Share This Article
‘
نقد فیلم «ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی
تسلای فلز و پر / مد و مه
این یکی از مواردی ست که پیش از آنکه بدانم چه چیزی درباره فیلم خواهم نوشت، مطمئن بودم چه عنوانی برای آن می خواهم بگذارم.
تسلای فلز و پر عنوان نقدی از اسفندیار وکیلی هروی بر فیلم فراموش ناشدنی گوزنها ساخته مسعود کیمیایی ست. در هر دو فیلم معضل اعتیاد یکی از وجوه بسیار پررنگ هستند. بلکه از این جهت است که هر دو فیلم به شکلی استثنایی تصویری واقعی از یک معتاد را روی پرده سینما زنده کرده بودند.
معتاد سنتی قدیمی با آن مزه پرانی هایی که خاص شنگولی بعد از نشئگی آن جنس مواد مخدر بود و معتاد تلخ و در خود فرورفته ای که حاصل زهرماری های امروز است. هردو فیلم بازی تکان دهنده ای از اعتیاد را در خود دارند. باید اعتراف کنم پیش از این آنقدر درباره نوید محمد زاده تعریف شنیده بودم که تبدیل شده بود به یک حس دافعه از اینکه قرار است بازیگری با لانسه کردن چهره شود! اما حالا که برای اولین بار روی پرده او را دیدم باید بگویم که شگفت زده شدم. اگر نمی ترسیدم آینده این بازیگر با چنین تعریف هایی خراب شود ، بی تعارف می گفتم بازی نوید محمد زاده در این فیلم هیچ چیز از بهروز وثوقی در گوزنها کم ندارد.
سینمای ایران مثل خیلی دیگر از حوزه ها توانایی بالقوهای در نابود کردن استعدادهای درخشان خود دارد. محمد زاده باید ظرفیت تشویق شدن و دیده شدن داشته باشد.جوگیر هم نشود خود را حفظ کند، امیدوارم هنر او تنها بازی کردن در نقش جوانهای درهم شکسته، معتاد یا عاصی نباشد و بتواند در نقش های مختلف بدرخشد.
با اینکه ابد و یکروز فیلم بسیار خوبی است و به عنوان کار اول چه بسا درخشان نیز باشد اما فاقد آن تاثیر گذاری و تکان دهندگی گوزنها است. این را نوشتم که قیاس مع الفارق نشود. گوزنها فیلمی بود که به روح زمانه خود بدل شد و محبوب و ماندگار نسلهای بعد اما ابد یک رو اینگونه نیست و از فیلمساز جوانی هم که بعد از تجربه هایی کوتاه آمده و چنین اثر دشواری را ساخته جز این نیز انتظار ندارم.
نگاهی به ابد و یک روز ساخته سعید روستایی
نیره رحمانی / مد و مه
شاید به این فیلم ایراد بگیرند که دنباله رو یا متاثر از آثار اصغر فرهادی ست. حضور پیمان معادی نیز در فیلم چنین شائبه ای را بیشتر تقویت کرده اما خب به فرض هم این طور باشد. اصلا چه ایرادی دارد؟ یک فیلمساز جوان در نخستین اثر بلند سینمایی خود متاثر از بهترین فیلمساز ایرانی زمان خود باشد. به نظرم آنچه در این فیلم مهم است استفاده از سبک فرهادی برای ساخت اثری ست که تفاوت زیادی با دنیای آثار او دارد. و مهمتر از همه اینکه در میان همه کسانی که این روزها متاثر از فرهادی فیلم ساخته یا می سازند سعید روستایی فیلمی تکان دهنده و برخوردار از داستانی جذاب و پر از ریزه کاری را ساخته است و باز از همه مهتر اینکه در ابد و یک روز ما با اثری روبه رو هستیم که توانسته جهانی خاص خود را خلق کند. با فضایی ملتهب و درلایه های زیرین خود انسانی.
در این فیلم زندگی جریان دارد چیزی که در بسیاری از آثار ایرانی غایب است.
تو مشغول مردنت بودی…
ثمین مهاجرانی / شرق
در این خانه کوچک و نمور و تاریک، خانوادهای غمگین زندگی میکنند که به فلاکتشان خو گرفتهاند. دوربین علی قاضی، ما را وارد این خانه میکند تا خوگرفتن به این فلاکت را در یکساعتواندی فیلم ببینیم… زندگی کنیم.
