Share This Article
آخرينسكانسهاي تازهترين فيلم كارگردان «وضعيت سفيد»
نعمتالله: «رگ خواب» وامدار تروفو است
اين روزها آخرين سكانسهاي فيلم سينمايي «رگ خواب» جديدترين و چهارمين ساخته حميد نعمتالله در خانهاي حياطدار و قديمي در محله نارمك در حال فيلمبرداري است. نعمتالله، كارگردان و نويسنده، فعاليت سينمايياش را با دستياري مسعود كيميايي آغاز كرد. فيلم سينمايي «بوتيك» نخستين تجربه سينمايي وي در مقام كارگردان بود و در سال ۱۳۸۲ سيمرغ بلورين بهترين فيلم جشنواره فيلم فجر را براي نعمتالله به همراه داشت. «بيپولي»، «مقلد شيطان»، «آرايش غليظ» و سريال «وضعيت سفيد» از ديگر آثار او هستند. تيم توليد اين پروژه سينمايي اواخر آذر امسال در حوالي خيابان سميه تهران كارش را شروع كرد. كوروش تهامي، ليلا حاتمي، حميدرضا آذرنگ، الهام كردا و ليلي فرهادپور از جمله بازيگران اين فيلم هستند. حاتمي پيش از اين در فيلم «بيپولي» با نعمتالله همكاري داشته است. اما «رگ خواب» نخستين همكاري تهامي با نعمتالله است و با گريم جديدي جلوي دوربين رفته است. هرچند در ابتدا گمانهزني ميشد اين فيلم جزو يكي از آثار حاضر در بخش سوداي سيمرغ جشنواره امسال باشد، اما به دليل طولاني شدن اين پروژه، «رگ خواب» به جشنواره سيوچهارم نرسيد. در ابتدا اين فيلم با نام «مينا» پروانه ساخت گرفته بود اما در ادامه نامش به رگ خواب تغيير يافت. فيلمنامه اين اثر نوشته معصومه بيات، همسر نعمتالله است و خود نعمتالله تهيهكنندگي آن را بر عهده دارد. «رگخواب» يك فيلم اجتماعي است. قصه فيلم داستان زني را روايت ميكند. فيلمي زنانه با نگاهي روانشناختي درباره عشق و روابط انساني. زني كه در روابط عاطفياش بهشدت وابسته ميشود و اين وابستگي شكست او را به دنبال دارد. به نظر ميرسد نعمتالله قصد دارد فضاي متفاوتي را در اين فيلم تجربه كند. همچنين در اين فيلم نعمتالله براي سومينبار با سهراب پورناظري براي ساخت موسيقي فيلمش همكاري ميكند. پيشتر در سريال «وضعيت سفيد» و فيلم «آرايش غليظ» پورناظري با نعمتالله همكاري داشته است. در همين زمينه گفتوگويي با نعمتالله، كارگردان اين فيلم درباره فضاي اثرش و انتخاب بازيگر اصلي آن داشتيم كه در ادامه ميآيد.
بهنظر ميرسد يك فيلم كاملا زنانه و روانشناختي ساختهايد. اين برداشت درست است؟
بله، فكر ميكنم فيلمي كاملا زنانه است و راوي اصلي آن يك زن است.
نويسنده فيلمنامه همسر شما هستند و به عنوان يك زن دنياي زنان را خوب ميشناسند. اما باتوجه به مدل كار كردن شما و اينكه در واقع دوباره اين دنيا را در فيلم ميسازيد برايم خيلي جالب است كه چگونه تا اين حد به دنياي زنانه نزديك شديد؟
فكر ميكنم دنياي زنها و مردها مطلقا و كاملا با هم فرق ندارد. هر دو آدميزاد هستند و بسياري از احوال آنها مشترك است. از طرفي در محدوده طرح و قصهاي كه فيلم ميسازم، سعي ميكنم به هر حال آن شناخت را پيدا كنم. براي مثال احوال شخصيت زن اصلي اين فيلم را درك ميكنم. اما گوشه و كنارهاي دنياي زنانه را سوال ميكنم. همسرم در اين زمينه كمك كرده يا از ديگران سرصحنه كمك ميگيرم. بارها از خانم حاتمي سوالهايي كه داشتهام پرسيدهام. به هر حال فكر ميكنم چيزي كه درباره آن فيلم ميسازم را ميشناسم.
