Share This Article
نقد و بررسی فیلم بدون مرز ساخته امیر حسین عسگری
نغمههایی که شنیده نمیشوند
علی شیرازی
امیرحسین عسکری پس از وحید جلیلوند دومین چراغ جشنواره را از میان ساختههای جوانان روشن کرد. بدون مرز فیلمی است با موضوعی صددرصد انسانی و ضدجنگ. اتفاقاً اینکه آن را با جهنم در اقیانوس آرام (جان بورمن) مقایسه میکنند اصلاً عیب فیلم محسوب نمیشود. به علاوه، رگهها و اشتراکهایی از رابینسون کروزو به همراه دوندهیامیر نادری، کلید ابراهیم فروش و حتی تنها در خانه نیز در بدون مرز به چشم میخورد یا دستکم تداعی میشود. اما فیلم عسکری کاملاً سرپا و با تکیه بر حیات مستقل خودش تماشاگر را درگیر میکند. کیفیت بصری، تصویرهای چشمنواز، تدوین و بقیهی ویژگیهای فنی فیلم به دل مینشیند و از حضور کارگردانی آیندهدار نشان میدهد و در نهایت اینگونه است که حرف بدون مرز در دلها اثر میکند. / ماهنامه فیلم
***
نگاهي به فيلم «بدون مرز» / امیر حسین عسگری
بدون ديالوگ
کامبيز شايان فرد
از سينمايي ترين فيلم هاي اين چند روز جشنواره فيلم بدون مرز امير حسين عسگري بود ، فيلمي که بايد در زمان مناسب خيلي بيشتر راجع به آن نوشت و از جزيياتش گفت. فيلمي مستقل و بسيار کم خرج ، چشمگير ، ملموس و پر از زندگي. فيلمي جنگي ، اما با کمترين ميزان سروصدا و شلوغي هاي آن نوع فيلم ها. نه سياهي لشگري ، نه اکشن هاي فراوان، نه دکور پر خرج ( اگر آن کشتي البته بازسازي نشده باشد) ، نه لباس ها و صحنه آرايي خيره کننده، نه بازيگران حرفه اي و ستاره، نه موسيقي باشکوه ، نه رنگ هاي درخشان و نه جلوه هاي ويژه ميداني و کامپيوتري. شايد با اين اوصاف چيز دندان گيري به نظر نرسد، اما اينطور نيست. بدون مرز فيلم جزييات است . از همان ابتدا، ميتوان محو حرکات روزانه آن پسر بچه شد که با چه ظرافت و دقتي کار مي کند. چگونه و با چه همتي ماهي مي گيرد. چطور از لحظه لحظه وقتش بهره مي برد و صدف ها را با چه ظرافتي سوراخ مي کند تا از آنها دستبند، گردن بند يا چيزهاي تزييني بسازد . خودش است و تنهايي خودش و همدمش که يک کشتي به گل نشسته است و تمام دنياي اوست . همه حفره ها و سوراخ هاي کشتي در قلمرو اش است .
بدون مرز فيلمي است روان و بدون ديالوگ که به نظر حتي با ورود دختر به فيلم و بعدتر آن سرباز آمريکايي باز هم ديالوگي وجود ندارد . با ورود آن دو ، حالا آن پسر بچه و آن کشتي که خانه و مامن اش بود و در مقياسي بزرگتر سمبل و نشانه اي از ايران، ديگر ماهيت اش را از دست مي دهد . اکنون آن کشتي به گل نشسته نماد و نشانه اي است از کل جهان ، جهاني با آدم هاي مختلف و زبان هاي متفاوت که حرف هم را نمي فهمند ، اما نگاه ها را درک مي کنند و همه درد مشترکي دارند . درد تنهايي و تمام فيلم درباره همين است . درد تنهايي و درک متقابل. از اينجا به بعد فيلم از فضاي جنگي فاصله مي گيرد و به فضاي آپوکاليپتيکي مي رود. آن کشتي ، انگار تنها جاي امن در اين دنياست و همه جا و همه کس نابود و ويران گشته و تنها همين سه نفرند و نوزادي که نشانه آينده است. آيا آينده اميد بخشي در انتظار آنهاست؟
بدون مرز فيلم باند صوتي است. صداهايي که يا ساخته شده اند و يا با صداهاي ديگر پيوند و مخلوط گشته اند. صداها ضرباهنگ و ريتم دارند . پسر بچه که راه مي رود صداي پاهايش بيشتر شبيه گلوله ها و بمب هايي است که بر سر اين سرزمين آوار مي شوند و يادآور زندگي هاي برباد رفته است. صداي بهم خوردن فلزات مثل در يا خراشيدن جسمي بر سطوح کشتي و صداي محيط و طبيعت ، هيچکدام مهربان و لطيف و دلنواز نيستند و باعث دلهره در بيننده مي گردند . چقدر بازيگر نقش پسر ، عليرضا بالدي ، خوب در نقش جا افتاده و انگار خود نقش است . بازي گرفتن از او قطعا از امتياز هاي کارگردان آن است . فيلمساز قطعا متاثر از کساني چون امير نادري ، عباس کيارستمي، محمد علي طالبي، جعفر پناهي و ابولفضل جليلي بوده است و تنها در کار آنها ، بازيگران کودک و نوجوان ، اينگونه نقش ها را باورپذير و درک شده بازي کرده اند.
