اشتراک گذاری
بايد براي حفظ كيفيت، زحمت کشید
گفتگو با ترانه علیدوستی
ترانه عليدوستي بعد از 14 سال بار ديگر با نقش مادر روي پرده سينماست، با اين تفاوت كه حالا او ديگر يك مادر واقعي است. به گزارش ايسنا، ترانه عليدوستي كه در نوجواني براي نخستينبار در فيلم «من ترانه پانزده سال دارم» مقابل دوربين رسول صدرعاملي رفت، شايد جزو معدود بازيگراني است كه در نخستين حضور سينمايياش، نقش مادر را بازي كرد. او حالا با فيلم «استراحت مطلق» به كارگرداني رضا كاهاني روي پرده است و بعد از سالها بار ديگر چنين نقشي را بازي ميكند.
سال 80 در نخستين تجربه سينمايياش، مژده آمدن استعدادي تازه را داد و بعدها با بازي در فيلمهاي «شهر زيبا»، «چهارشنبهسوري»، «درباره الي»، «پذيرايي ساده»، «كنعان»، « انتهاي خيابان هشتم»، «ترديد»، «هرچي خدا بخواد»، «زندگي مشترك آقاي محمودي و بانو»، «آسمان زرد كم عمق» و… نشان داد كه درخشش اولش اتفاقي نبوده است. آنچه در ادامه ميخوانيد، گفتوگو با اين بازيگر سينما با توجه به انگيزه بازي او در فيلم «استراحت مطلق» است. ترانه عليدوستي در آغاز درباره بازياش در اين فيلم ميگويد: «معمولا از طرفداران فيلمهاي كاهاني بودم و كارهايش را دنبال ميكردم. خيلي دلم ميخواست روزي با او كار كنم و مهمترين فاكتور برايم اين بود. البته نقشم هم فاصله زيادي با نقشهايي كه چند سال اخير كار كرده بودم، داشت. هم به لحاظ سن و فيزيك، و هم اينكه مثلا من تجربه بازي با لهجه ديگري را نداشتم.» عليدوستي جزو معدود بازيگراني است كه در نوجواني نقش مادر را به عنوان نخستين نقش خود بازي كرد. حالا كه بعد از 14 سال بار ديگر اين نقش را بازي كرده است، ميخواستيم بدانيم چه نگاهي به نقش مادر دارد؟ او در اينباره توضيح ميدهد: «در طول اين سالها بازهم نقش مادر بازي كردهام. نقش مادر هم مثل خود مادرشدن است، هربار با دفعه قبل متفاوت است و انگار بار اول است تجربهاش ميكني. چون هرچه هم كاركشته شوي، هر فرزند و هر نقش ويژگيهاي منحصر به خودشان را دارند و برخورد مناسب خودشان را اقتضا ميكنند.» مادر نوجوان فيلم «ترانه» البته تفاوتهاي زيادي با مادر جوان و لهجهدار فيلم «استراحت مطلق» دارد. پرسش بعدي ما درباره اين تفاوتهاست به ويژه اينكه در فاصله زماني ميان اين دو فيلم ترانه عليدوستي در زندگي شخصي خودش هم مادر شده و طبيعتا اين تجربه شخصي بر نگاهش به نقش مادر هم تاثيرگذار بوده است. او خود در اينباره ميگويد: «نقش سميرا نخستين مادري است كه بعد از مادر شدن خودم بازي كردهام. در واقع دخترم نهماهه بود كه رفتم سر فيلم «استراحت مطلق». خيلي از تقلاهايي كه پيش از اين بايد ميكردم تا به زوايايي از اين نقشها برسم، ديگر لازم نبود. دنيا پيش چشم كسي كه فرزندي متولد كرده، شكل ديگري است. ريتم آدم تغيير ميكند. اين لابد توي نگاهتان، توي بازيتان ميآيد.
هم خوششانسي، هم وسواس
عليدوستي جزو بازيگران خوش سابقه سينماست كه در كارنامه هنرياش سابقه همكاري با كارگردانهاي مطرحي چون رسول صدرعاملي، واروژ كريم مسيحي، ماني حقيقي، بهرام توكلي و… را دارد و تنها بازيگري است كه در سه فيلم اصغر فرهادي بازي كرده است. از او ميپرسيم اين كارنامه چقدر برآمده از وسواس شما در انتخاب نقشهاست و چقدر از خوششانسي شما ناشي ميشود؟ و او پاسخ ميدهد: «ميتوانم بگويم هر دو. اينكه در ابتداي راه بازيگريام خوب ديده و موفق شدم، حتما از خوشاقباليام بوده است و وسواسي كه بعد از آن به خرج دادم، موجب شد كساني مثل فرهادي كه خودشان هم اهل اين جنس وسواسها بودند، به سمتم جلب شوند كه كمكم اين همكاريها و روابط شكل گرفت و به اصطلاح من هم خودم را پيدا كردم كه البته هيچ جايگاهي ابدي نيست. آدم بايد براي حفظ كيفيت كارش زحمت بكشد و نيت من هميشه اين بوده و هست.»