گفته ميشود شما بازي ليلا حاتمي را دوست داريد و بهخاطر اين موضوع او را براي نقش اصلي اين فيلم انتخاب كرديد؟ به عبارت ديگر ايشان را چطور براي اين نقش مناسب ديديد؟ باتوجه به اينكه تاحدي نقش او در اين فيلم با ديگر شخصيتهايي كه تاكنون بازي كرده متفاوت است.
بههرحال براي انتخاب يك هنرپيشه معيارهاي مشخصي داريد. براي مثال در درجه نخست بايد ديد چقدر مشخصات ظاهري و فيزيكي بازيگر با نقش انطباق دارد. اين معيار بيش از هر چيزي براي من مهم است. در درجه دوم توانايي و هنرمندي مهارتهاي آن بازيگر اهميت دارد. سپس نكات ديگري مانند اينكه چقدر مشغله دارد و ميتواند در خدمت كار باشد؟ چه اندازه همراه است؟ دستمزد او چقدر است؟ همه اين معيارها مهم است. از موقع نگارش فيلمنامه به خانم حاتمي فكر كرده بودم. پيشتر هم با ايشان همكاري داشتم و بهنظرم ميآمد از نظر مشخصات ظاهري و ديگر معيارها همگي با نقش او در اين فيلم منطبق است. البته در كل بهنظر من ايشان خيلي با فداكاري بازي ميكنند و هميشه گوشههاي بكري از شخصيت را ارايه ميدهند. اين نكته براي من خيلي جالب است. ضمن اينكه همكار همراهي هم هستند.
در خلاصه قصه فيلم همهجا نوشته شده فيلم درباره زني است كه به دليل اتفاقاتي كه ميافتد دچار اضمحلال ميشود. اما بهنظر ميرسد فيلم بيشتر درباره عشق و روابط انساني و روانشناسي است كه شما و نويسنده در واقع خواستيد به عمق روح روابط انساني برسيد. چه اندازه اين برداشت صحيح است؟
درست است. به هر روي اين موقعيت كه انسان همهچيز را از دست ميدهد ولي نميتواند آن را اصلاح كند در روابط انساني پيش ميآيد. بهطوركلي مختصات عشق و غرق شدن در يك شخصيت ديگر همگي از احوال خيلي جالب روابط انساني و بخش جذابي از خصوصيت انسان است. اينكه اين اتفاق براي انسان ميافتد و گاهي خودش احاطه دارد كه از بين ميرود يا عزت نفس يا هرچيزي كه برايش عزيز است را از دست ميدهد اما همچنان اين بازي را ادامه ميدهد وضعيت خيلي عجيب و هميشه جذابي است كه گويا به آن عشق ميگويند.
بعد از «آرايش غليظ» بهنظر ميرسد شما دوباره به يك سينماي قصهگو برگشتهايد…
در كل فيلمهايي كه من تاكنون كار كردهام خيلي قصههاي پر پيچ و تابي نداشتهاند. هميشه اين سوال مطرح بوده است. بهويژه در «آرايش غليظ» اين بحث بود كه چرا قصهاي در كار نيست. من براي فيلمها و موضوعات مختلف دستورزباني را تحميل يا پيدا ميكنم و براساس آن دستورزبان فيلم را پيش ميبرم. شخصا براي من داستانگو بودن يا نبودن چيزي نيست كه بگويم اين مدل را دوست دارم يا خير. موضوع، كاراكتر يا موقعيت جذاب برايم مهم است و دستورزباني كه برايشان انتخاب ميكنم. گاهي داستانگويي است و گاهي خير اصلا داستاني در كار نيست. كاملا وابسته به اين است كه درباره چه فيلم ميسازم.
«رگ خواب» وامدار كيست؟
به هر حال ما تحتتاثير هم قرار ميگيريم و از كارهاي همديگر خوشمان ميآيد. اما «رگ خواب» وامدار ترانسوا تروفو است.
همچنين فواد چاومه، دستيار اول كارگردان و برنامهريز فيلم «رگ خواب» در گفتوگويي با «اعتماد» درباره نخستين همكارياش با نعمتالله در اين فيلم ميگويد: «نعمتالله بينظير است. هوش و علم فوقالعادهاي در كار دارد. هرچند در ابتدا چندان به اين فيلم اميدوار نبودم. ولي الان فكر ميكنم خيلي فيلم خوبي خواهد شد. »
او يادآور ميشود كه از ابتدا احساسش نسبت به سناريو خيلي خوب نبود، اما در طول كار نعمتالله را بينظير توصيف ميكند.