مي ماند يک افسوس براي دکوپاژ فيلم. مي شد به جاي اين همه نما و قطع کردن به يکديگر با توجه به توان خوب بازيگر و خلاقيت کارگردان از نماهاي بلند و سکانس پلان هايي با ميزانسن هاي دقيق و طراحي شده استفاده کرد. شايد کارگردان به دليل تک لوکيشن بودن و شائبه تئاتري شدن فيلم از اين امر امتناع کرده باشد ، به هر حال فيلمساز دستي هم در کار تئاتر داشته و تجربياتي در آن زمينه . به هر حال او از آيندگان سينماي ايران خواهد شد./ بانی فیلم
****
نقد «بدون مرز» ساخته امیر حسین عسگری
فیلم «بدون مرز» فاقد داستان و درام، با مضمونی تکراری و ضدقصه است.
به گزارش مد و مه، شب 15 بهمن ماه، منتقدان برنامه رادیویی «سودای سیمرغ» به نقد و بررسی فیلم سینمایی «بدون مرز» ساخته امیرحسین عسگری، پرداختند در این برنامه عباس کریمی و آریان گل صورت حضور داشتند.
کریمی در این برنامه دباره «بدون مرز» گفت: تاکنون این فیلم نسبت به فلیم های دیگر جشنواره متفاوت تر بوده است. از بازیگران مطرح و شناحته شده استفاده نکرده است. شخصیت های اصلی فیلم، نوجوانی هستند که بازیگر نیستند و بیشتر از آنکه بازی کرده باشند، شاید مشق بازی کرده اند. البته خوب هم بازی کردند و آن شخصیتی را که کارگردان مدنظر داشته، توانستند دربیاورند.
اثری ضدجنگ که انسانیت تبلیغ میکند
وی ادامه داد: اما در کل «بدون مرز» اثری ضدجنگ شمرده می شود و می خواهد انسانیت را تبلیغ کند و از طرفی تبعات و جنبه های منفی جنگ را نقد و بررسی کند.
در ادامه آریان گل صورت بیان کرد: بنده شخصا حوصله ام از دیدن فیلم سر رفت. اما نکته ای که درباره این فیلم برای من جالب بود، این بود که فیلم موفق می شود فضایی آخرالزمانی را خلق کند. گویی شخصیت اصلی فیلم که یک پسربچه است در دوران پساآخرالزمانی در حال زندگی است. دورانی که منزوی است و با دوران بیرون ارتباطی ندارد. مجبور است خود را در یک جهان بدوی حفظ کند و نجات دهد. این برای من جذاب بود.
وی ادامه داد: شخصیت هایی نیز که در ادامه به فیلم اضافه می شوند، زندگی ای که برای این نوجوان عادت شده بود را به چالش می کشد. چون او عادت کرده بود، تنها زندگی کند و از پس خود بربیاید. به زعم بنده ترسیم این فضا بزرگترین نکته جالب فیلم بود.
فضای خاکستری که کسالت ایجاد میکند
همچنین کریمی خاطرنشان کرد: من نکاتی را که عرض کردم درباره بازی ها بود، وگرنه فیلم واقعا کند بود. اما چون بازی این نوجوان خوب بود، به فیلم جان داده بود. از طرفی چون فیلم، در فضایی خاکستری به نوعی نقد و بررسی جنگ است، همین فضای خاکستری کافی است که از دیدن آن دچار ملال کسالت شویم. بماند اینکه فیلم داستان نیز ندارد.