شاید چندسالی میشود که سینمای ایران دوست دارد (و فقط دوست دارد!) اختلافات خانوادگی، غم و اندوه بیپایان زندگی امروزی، استیصال آدمهای درخودمانده همین حوالی و خیلی چیزهای دیگر را بر پرده نقرهای روایت کند. اما نتیجه غالب این علاقه، برداشتی سطحی و تیپسازیهای ناامیدکننده بوده است و روایاتی که به خودشان زحمت رفتن به عمق شخصیتها و داستانشان را ندادهاند. با این پیشینه، سعید روستایی، در اولین فیلم بلند سینماییاش چنان بیننده را درگیر خانوادهای ٩ نفره میکند که مخاطب حال خودش را نمیفهمد و نمیداند چهوقت بغض گلویش را فشار میدهد و چهوقت به تکه و کنایههای خواهر و برادرها و مادر پیرشان میخندد. در بین تمام این دیالوگهای هوشمندانه ردوبدلشده بین شخصیتهاست که بعد از چنددقیقه همه آنها به نظرت آشنا میرسند؛ انگار که مدتهاست میشناسیشان. کاری که سعید روستایی در «ابد و یک روز» انجام داده، ستایشبرانگیز است، نه برای اینکه فیلمی تماموکمال و کاملا بینقص ساخته باشد؛ به این خاطر که حس لمس سرگشتگیهای آدمهای داستان در سینمای ایران کمیاب شده؛ حس آشنایی با تکتک آدمهای فیلم بدون آنکه فیلمنامهنویس، مخاطب را دستکم بگیرد و حرفهای گلدرشت و مستقیمی برای معرفی شخصیتهایش در دهان خودشان یا شخصیت مقابلشان بگذارد.
دیگر کمیاب شده که در حین دیدن فیلمی، قلبت برای شخصیتهای آن تندتر بزند و بعد از دیدن آن، جایی ته قلبت درگیر آنها و دغدغههایشان مانده باشد و جایی ته ذهنت با خارجشدن از سینما، به آنها فکر کند. دیگر کم میبینیم فیلمهایی را که پیامشان را بدون آنکه توی صورت مخاطب فریاد بزنند، با روایتی کمنقص، همراهکننده و نرم به او نشان بدهند و بگذارند فضا و شخصیتها کاری را که باید، با ذهن و ایدههای او انجام دهند. کمیاب شده حس خوب همراهی با داستان و شخصیتهایی که قرار نیست پیام عجیبوغریبی به تو بدهند، قرار نیست مانیفست اصلاح اجتماعی صادر کنند و نمیخواهند نماینده یک نسل و یک قشر و یک جامعه باشند.
آنها خودشان هستند؛ با همه ناتوانیها، ضعفها و درماندگیهایشان، با همه خوبیها و بدیهایشان. آنها گوشهای از این شهر، مشغول زندگی تلخ و مردن خودشان هستند و عزمی برای خارجشدن از این درخودماندگی تلخ ندارند؛ آنها محکومند به حبس ابد به علاوه یک روز. بیهیچ امیدی به عفو. همه این اتفاقهای خوب، در فیلم شریف سعید روستایی افتاده است؛ با یک فیلمنامه و دیالوگنویسی جذاب، کارگردانی خلاقانه و بازیهای درخشانی که بهخوبی شخصیتهای فیلمنامه را زنده کردهاند و خوش نشستهاند در جای خودشان (بهخصوص نوید محمدزاده، پیمان معادی و پریناز ایزدیار).
مجموعه این همکاری تیمی درجه یک، فیلمی هیجانانگیز شده که لیاقت درخشیدن و دیدهشدن در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر و اکران عمومی را دارد.
