Share This Article
از كتابفروشي در دالان مسجد شاه تا سرپرستي انتشارات اميركبير
عبدالرحيم جعفري سمبل نشر معاصر ايران درگذشت
زينب كاظمخواه/ عبدالرحيم جعفري، بنيانگذار و مدير اسبق انتشارات اميركبير نيمهشب جمعه در سن ٩٦سالگي درگذشت،. او از سوم مهر در بخش مراقبتهاي ويژه (آي سي يو) بيمارستان بستري بود و از شامگاه چهارشنبه نهم مهر به كما رفت. پيكر اين پيشكسوت نشر معاصر ايران روز دوشنبه ١٣ مهر ساعت ٩ صبح از خيابان انقلاب مقابل در ورودي دانشگاه تهران تشييع خواهد شد. همچنين مراسم ختم او چهارشنبه ١٥ مهر ساعت ٣٠/١٨ الي ٢٠ در مسجد جامع شهركغرب برپا ميشود.
جعفري بيش از نيمقرن در حوزه نشر فعاليت كرده است. داستان زندگي او همواره نقل محافل فرهنگي و انتشاراتي بوده است زيرا او اميركبير را تقريبا با دست خالي بنيان نهاد. داستان راهاندازي انتشارات امير كبير اين گونه شروع ميشود كه جعفري بعد از چند سال پادويي در انتشارات علمي دلش ميخواهد كه انتشارات خودش را راه بيندازد. ٢٨ آبان ١٣٢٨ زماني است كه او انتشارات اميركبير را در اتاقي در طبقه دوم چاپخانه آفتاب، واقع در خيابان ناصرخسرو پايهگذاري ميكند. جعفري چند سال سوداي استقلال از علميها را در سر ميپروراند، از بيدقتيهايي كه در چاپ كتابها رخ ميداد و از زيادي غلطهاي چاپي د لخور بود، همينها شايد سبب شد كه او به فكر راهانداختن انتشارات خودش بيفتد. آن زمان كه او در دالان مسجد شاه بساط كتابفروشي پهن ميكرد، مادرش در ۳۸سالگي و پيش از اينكه رفاه فرزند را ببيند، فوت ميكند. جعفري حال و روز خود را در اين روزها چنين توصيف ميكند: «همچنان در دالان مسجد شاه هستم، درآمدم مختصر است، بساطم محقر است، اما مرارتهاي دلم بزرگند؛ بيشتر اين مرارتها با خود نفرت ميآورند، مثل هر مرارتي و همين نفرت مرا برميانگيزاند و به مقابله تشويق ميكند؛ اين كشش و كوشش به نوعي «مبارزه» شبيه است. بايد بمانم، بايد خودم را سرپا نگه دارم، نبايد بيفتم، بايد موفق شوم. هر روز و هر ساعت نفرت مياندوزم و از اين نفرت نيرو ميسازم، نفرت، به موتور زندگي من بدل شده است…»
مديريت او بر انتشارات اميركبير ٣٠سال دوام آورد. در اين ٣٠ سال ١٩٦١ كتاب چاپ كرد از جمله فرهنگ لغت معين، فرهنگ فارسي عميد، شاهنامه فردوسي، فرهنگ پنج جلدي انگليسي به فارسي و صدها عنوان كتاب در حوزه ادبيات و فرهنگ. همچنين پرداخت حقالتاليف و دستمزد ترجمه به نويسندگان و مترجمان در ايران و رعايت حقوق مولف (كپيرايت) از بدعتهاي جعفري بود. او در چندين قسمت از خاطراتش از انتشار كتابهاي بسياري از نويسندگان به شكل رفاقتي و بدون انعقاد قرارداد مينويسد.
او همچنين به مدت ١٢ سال سرپرستي انتشار كتابهاي درسي را داشت. خودش درباره اين ماجرا گفته بود: «دكتر خانلري كه وزير فرهنگ بود تصميم گرفته بود چاپ كتابهاي درسي را به انتشارات فرانكلين واگذار كند. آن وقتها كتابهاي غيردرسي بازاري نداشت. اگر كتابهاي درسي را از ما ميگرفتند وضع كتابفروشيها ناجور ميشد. كتاب درسي براي كتابفروشيها مثل قند و شكر دكان عطاري بود. يعني اگر كتابفروشي كتاب درسي نداشت اصلا امورش نميگذشت. اين بود كه من و آقايان عظيمي و مطير و يكي دو تن از دوستانم كه با دكتر خانلري دوست بودند رفتيم سراغ آقاي دكتر خانلري و گفتيم آقاي دكتر ما خودمان اين كار را انجام ميدهيم. او هم خيلي سختگيري كرد، خيلي سنگ جلو پاي ما انداختند و بالاخره ما امتياز چاپ و نشر كتابهاي درسي را گرفتيم و من به عنوان مديرعامل حدود ١٢ سال سرپرستي اين كار را انجام ميدادم.»
در سال ۱۳۵۸، در بحبوحه انقلاب و فضاي دستگيريها و مصادره اموال فعالان اقتصادي و فرهنگي دوران گذشته عبدالرحيم جعفري را هم پي در پي به دادستاني انقلاب اسلامي فراخواندند و وي را ممنوعالمعامله كردند و حسابهاي بانكي انتشارات اميركبير نيز بسته شد. روزنامه كيهان سوم ارديبهشت ماه ۵۹ در گزارشي از دادگاه جعفري نوشت: شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي مركز صبح ديروز محاكمه عبدالرحيم جعفري، مدير انتشارات اميركبير را آغاز كرد. در آغاز جلسه نماينده دادسراي انقلاب اسلامي مركز متن كيفرخواست صادره عليه نامبرده را به اين شرح قرائت كرد: وي متهم است به حيف و ميل اموال بيتالمال و اموال مردم، كه با توجه به محتويات پرونده و شكايت عدهاي از شركاي سابق متهم و همچنين گزارشات ديگري مربوط به گرانفروشي در مورد كتابهاي درسي و سوءاستفاده از اموال دولتي است. بعد از برگزاري چند جلسه محاكمه و اخذ آخرين دفاع جعفري، شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي مركز در روز ۱۳ ارديبهشت ماه براي صدور راي نهايي وارد شور شد. پس از شش ماه بازداشت جعفري، دادگاه به مصادره يكسوم اموال وي راي داد ولي از ديگر اتهامات، وي را تبرئه كرد. هرچند جعفري تا به پايان هم به اين حكم اعتراض داشت و خواستار بازپسگيري نشر اميركبير بود و بارها اعتراض خود را به دادگاه هم شكايت برد.
اما از دهه ٧٠ به بعد كمكم عبدالرحيم جعفري به عنوان پيشكسوت چاپ و نشر در ايران مورد احترام واقع شد. وي در سال ۱۳۸۳ كتاب خاطرات خود را با عنوان «در جستوجوي صبح» در دو جلد به بازار نشر فرستاد. وي در اين كتاب با تشريح اتفاقاتي كه در سال ۱۳۵۸ برايش رخ داد چندين بار به بعضي از موارد اتهامياش مانند انتشار كتابهاي صادق هدايت و بزرگ علوي، انتشار تاريخ اجتماعي ايران، انتشار كتابهاي علي دشتي، انتشار كتاب شاه جنگ ايرانيان، نوشتن نامه به شاه براي دريافت طلبهاي شركت طبع و نشر كتابهاي درسي ايران، تصويري از او و همكاراني كه در تهيه و نشر شاهنامه اميركبير سهيم بودند در كنار خانواده شاه، اشاره ميكند.