سرخوردهشدن راهش نيست
فكر ميكنيد شرايط سينماي ما چقدر به بازيگري جوان و خوشسابقه مثل شما اجازه بدهد كه بتوانيد كارنامه قابل قبول خود را حفظ كنيد؟ پاسخ ترانه عليدوستي به اين پرسش ما چنين است: «محدوديتها هميشه بوده و هست. ما هم هميشه داريم سعي ميكنيم بهترين نتيجه را برداشت كنيم. گاهي موفق ميشويم و گاهي نه. اما سرخورده شدن و وادادن راهش نيست. به هرحال نيروي جوان كه سينما را در دست دارد، ما هستيم و آدمهاي بعد از ما. خودمان بايد سعي كنيم و نقشي ايفا كنيم در بهتر شدن اين شرايط. داريم پا به پاي هم بزرگ ميشويم، چه بهتر كه كمي هم مسئوليت به عهده بگيريم.» به دليل همكارياش با تعدادي از بهترين كارگردانهاي سينما ميپرسيم دوست داريد در كار كدام يك از كارگردانهاي سينما بازي كنيد؟ و او پاسخ ميدهد: «كارگردانهايي كه براي فيلمنامههايشان وقت ميگذارند، تنبل نيستند و بلندپرواز هستند.»
خودم را گول نميزنم
ترانه عليدوستي چند سال بعد از حضورش در سينما با بازي در نمايش «فنز» نوشته و كار محمد رحمانيان، صحنه تئاتر را هم تجربه كرد و بعد از اين نمايش نيز در نمايش ديگر رحمانيان «مانيفستچو» كه به زبان انگليسي اجرا ميشد، بار ديگر روي صحنه تئاتر حضوري گرم داشت. قرار بود در نمايش سوم رحمانيان «روز حسين» هم بازي كند كه اين نمايش در اجرا ناكام ماند. با اين حال بعد از چند سال در نمايشنامهخواني «آنا كارنينا» به كارگرداني هما روستا نقش «آنا كارنينا» را اجرا كرد. ميخواستيم بدانيم معيارش براي بازيگري در تئاتر چيست و تئاتر چقدر برايش اولويت دارد؟ كه توضيح ميدهد: «تئاتر خيلي برايم اولويت داشت. عاشق تئاترم و تا مدت زيادي انتظار ميكشيدم به يكي از وزنههاي اصلي زندگيام تبديل شود. اما آنطور كه دلم ميخواست، نتوانستم به تئاتر ورود کنم. پيشنهادها زياد است. اما كم پيش ميآيد از آن جنس تئاتري باشد كه من اهلش هستم. تئاتري كه من دوست دارم، اعضا و گروههاي خودش را دارد و نياز به آدمي از بيرون ندارد و كارهايي كه به ما پيشنهاد ميشود، خيلي اوقات كارهاي نيمبندي است كه متاسفانه براي ويترينشان به آدمي مثل من نياز دارند. اين است كه من خودم را گول نميزنم. ميدانم كجا از من دعوت شده و كجا از اسم و فاميلم. با اين شرايط پذيرفتهام فعلا دور باشم از تئاتر تا موقعيتش پيش بيايد.»
تجربه داوري در جشنوارههاي خارجي
ترانه عليدوستي با وجود جوانياش خيلي زود به عنوان داور جشنوارههاي معتبر بينالمللي انتخاب شد و در كنار چهرههاي سرشناس هنري در تركيب هياتهاي داوري بينالمللي قرار گرفت. او زمستان سال 92 در كنار بريلنت مندوزا، فيليپ چي، ونگ چائو در تركيب هيات داوران بينالمللي جشنواره فيلم «وزول» فرانسه قرار گرفت؛ جشنوارهاي كه يكي از قديميترين جشنوارههاي مربوط به سينماي آسياست كه در اروپا برگزار ميشود. پيش از اين نيز به عنوان داور در جشنواره فيلم «هانوي» ويتنام حضور داشت. او درباره تجربه داورياش در جشنوارههاي معتبر خارجي ميگويد: «به هر حال بودن با سينماگراني از چند فرهنگ، درباره فيلمها حرف زدن و چانه زدن، به چيزهاي مشابه خنديدن و از چيزهاي مشتركي حرص خوردن براي من خيلي آموزنده بود. آدم به يك فرهنگ سينمايي مشترك نزديك ميشود كه به درد كار خودش ميخورد.»
به ترجمه علاقه پيدا كردهام
ظاهرا عليدوستي هم جزو آن دسته از بازيگراني است كه دوست دارد در حيطههاي ديگر هم تجربه به دست آورد. او در كنار فعاليتش در سينما و تئاتر، كتاب هم ترجمه كرده و با ترجمه داستان روياي مادرم اثر «آليس مونرو» در نوزدهمين دوره كتاب فصل، در گروه ادبيات شايسته تقدير شناخته شده است. او خود درباره اين تجربهها ميگويد: «نواختن ساز كه مال گذشتههاست. در ترجمه هنوز هم فعالم چون به آن علاقه پيدا كردهام. كتاب بعديام آماده است.»