چاومه ادامه داد: «من ابتدا يك فيلمنامه اوليه هم خوانده بودم بهجز اين فيلمنامهاي كه در حال حاضر است. كلا آن فيلمنامه را تغيير دادند و تبديل به يك سيناپس شد و در اصل اساس كار ما شد. يعني چيزي كه ما كار كرديم آن چيزي نيست كه در سيناپس هم نوشته شده بود.» چاومه معتقد است حميد نعمتالله در هر لوكيشن و پلان، عوامل را شگفتزده ميكند؛ چراكه بهطوركلي او با استفادهاي كه از همهچيز ميكند اين شگفتزدگي را سبب ميشود. او هر چيزي را كه ميبيند استفادهاي از آن در پلان ميكند كه عوامل را حيرت زده ميكند. همهچيز را در لحظه و با هوش عجيب و غريبش ميسازد. از همين روي چاومه به «رگ خواب» خيلي اميدوار است.
در ارتباط با وضعيت اكران اين فيلم نيز سهند ترابي، سرمايهگذار، مجري طرح و چهرهپرداز اين پروژه سينمايي گفت: «به احتمال قوي اين فيلم اكران ميشود و براي اكران آن تا جشنواره فيلم فجر سال آينده صبر نميكنيم.»
ديگر عوامل فني اين فيلم عبارتند از: فرشاد محمدي، مدير فيلمبرداري؛ بابك اردلان، صدابردار؛ مهدي سعدي، تدوين؛ حميدرضا ميرزامحمدي، طراح صحنه؛ آزاده قوام، طراح لباس؛ سهند ترابي، مجري طرح و طراح گريم؛ اميرحسن شجاعي، عكاس؛ شيدا يوسفي، منشي صحنه؛ فواد چاومه، برنامهريز و دستيار كارگردان؛ ايما استمراري، عليرضا اسكندر، بامداد نعمتالله، دستياران كارگردان؛ شيدا يوسفي، منشي صحنه؛ شبنم شبديز، دستيار برنامهريز؛ داود محمدي، نورپرداز؛ آنگينه ايسنانيانس، دستيار نور؛ سعيد براتي، حسن لشكري، مهدي براتي، سجاد براتي، اميد نامني، دستياران فيلمبردار؛ بابك تكريم سيف آبادي، سعيد بيات، دستياران صحنه؛ امير عاشق حسيني، برديا اردلان، دستياران صدا؛ ليلا ثاني، مهدي صياد، دستياران گريم؛ فاطمه اميري، دستيار لباس؛ سينا قويدل، جلوههاي ويژه تصويري؛ آرش آقابيك، جلوههاي ويژه ميداني؛ روح الامين، گرافيست؛ ياسر سليماني، مديرتداركات؛ محسن پناهي، دستيار توليد؛ مهدي بحري، علي كريمي، ميلاد دين دوست، دستياران تداركات.
داستان فيلم در تمام جوامع ما به ازا دارد
ليلا حاتمي
كار با حميد نعمتالله بسيار متفاوت است او كارش را ميداند و من هر وقت با ايشان كار كردم خيالم از هر جهت راحت بوده، زيرا حواسش به همه جوانب است. به كارهاي آقاي نعمتالله بسيار علاقهمندم و هميشه مشتاق همكاري با ايشان هستم. از آنجا كه نقش «مينا» در فيلم ايشان نقش بسيار قشنگي بود، برايم واضح بود كه بخواهم با ايشان همكاري كنم. پيش آمده با كارگرداني كار كنم كه معيارهاي موردنظر مرا نداشته است. برايم اين مهم است كه كارگردان انگيزه داشته باشد و دلش بخواهد فيلم بسازد.
در اين فيلم نقش زني را بازي ميكنم كه براي همه ما آشناست و ماجراي او مربوط به جامعه خاصي نميشود بلكه در تمام جوامع وجود دارد. اين نقش برايم بسيار آشنا و ملموس بود و هيچ چيز دور از ذهني درباره آن وجود نداشت بنابراين ما براساس سناريو پيش رفتيم و نيازمند تحقيق و پژوهش هم نبوديم.
فيلم «رگ خواب» درباره زني است كه دچار فروپاشي ميشود. من براي بازي كردن در اين فيلم به جامعه خودمان و ديگر جوامع خيلي فكر نكردم بلكه به نظرم رسيد داستان اين فيلم درباره مسالهاي طبيعي است كه در تمام جوامع مابهازا دارد.
اعتماد