اشتراک گذاری
فاطمه معتمدآريا؛ از گيلانه تا نبات
بهزاد مولود*
فيلم نبات محصول سال 2014 كشور آذربايجان و ساخته كارگردان پنجاه ساله آذربايجاني، ائلچين موسي اوغلو است. اين فيلم نماينده كشور آذربايجان در جايزه اسكار 2015 بود و هرچند نتوانست جزو نامزدهاي نهايي باشد اما در جشنوارههاي معتبر جهاني خوش درخشيد. حضور، نمايش و كسب جوايز در جشنوارههايي چون هفتاد و يكمين جشنواره فيلم ونيز، جشنواره فيلم ميلان، سي و هشتمين جشنواره فيلم سائوپائولو، بيست و هفتمين جشنواره فيلم توكيو، چهل و پنجمين جشنواره فيلم گوا هند، چهاردهمين جشنواره فيلم مراكش، جشنواره فيلم فجر و… از آن جمله است. همچنين فاطمه معتمدآريا بازيگر نقش اول اين فيلم توانست با ايفاي نقش نبات جوايز ارزشمندي از جمله بهترين بازيگر زن در جشنوارههاي داكاي بنگلادش، جشنواره يوروسياي قزاقستان، جشنواره بسفر استانبول و… را كسب كند. از ديگر فيلمهاي مطرح اين فيلمساز ميتوان به فيلم«چهلمين در» اشاره كرد. اين فيلم علاوه بر اينكه براي سينماي آذربايجان دستاورد و مسيري نو بود تا سينماي هنري را در اين كشور زنده كند، براي سينماي ايران نيز به خاطر موفقيتهايي كه كسب كرد اهميت ويژهاي دارد. علاوه بر حضور فاطمه معتمدآريا در نقش نبات، حضور عوامل ديگر ايراني از جمله تصويربردار اين فيلم، آقاي رحيم بشارت باعث شد تا يك تعامل و ارتباط موفق در سينماي اين دو كشور به وجود بيايد. فيلم نبات در ايران تنها يكبار در جشنواره فجر و يكبار هم در اردبيل در بهمن ماه 94 و با حضور مدير تصويربرداري اين فيلم، آقاي رحيم بشارت به نمايش درآمده است.
روايت فيلم
فيلم «نبات» در روستايي دورافتاده و درگير جنگ در كشور آذربايجان روايت ميشود. افتادن سايه جنگ بر اين منطقه باعث شده تا سكنه روستا دست به مهاجرت بزنند و اندك ساكناني هم كه ماندهاند در يك سوم ابتدايي فيلم از روستا ميروند. در نتيجه مشكلاتي كه اين مساله به وجود ميآورد در فيلم مطرح ميشود. تا اينكه به اواسط فيلم ميرسيم: تنها نبات، زن ميانسال با بازي درخشان فاطمه معتمدآريا و همسرش اسكندر در روستا باقي ميمانند. اسكندر كه در گذشته جنگلبان بوده، پيرمرد مريض و از كار افتادهاي است كه توسط نبات تر و خشك و نگهداري ميشود و گذران زندگي اين دو از طريق گاو شيردهي به نام آغجا است كه بعد از مرگ اسكندر، بهويژه در يك سوم پاياني فيلم، تبديل ميشود به شخصيتي فرعي كه تنهاييهاي نبات را پر ميكند. اين شخصيت به ويژه زماني پررنگ ميشود كه ميبينيم نبات در مه ايستاده و آغجا را صدا ميزند: «آغجا، گاوي كه حالا او را ترك كرده است.» بايد اشاره كرد كه اين زن و شوهر پسري هم داشتهاند كه او را در جبهههاي جنگ از دست دادهاند. هر چند نبات هنوز برگشتن او را در خواب و رويا ميبيند و به دنبال عكس او ميرود و پسر قهرمان خودش را در هيبت چگوارا تصور ميكند. فيلم آميزهاي است از تنهايي (جنگ كه به صورت سايهاي وحشتناك نشان داده شده است و تنها در يكي دو جاي فيلم با حضور تانك و سربازها به صورت مستقيم به آن اشاره ميشود)، شجاعت زن، مساله مهاجرت و…
ساختار فيلم
سكانس شروع فيلم «نبات» كه در آن نبات را ميبينيم كه از خانهاي بالاي تپه سرازير شده و به دوربين نزديك ميشود، خبر از ريتم كند فيلم ميدهد و مخاطب را به صبر دعوت ميكند! اين صحنه نه در سكوت، بلكه همراه با آواز پرندهاي همراه ميشود. صدايي كه كمكم با مهاجرت ديگر ساكنان روستا جاي خود را به سكوت محض ميدهد كه گهگاهي با صداي باد يا صداي زندگي نبات و بعضا با موسيقي ملايمي ميشكند. شايد بتوان يكي از نكتههاي موفقيت اين فيلم را در همين روند كند آن دانست. اين مساله به كمك بازي نرم معتمدآريا و شخصيت آرام و صبور نبات در كنار تصويربرداري ملايم و به مسالهاي بارز در اين فيلم بدل شده است.
آرمان
* مدرس در انجمن سينماي جوان