Share This Article
سوداي سيمرغ و تنوع گونهها در فيلم فجر
جشنوارههاي سينمايي در سراسر جهان از پارامترهاي مشخصي پيروي ميكنند كه تقريبا تمامي آنها در يك مورد وجه اشتراك دارند و آن هم چيزي جز جلب نظر مخاطبان و كشاندن آنها به سالنهاي سينما نيست. به گزارش ايرنا، جشنواره فيلم فجر كه سي و چهارمين دوره برگزاري خود را اين روزها تجربه ميكند، همواره بخش مهمي از توليدات خود را در يك بازه زماني 10روزه در دهه فجر پيش روي مخاطبان خويش ميگذارد. مخاطباني كه تشنه ديدن تازهترين محصولات سينماي ايران بوده و با رغبت در صفهاي طولاني ميايستند. در عين حال جشنواره فيلم فجر از گذشته تا به امروز همواره در جامعه جريانساز بوده و عملا بسياري از مردمي كه از مخاطبان پر و پا قرص سينما نيستند را هم تحت تاثير قرار ميدهد. جشنواره در سالهاي اخير به سياق هميشگي خود، گلچين آثار را در دو بخش سوداي سيمرغ به نمايش ميگذارد كه تقريبا اغلب گونههاي سينمايي را پوشش ميدهند. حال نگاهي كوتاه به فيلمهاي بخش مسابقه از منظر گونههاي آن مياندازيم تا بيشتر در حال و هواي محصولات سال نود و پنج سينماي ايران قرار بگيريم.
سينماي ملودرام
پرسابقهترين و مهمترين گونه سينماي ايران كه همه ساله فيلمهاي مختلفي در اين قالب ساخته شده و اغلب نيز با گونههاي ديگر تركيب ميشوند. دليل اين امر هم به نارساييهايي در فيلمنامه و همچنين سليقه خاص مخاطبان وطني بازميگردد. در ميان 22 فيلم اعلام شده در بخش سوداي سيمرغ، 14 فيلم در اينگونه جاي ميگيرند كه تقريبا اغلب آنها جامعه محور هستند. همان چيزي كه به اشتباه به سينماي اجتماعي معروف شده كه نامي از آن در ميان گونههاي سينما برده نشده است. با اين حال نگاهي كوتاه به قصه فيلمهاي فوق نشان ميدهد با طيف متنوعي از ملودرامهاي جامعه محور رو به رو هستيم كه هر يك به فراخور ذوق و سليقه سازندگان خود به سمت موضوعاتي رفتهاند كه مردم با آن آشنايي دارند. گامي بزرگ كه به نظر ميرسد در جهت برقراري ارتباط با مخاطب و نشستن بر باور آنها برداشته شده و آن را بايد به فال نيك گرفت. از «آب نبات چوبي» ساخته حسين فرح بخش كه اختلافات عميق ميان دو نسل را به تصوير كشيده و در عين حال نيم نگاهي هم به سنتها دارد. حضور رضا عطاران در نقشي متفاوت ميتواند از نقاط قوت فيلم به حساب بيايد و كنجكاوي مخاطبان را براي تماشاي آن برانگيزاند. يا آخرين بار سحر را كي ديدي؟ ساخته فرزاد موتمن كه ملودرامي با مايههاي جنايي به حساب ميآيد كه خط اصلي قصه اش را از ماجرايي واقعي گرفته است. سابقه قابل اعتناي موتمن در ساخت فيلم در گونههاي گوناگون ميتواند يكي از دلايل مخاطبان براي تماشاي اين فيلم باشد. همينطور فيلم «به دنيا آمدن» ساخته محسن عبدالوهاب كه فيلم اولش به واسطه ساختاري اپيزوديك چندان مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت. او در فيلم تازهاش به تنش ميان يك زوج نه چندان جوان پرداخته كه براي ادامه زندگي مشترك به مشكل برخوردهاند. حضور هدايت هاشمي و الهام كردا در كنار تني چند از بازيگران شناخته شده عرصه نمايش ميتواند به قصه جذابيتهاي بيشتري از آنچه كه روي كاغذ بوده ببخشد. كفش هايم كو؟ به كارگرداني كيومرث پوراحمد يكي ديگر از فيلمهاي كنجكاوي برانگيز جشنواره سي و چهارم است كه داستان سفر دختري جوان پس از 25 سال به ايران براي فهميدن بخشي از گذشته اش را روايت ميكند. همچنين حضور رضا كيانيان و رويا نونهالي نيز از ديگر نكات جذاب فيلم است. تينا پاكروان هم در دومين اثر سينمايي خود (نيمه شب اتفاق افتاد) به سراغ قصهاي نامتعارف رفته و علاقه خوانندهاي جوان به زن مسنتر صاحبكار خود را به تصوير كشيده است. برگ برنده اين فيلم بدون شك حامد بهداد است كه پس از مجموعه دندون طلا بار ديگر در نقش يك خواننده ظاهر شده با اين تفاوت كه اين نقش نسبت به آن درونيتر به حساب ميآيد. وارونگي ساخته بهنام بهزادي و هفت ماهگي به كارگرداني هاتف عليمرداني از ديگر ملودرامهاي شاخص اين دوره جشنواره فيلم فجر به حساب ميآيند كه با توجه به شايستگيهايشان در فهرست سوداي سيمرغ قرار گرفتهاند.
سينماي سياسي
از گونههايي كه سينماي ايران كمتر به آن پرداخته اما فيلمهاي مهمي در اين فهرست به چشم ميخورد. سيانور به كارگرداني بهروز شعيبي، امكان مينا ساخته كمال تبريزي و باديگارد اثر ابراهيم حاتمي كيا فيلمهاي اينگونه در جشنواره سي و چهارم هستند كه تنور جشنواره را بيش از پيش گرم خواهند كرد.
سينماي دفاع مقدس
يكي از مهمترين گونههاي سينماي ايران كه همچنان با گذشت نزديك به سه دهه از پايان دفاع مقدس، همچنان قبراق و سرحال در مسير خود پيش ميرود. دلبري ساخته جلال دهقاني اشكذري و ايستاده در غبار به كارگرداني محمد حسين مهدويان از جمله اين آثار در بخش سوداي سيمرغ جشنواره هستند. بهويژه دومي كه با تكيه بر تجربه موفق مجموعه مستند-داستاني آخرين روزهاي زمستان ساخته شده و نام بزرگ احمد متوسليان را با خود يدك ميكشد. هر چند كه دلبري هم با توجه به اينكه در سكوت خبري ساخته شده و بازيگران خوبي همچون: هنگامه قاضياني و عباس غزالي دارد، ميتواند براي مخاطبان جشنواره غافلگيركننده باشد.
سينماي كمدي و كودك و نوجوان
باركد ساخته مصطفي كيايي و نفس به كارگرداني نرگس آبيار به ترتيب نمايندههاي اين دو گونه در بخش مسابقه سينماي ايران هستند. اولي يك كمدي نه چندان متعارف پر بازيگر است كه قطعا ريزه كاريهاي خاص كيايي را در مقام كارگردان دارد كه به مرور در حال تبديل شدن به يك امضا پاي ساختههايش است. آبيار هم پس از فيلم موفق و تاثيرگذار شيار 143، در نفس به سراغ دنياي كودكان رفته و قصه چهار كودك از خانوادهاي اهل يزد را در سالهاي مابين 1357 تا 1362 را روايت كرده و به نظر ميرسد كه عنصر خيال نقشي كليدي در شكل گيري قصه نفس داشته باشد. البته در زمينه كمدي بايد به فيلم دراكولا به كارگرداني رضا عطاران هم اشاره كرد كه به جشنواره نرسيده و پس از پايان اتمام مراحل فني آن در نوبت نمايش عمومي قرار ميگيرد كه اميد زيادي هم به موفقيت آن در گيشه ميرود.