Share This Article
نقد فیلم چهارشنبه ساخته سروش محمدزاده
نقش درام
محسن بيگآقا /فیلم
گاهي در سينما فيلمساز از رئاليسم عبور ميكند و چنان دنيايش را واقعي به تصوير ميكشد كه به مرز ناتوراليسم ميرسد. چهارشنبه در چنين فضايي سير ميكند. از فضاي وهمآلود درگيري در مراسم عروسي كه ميگذريم، وارد دنيايي ميشويم كه شخصيتها در آن گرفتارند و مثل رمانهاي ناتوراليستي دستوپازدنشان جز فرو رفتن در باتلاق كمكي به آنها نميكند. رنگهاي يكنواخت فيلم هم به اين تيرگي فضا كمك ميكند تا هماهنگي در فضاي فيلم به اوج خود برسد.
حوادث فيلم پس از باز شدن گره اوليه كه شخصيتها سعي در پنهانكردنش دارند، بهسرعت شكل ميگيرد و تماشاگر را ملتهب نگه ميدارد. در پايان هم فيلمساز تلاش ميكند همهی حوادث را بههم پيوند بزند و چيزي را در اين بين جا نگذارد. قصهی محوري فيلم موضوع رضايت دادن و رضايت گرفتن در ماجراي ديه است، اما دنيايي كه فيلمساز به تصوير ميكشد، در چهارشنبه بهكلي متفاوت از دنياي فيلمهاي مشابه در سينماي ايران مانند دهليز (بهروز شعيبي) است. شايد مهمترين ويژگي چهارشنبه نگاه تلخي است كه ويژهی نسل جوان فيلمسازان سينماي ايران است.
چهارشنبه دربارهی يك خانوادهی چهارنفري شامل دو خواهر و دو برادر است. دو برادر بر سر رضايت دادن يا قصاص قاتل پدرشان با يكديگر درگيري دارند و هر يك تلاش ميكند ديگري را به درستي عقيدهی خود قانع كند. اما توافق به اين سادگيها امكانپذير نيست؛ حتي اگر دو خواهر وارد ماجرا بشوند. اصلاً همين بردن ماجرا به بستر خانواده و درگير كردن عواطف خانوادگي بين خواهران و برادران است كه باعث میشود مشكل حلنشدني به نظر نرسد.
يكي از دلايل جذابيت چهارشنبه تحرك زياد شخصيتها و رفتوبرگشتهايي است كه در لوكيشنهاي مختلف فيلم رخ ميدهد و سبب كشمكش دراماتيك ميشود. شخصيتها مدام بين مكانهاي تكراري فيلم مانند خانهی ويلايي قديمي، محلهاي كار برادر كوچكتر كه به عنوان پيك موتوري طي روز و كارگر سوپرماركت در عصرها كار ميكند، و تعميرگاه محل كار داماد خانواده، در حال تلاطم هستند. فضاي بيروني فيلم به محل كار برادر بزرگتر برميگردد كه با وانت كار ميكند و در خيابانهاي تهران بار جابهجا ميكند. جابهجاييهاي متعدد شخصيتها بين مكانهاي مختلف، به فيلم ريتم ميدهد و به تنش فضا ميافزايد.
يكي از نكاتي كه سبب شده درام فيلم خوب جفتوجور شود و قابلباور به نظر برسد، سنتي بودن خانوادهی مركزي در فيلم است. در دنياي فاقد اخلاق امروزي، حادثههاي اخلاقي در قصه فقط قادر به تكان دادن خانوادههاي سنتي هستند. وگرنه چنان نگاهي به حوادث، در برخي فيلمهاي اين سالهاي سينماي ايران البته نميتوانست ويرانگر و اساساً درام يك فيلم باشد.
چهارشنبه از جمله فیلمهایی است که نشان میدهد با یک قصهی یکخطی هم میتوان فیلمی جذاب ساخت و اینکه درام و بازی با لحظهها، از خود قصه مهمتر است. بازی شهاب حسیني و آرمان درویش در نقش دو برادر فیلم، با درگیریها، سوءتفاهمها و مشکلات خاصشان، از محورهاي دراماتیک فیلم است. پشت سر آنها، دو خواهر فیلم با بازی هستی مهدوی و نسیم ادبی نقش تلطیفکنندهی قصه و مشکل بزرگ سر راه خانواده را دارند.
***