Share This Article
معرفي كتاب
تاريخ ادبيات كودك و نوجوان
به جرات ميتوان گفت زايش قصه با زايش انسان برابر است. چه بشر نخستين پس از فراغت از كار روزانه اوقاتش را به گفتن و شنيدن قصه ميگذراند به ويژه در خاور زمين كه زادگاه نخستين قصه و داستان و افسانه بوده به ويژه ايرانيان از روزگاران دور آثاري ادبي آفريدند كه اگرچه تنها برخي از آنها بطور صرف براي مخاطب كودكان و نوجوان نوشته شده بود ولي برخي از آنها به خاطر ماهيت افسانهاي، داستاني، پندآموز يا اندرزي مورد توجه كودكان بوده و برخي از آنها در مدارس و نهادهاي آموزشي تدريس ميشده است يا خانوادهها براي كودكان خوانده يا روايت ميکردهاند. در دنياي غرب ادبيات كودك و نوجوان به عنوان گونهاي مستقل بيش از 300 تا400 سال پيش يعني از سده شانزدهم ميلادي به بعد است. در ايران هم بيشتر پس از دوره مشروطه و شكلگيري مدارس جديد اين نوع ادبيات رواج پيدا كرده است. كتاب حاضر حاصل پژوهشي است پيرامون تاريخ ادبيات كودكان در ايران پيش از اسلام و پس از آن و در دنياي غرب از سده شانزدهم ميلادي به بعد و گونهها و شرح مختصري از نويسندگان ادبيات كودكان جهت آشنايي خواننده آورده شده است.
پزشك دهكده اثر کافکا با نقد و تفسير
فرانتس كافكا نويسنده چك آلماني قرن نوزده و بيست از پدري يهودي در پراگ چشم به جهان گشود. تحصيلات را در رشته حقوق آغاز كرد اما شوق نويسندگي او را به مطالعه آثار بزرگان ادب كشاند. او نيز مانند ربلكه و شاعران و نويسندگان ديگر تحت نفوذ مكتب ادبي پراگ قرار گرفت كه از خصوصيتهاي آن توجه به عالم ماوراي طبيعه و در عين حال امور واقعي دنياي بشري و عالم موسيقي بود كه روي هم فرضيه مختلطي از رويا، طنز و روشنبيني منطقي به وجود ميآورد. اين دنياي رويايي به وسيله كافكا كه برجستهترين نماينده اين مكتب بود با واقعبيني و موشكافي در نخستين داستان كوتاهش بيان شده است. در آثار كافكا دنيايي از پوچي و تناقض و بيهدفي و سرشار از اميدهاي واهي به چشم ميخورد. شيوه بيان كافكا بطور برجسته از روشني و صراحت برخوردار است. پيامي كه كافكا در پزشك دهكده دارد «انگيزه به خوابي دهشتانگيز تشديد ميگردد. به يك پرخاشجويي كه لبه تيزش متوجه روح و رواني است كه در آن كمبود و ناهنجاري اجتماعي به مثابه شكست و ناكامي شخصي به عنوان يك گناه مبهم ملموس ميشود.»
برف سياه
بولگاکف از نويسندگان دوره نخستين انقلاب اكتبر شوروي است. او ابتدا رشته پزشكي را براي خود انتخاب كرده بود. بعد از اتمام دانشكده پزشكي حتي يكسال هم به طبابت مشغول بود. اما انديشههايي كه در سر داشت او را بر آن داشت که پزشكي را رها كرده به دنياي ادبيات روي آورد. ابتدا به عنوان خبرنگار با روزنامههاي مختلف همكاري داشت. در كارش چنان پيشرفت كرد كه طرفداران مقالات و طنزش روز به روز بيشتر شد. نخستين رمان بولگاكف در سال 1925 به نام دل سنگ منتشر شد. اما جو آن روز شوروي او را رنجيده خاطر كرد. بازتاب آن در همان آغاز كژيها را نشانه گرفت و همين سبب شد كه فشار سانسور تا واپسين روزهاي زندگي او را به تدريج از پا درآورد. در این روزهای تاریک و اندوهزا بود که بولگاکف شروع به نوشتن رمانی به نام رمان تئاتری کرد. میتوان این رمان را به اعتباری بخشی از بیوگرافی خود بولگاک دانست. او در این داستان با طنز تلخی انتقام خود را از دستگاه سانسور و عاملان آن میگیرد. بولگاکف با اطمینان از اینکه رمان تئاتری هرگز قابل چاپ نیست آن را به صورت دستنوشته نسخه اول در یادداشتهایش جای داد. این رمان نخستينبار در سال1965 در مجله نووي مير چاپ شد و بعد با نام برف سياه در شوروی و کشورهای دیگر به چاپ رسید. همزمان با برف سياه بولگاكف دست به نوشتن رماني زد كه طرح آن را چند سال بود در ذهن داشت. اين رمان شاهكار او مرشد و مارگاريتا بود كه يك سال پيش از مرگش به پايان رسيد.
بيژن تلياني / آرمان