تسنیم
****
نگاهی به فیلم «مرگ ماهی» ساخته روح الله حجازی
روح الله حجازی بالاخره حضور در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر را با فیلم مرگ ماهی تجربه کرد و به همراه عوامل فیلم خود در سانس ابتدایی سومین روز سی و سومین جشنواره فیلم فجر در سالن همایش های برج میلاد به تماشای «مرگ ماهی» نشست و پیش از اکران هم فیلم خود را به علی حاتمی و رسول ملاقلی پور تقدیم کرد. این یک کلید بود برای تماشای اثرش که اینبار دور از حال و هوای تماتیک کارهای قبلی اش ساخته شده بود.فیلمی که در ستایش مادر بود و سرگذشت فرزندانی را روایت می کرد که پس از مرگ مادر گرد هم آمده اند و با وصیتی عجیب روبرو شده اند.ماهی در اساطیر و فرهنگ های گوناگون نماد و الهه زایش در طبیعت است و مرگ ماهی هم به نوعی این تفسیر را به ذهن متبادر می کند تا اثر را از همین منظر نظاره کنیم .فیلمنامه از داستانگویی کلاسیک گریزان است و تلاش می کند مفاهیم خود را با حضور شخصیت ها و روابط آنها با یکدیگر بیان کند و زبان استعاری و نمادین در گستره متن به وضوح به چشم می آید.
با وجود تعدد کاراکترها ، روابط بین آنها بخوبی و فارغ از پیچیدگی های مرسوم تعریف شده و هر یک کارکردی در جهت رسیدن به مرکزیت اثر را دارند . اثری که به فراخور روح درونی خود ریتمی متناسب را برگزیده و جزییات طراحی صحنه ها و همچنین رنگ و لعاب فیلم منطبق با درام درونی فیلمنامه شکل گرفته است .اما بارزترین نکته ای که “مرگ ماهی” از آن بهره برده است تصاویر محمود کلاری است که همزبان با فضای کلی اثر قاب های منظم و حرکاتی به جا و نرم دارد که طراحی دقیق صحنه نیز حاصل جمعی چشم نواز را ایجاد کرده است . درباره بازی های فیلم حجازی هم باید گفت که این اثر بازیگر محور نیست ، اما جنس کاراکترها و تعدد آنها فضا را برای تفکیک یک بازی شاخص فراهم نمی کرد ، ولی مجموع بازیگران مرگ ماهی اجرای قابل قبولی داشتند. در مجموع مرگ ماهی فیلم متوسطی در کارنامه روح الله حجازی است و بی تردید می توان در فرصت مناسبی بصورت جزئی تر راجع به لایه های زیرین متن و فضای حاکم بر آن نوشت.
خلاصه داستان: داستان درباره خانوادهای است که پس از مرگ مادرشان به سمت خانه او میآیند و از طریق پرستار می فهمند که مادرشان وصیت کرده که سه روز پس از مرگش او را به خاک بسپارند. این وصیت عجیب فرزندان و خانواده را متعجب کرده و با چالش روبرو می کند و جهان داستانی فیلم بر پایه همین تنش ها و روابط و کشمکش ها پیش می رود و پس از سه روز مادر را به خاک میسپارند. / سوره سینما
****
نگاهی به فیلم «خانه دختر» ساخته شهرام شاه حسینی
میثم محمدی
فیلم سینمایی «خانه دختر» با توجه به پیش بینی ها و شنیده هایی که صورت گرفته بود ، مورد استقبال اهالی رسانه در برج میلاد قرار گرفت ، در حالی که همه در یک سوی ماجرا با شهرام شاه حسینی مواجه بودند که در آثار قبلی خود نشان داده بود به تجاری سازی تمایل دارد ، اما از سوی دیگر حضور پرویز شهبازی بعنوان فیلمنامه نویس نگاه ها را به این فیلم معطوف کرده بود . “خانه دختر” از یک سوژه دخترانه حساس بهره می برد و فیلمنامه ای منسجم و با جزئیاتی کاربردی داشت که به خوبی با هم اتصال روایی و دراماتیک داشتند.شخصیت های فیلم به اندازه و با قاعده طراحی و معرفی شده بودند و ماجراها بخوبی در یک کلیت منسجم ، روایتی پرکشش را به مخاطب ارائه می کرد.داستان در یک آرامش آغاز می شود و به موقع بحران ایجاد می کند و در ادامه هم بدرستی اوج و فرودهای لازم را بوجود می آورد . علاوه بر اینکه شهبازی در فیلمنامه های خود جزئیات را با دقت مورد کاربرد و وارسی قرا می دهد ، از طرفی هم نگاه خاص او در پای فیلمنامه مشهود است و التهاب درونی و گسترش آن در طول یکی از شاخصه های کارهای اوست ، اما شهرام شاه حسینی که در کارگردانی نسبت به فیلم های پیشین خود سر پاتر و فکر شده تر کار کرده است ، اما بی تردید همین استقبال از فیلم ، بیشتر مدیون فیلمنامه شهبازی است . شاه حسینی در فرم دچار یک سوء تفاهم شده است و نتوانسته برای التهاب درون داستان یک زبان دقیق طراحی کند تا هر دو در یک سطح به نتیجه ای مطلوب برسد.استفاده بیش از حد از نماهای بسته و موسیقی سنگین برای اثرگذاری و دیکته کردن صحنه های مورد نظر کارکرد خوبی نداشت و می توانست با توجه به فضاها و درون مایه فیلم شکلی نرم تر داشته باشد.
در هر حال «خانه دختر» یکی از فیلم هایی بود که در روز گذشته از جشنواره فیلم فجر در دسته کارهای مورد قبول قرار می گیرد و با توجه به داستان و از طرفی هم تیم بازیگران اثر که هر یک می توانند عامل موثری در جذب مخاطب باشند ، در اکران عمومی نیز با استقبال مخاطبان مواجه خواهد شد و نکته دیگری که درباره این فیلم باید به آن اشاره کرد ، بازی روان حامد بهداد است که یکبار دیگر ثابت شد که بهداد هرگاه در قالب یک کاراکتر درونی و آرام به ایفای نقش پرداخته و کنترل بیشتری بر کنش و واکنش های خود داشته ، نتیجه بهتری را بدست آورده است که در این فیلم هم یکی از بازیهایمورد توجه خود را ارائه کرده است .
خلاصه داستان: این فیلم درباره شخصیتی به نام سمیرا با بازی رعنا آزادی ور است که یک روز پیش از مراسم عروسی خود فوت می کند و همه اطرافیان و دوستان را در یک شوک ناگهانی قرار می دهد ، پس از این اتفاق همکلاسی های او از رفتار مشکوک خانواده سمیرا متوجه می شوند که مرگ او عادی نبوده است و نامزد او در این بین نقش دارد و سرنخ همه این اتفاقات در دست اوست ، چون پیش از حادثه ای که منجر به فوتش شده بود با نامزدش برای خرید بیرون رفته بود.در نهایت پس از کش و قوس فراوان متوجه می شویم که خانواده نامزد سمیرا در روز اتفاق ، او را برای آزمایش پیش دکتر برده بودند تا از پاکدامنی او مطمئن شوند و او که به گفته دوستان و همچنین خانواده ای که دارد ، از این اتفاق شوکه شده و از مطب می گریزد و در یک حادثه جان خود را از دست می دهد / سوره سینما
3 Comments
ناشناس
مفید بود
لعیا
خلاصه داستان هاتون همه ی فیلم رو لو داد که :/
مریم
که چی قصه فیلمو مینویسید،خجالت آوره واقعاً برای یه سایت سینمایی