Share This Article
«فوق سري» اثري متوسط
میثم محمدی
سريال تلويزيوني «فوق سري» به كارگرداني مهدي فخيمزاده كه در ايام نوروز از شبكه يك سيما روي آنتن رفت، در بين مجموعههاي تلويزيوني نوروز توانست در رده آثاري قرار بگيرد كه مخاطبان توجه خوبي به آن داشتند و عمدهترين دليل اين استقبال هم سابقه كارگردان آن در زمينه توليد سريالهاي پليسي و معمايي بود كه پيش از اين تجربههاي موفقي را از سر گذرانده بود. هر چند كه فخيمزاده در ميانههاي پخش اين سريال اعتراضاتي را مبني بر سانسور بيش از حد اين مجموعه داشت، اما ملاك براي قضاوت درباره يك اثر، چيزي است كه از تلويزيون در برابر ديدگان مخاطب قرار ميگيرد. در اين مجموعه هم فخيمزاده سراغ يك موضوع با محوريت پليس رفته بود و طبق معمول آثار گذشته، بار اصلي بازيهاي مجموعه را نيز خود بر دوش ميكشيد. داستان درباره يك خلافكار به نام ناصر پاپتي بود كه در يك اقدام عجيب و بر اساس يك عمل جراحي خود را شبيه به سرهنگ علي نصراللهي كرده بود تا به اهداف خود دست پيدا كند و طبيعي بود كه پيگيري اين جريان، زندگي سرهنگ نصراللهي را تحتالشعاع قرار ميدهد و جريانات اصلي در درام شكل ميگيرد. همين خط اصلي توانسته بود فضاي جذاب و دراماتيكي را ايجاد كرده و بيننده را براي دنبال كردن ماجراي اين دزد و پليس مجاب كند. داستان در قالبي رئال روايت ميشود و به هيچ عنوان قصد ندارد كه در فضاي فانتزيهاي معمول پليسي حركت كند، اما در مواقعي زبان طنزگونهاي به خود ميگيرد كه همين عنصر هم موجب دوپاره شدن لحن داستان ميشود. حال با وجود اينكه ما با يك فيلمنامه رئال مواجه هستيم، انتظار ميرود اتفاقات و خطوط فرعي داستان و كاراكترها در فضايي منطقي و باورپذير حركت كنند تا بتوان موضوع را به راحتي پذيرفت و با آن همسو شد. اما اين اتفاق در مجموعه تلويزيوني «فوق سري» بهشدت مورد غفلت واقع شده و تعجيل در طراحي داستانكها و روابط ميان شخصيتها تناقضات و اقدامات غيرمنطقي بسياري را پيش رو قرار ميدهد. طبيعي است كه در چنين داستاني كه بيترديد با نظارت و سفارش دستگاه انتظامي كشور مقابل دوربين رفته است، بايد با يك نيروي قدرتمند كه پليس آگاهي آن را نمايندگي ميكند مواجه شويم، نيرويي كه در تصميمگيريها و تدبيرها و عمليات مربوط به خود با صلابت و هوشياري وارد عمل شود و از طرفي هم ايجاد يك قطب مخالف قدرتمند در مقابل اين دستگاه امنيتي ميتواند اين قدرت را پررنگتر كند. اما در مجموعه «فوق سري» ما نه تنها با يك گروه عملياتي قدرتمند و باهوش و منطقي مواجه نيستيم، بلكه قطب بزهكار داستان هم از كمترين بهره هوشي برخوردار است و تمام اتفاقات بسيار ساده به وقوع ميپيوندد كه اين سادگي را ميتوان به نوعي غيرمنطقي و غيرقابل باور تعبير كرد. براي اين مساله ميتوان به روابط ميان پليس با ناصر پاپتي و خانواده او و فضا و اختيارات و محدوده عملي كه به او اختصاص داده شده بيشتر توجه كرد كه در بسياري مواقع عاري از هرگونه منطق ابتدايي است. يا ميتوان به سكانس فرار مجيد باستان از بين تيم عملياتي آگاهي در سادهترين سطح و ابتداييترين شكل نگاه كرد كه بهشدت قدرت و اقتدار يك نيروي امنيتي را زير سوال ميبرد. به هر حال فيلمنامه «فوق سري» سرشار از اين نكات و نقاط ضعف است و به غير از ايده ابتدايي آن نميتوان به نقطه ديگري اتكا كرد، و البته باز هم بايد متذكر شد كه پيشينه مهدي فخيمزاده در توليد چنين مجموعههايي به اضافه همين ايده جذاب و حضور خود فخيمزاده در دو نقش اصلي اين كار از عوامل جذابيت اين مجموعه محسوب ميشود كه البته به لحاظ بازي هم فخيمزاده با مجموعهاي از اكتهاي آشنا در رفت و آمد ميان كاراكترهاي موفقي بود كه پيش از اين در مجموعههاي ديگر از او ديده بوديم؛ كاراكترهايي همچون اصغر كپك و نمكي كه هنوز هم در ذهن مخاطبان باقي مانده است. از سوي ديگر هم مجموعه بازيگراني كه در جبهه بزهكاران قرار داشتند نتوانسته بودند شمايلي قدرتمند و باورپذير را از خود ارائه دهند كه بخشي از اين جريان را بايد پاي شخصيتپردازيهاي ضعيف در فيلمنامه دانست و بقيه ماجرا را هم بايد مرتبط با اجراي بازيگراني ديد كه عدهاي از آنها هم پاي ثابت كارهاي فخيمزاده هستند و در قالب هر كاراكتري خود را تكرار ميكنند. به هر رو مجموعه «فوق سري» را ميتوان با توجه به امتيازات و ضعفهايي كه داشت، اثري متوسط در كارنامه كارگردانش به حساب آورد كه البته در ايام نوروز هم فرصت خوبي براي ديده شدن داشت.
سوره سينما