این فعال رسانهای فیلم را یک اثر ضدقصه دانست و عنوان کرد: وقتی فیلمی داستان ندارد، طبیعتا کنش ها و واکنش های بین شخصیت ها دچار اختشاش می شود. ضمن اینکه این سه شخصیت موجود در فیلم هر کدام به سه زبان سخن می گویند و ما کمترین دیالوگ را در فیلم داریم. آنها نمی توانند با هم دیالوگ کنند و در ادامه هم که می خواهند دیالوگ کنند یکی فارسی، یکی عربی و یکی انگلیسی سخن می گوید و کسی چیزی نمی فهمد. نهایتا با ایما و اشاره به یکدیگر می فهمانند که چه می خواهند بگوبند.
کریمی افزود: همین باعث می شود ما خیلی نتوانیم بگوییم فیلم مخاطب پسند است. البته فیلم برای مخاطب خاص نیست، اما مخاطب عمومی نیز ندارد.
این فیلم داستان و درام ندارد
گل صورت نیز در همین باره عنوان کرد: قاعدتا فیلم باید برای مخاطب مردمی ساخته شود. چون فیلمی، فیلم موفق است که بتواند با مردم ارتباط برقرار کند. فیلم داستان و از آن مهمتر درام ندارد. چون کارگردان تمام قوت خود را بر روی فضاسازی ها و لوکیشن می گذارد، از قصه گفتن و خلق درام غافل می شود. او می خواهد تنها با ویژگی های بصری پیش برود و این خیلی به فیلم ضربه زده است.
کریمی با اشاره به دو فلیم مشابه با «بدون مرز» اظهار کرد: من وقتی «بدون مرز» را دیدم به یاد دو فیلم افتادم؛ «رابینسون کروزوئه» و «جهنم در اقیانوس آرام». در آن فیلم ها هم ما دیالوگی نداریم، اما داستان، پیرنگ و هدف داریم. در «جهنم در اقیانوس آرام»، پیرنگ و هدف استکبارستیزی است. اینکه آدم ها سوای ملیت، زبان و قومیت خود، اگر قدرت فاسدشان کند دست به استعمار دیگران می زنند.
وی ادامه داد: اما در این فیلم این دیده نمی شود. ما نمی دانیم تم قضیه چیست. تمام «بدون مرز» می خواهد با زبان الکن خود بگوید که آدم ها منهای زبان، قومیت و ملیت خود باید یکدیگر را دوست داشته باشند و جنگ چیزی است که بین آنها فاصله انداخته است.
معضل شخصیتپردازی در سینمای ایران
در ادامه گل صورت درباره میزان باورپذیری شخصیت های خارجی فیلم گفت: متاسفاته به جز شخصیت اصلی، شخصیت های دیگر درست پرداخت نشدند و این معضل سینمای ماست که معمولا نمی تواند شخصیتهایی مثل سرباز آمریکایی را درست دربیاورد. در اینجا نیز متاسفانه این اتفاق می افتد و فیلم وقتی سرباز آمریکایی وارد می شود، از فاز حفظ جان در محیط سخت بیرون می آید و وارد فاز ضدجنگ می شود که از همین جا فیلم افت می کند.
وی درباره ارتباط مخاطبان خارجی با این فیلم بیان کرد: به نظر من آنها نیز احتمالا ارتباطی نمی گیرند. چون آنها فیلم های بهتری از ما دارند. در ضمن مضمون فیلم هم مضمون تازه و بروزی نیست. تأثیر جنگ بر روابط انسان ها، آدم هایی که زبان مشترک ندارند اما به زبان واحد انسانی با هم ارتباط برقرار می کنند و… در سنیمای ما بوده است. تنها بحث فیلمبرداری و طراحی صحنه و لباس فیلم قابل اعتنا است.
گل صورت حرف زدن درباره این گونه فیلم ها را بسیار سخت دانست و عنوان کرد: اصولا فیلم های خنثی و فیلم هایی که در واقع با دیدن آنها چیزی دست مخاطب را نمی گیرد، حرف زدن درباره شان را سخت می کنند.
باید برای مردم فیلم ساخت
همچنین کریمی در انتها بیان کرد: البته فیلم یکسری ارزش های سینمایی دارد. در فیلمبرداری کارهای خوبی شده است و همین لوکیشن محدودی که دارد، کار را سخت کرده است. نباید زحمت های عوامل را نادیده گرفت. منتها مسئله این است که ما فیلم می سازیم برای که؟ برای مردم. این همه سرمایه گذاری می شود، تا مردم فیلم را ببینند، پول فیلم تأمین شود و فیلم های بعدی ساخته شوند.
«سودای سیمرغ» به تهیهکنندگی محمدجواد طالبی و اجرای سیدامیر جاوید، برنامه ای انتقادی است که به مدت 10 شب به طور از زنده از محل برگزاری جشنواره در برج میلاد از ساعت 18 الی 19 روی آنتن رادیو گفتگو رفت.