****
«ابد و يك روز»؛ فيلمي كه آراي متفاوتي به دنبال داشت
فرناز ميري / اعتماد
«ابد و يك روز» در سومين روز جشنواره امسال در بخش «نگاه نو» به نمايش درآمد و ديدگاههاي مختلفي را در پي داشت. هرچند هيچ فيلمسازي نميتواند تمامي تماشاگران را راضي نگه دارد اما اختلاف نظرها درباره اين فيلم جالب توجه است. آنچه بيش از همه در اين فيلم به چشم ميآيد بازيهاي قابل قبول و حتي بينقص بازيگراني چون پيمان معادي، نويد محمدزاده، پريناز ايزديار و… است. از طرف ديگر جوان بودن سعيد روستايي، كارگردان جوان اين فيلم و فيلم اولي بودن او را نبايد در تحسين فيلم ناديده گرفت. به هر روي آنچه بيش از همه در بازخوردها نسبت به اين فيلم ميتوان برشمرد توجه به بازي بازيگران و پايانبندي فيلم است. يا از «نگاه دوربيني كه اينبار به سمت جنوب شهر رفته و بازيهاي درخشاني را خلق كرده» گفتهاند. از نگاه برخي از تماشاگران «ابد و يك روز» داستان مشكلات خانوادهاي است كه تمامي ندارد و حكايت تلخ و گزنده اعتياد و فقر است. اما در اين فضا به ريتم، واقعنمايي روان، بهترين تقليد از اصغر فرهادي در سبك روايت و بازيگري و گريم متفاوت معادي نيز توجه شده است. برخي منتقدان مانند كيوان كثيريان هم از «قصه خوب فيلم، بازيهاي چشمگير و كارگرداني هوشمندانه كارگردان» گفته و تاكيد كرده است اين اثر نيز «همچون بسياري فيلمهاي ديگر به نمايش نكبت و پلشتي در زندگي برخي خانوادههاي طبقه فرودست ميپردازد، اما پرداخت درست و نزديك شدن به اندازه به شخصيتها، آنها را قابل باور ميكند. » يحيي نطنزي نيز در ارتباط با فيلمنامه اين اثر ديدگاههايش را مطرح و تاكيد كرده است: «در «ابد و يك روز» با فيلمنامهاي مبتني بر خردهپيرنگ مواجهيم كه مخاطب را نه با شوكي ناگهاني يا اتفاقي تعيينكننده در نيمه اول فيلم، بلكه با نمايش موقعيتهايي غيرمنتظره و اتفاقاتي به ظاهر پراكنده اما در عمل منسجم درگير ميكند و نميگذارد چشم از پرده بردارد. برگ برنده فيلم اكتفا نكردن به خردهپيرنگهاي محدود و استفاده از ايدههاي متعددي است كه گاهي حتي فرصت نفسكشيدن نميدهد. » همانطور كه اشاره شد برخي نحوه روايت روستايي در «ابد و يك روز» را تقليدي از نوع روايت فرهادي دانستهاند و نطنزي در اين زمينه گفته است: «احتمالا فضاي تيره و تار فيلم و تلخي و سياهياش از دلايلي بوده كه باب مقايسه با اصغر فرهادي را باز كرده. اما اگر قرار باشد هر فيلمي كه به سراغ معضلات اجتماعي و آشفتگيهاي روابط خانوادگي ميرود و تاثير ويرانگر آنها بر شخصيتها را به نمايش ميگذارد با سينماي فرهادي مقايسه شود مسير تحليل درست به انحراف كشيده ميشود.» به هر روي تنها چند روزي از جشنواره گذشته و هنوز فيلمهاي ديگر به نمايش درنيامده است. از اين رو بهتر است منتظر نمايش ديگر آثار بمانيم تا انتخاب صحيحتري داشته باشيم.
نام فيلم: ابد و يك روز
نويسنده و كارگردان: سعيد روستايي
تهيهكننده: سعيد ملكان
بازيگران: پيمان معادي، نويد محمدزاده، پريناز ايزديار، ريما رامين فر، شيرين يزدانبخش، معصومه رحماني، مهدي قرباني، محمد عليمحمدي، اسماعيل گرجي، اميررضا فلاح و شبنم مقدمي
تدوين: بهرام دهقاني
مدير فيلمبرداري: علي قاضي
طراح چهرهپردازي: سعيد ملكان
صدابردار: امين ميرشكاري
طراح صحنه: محسن نصرالهي
موسيقي: اميد رييسدانا
‘
1 Comment
عطیه
البته دو نقد