Share This Article
‘
نگاهي به كارنامه فيلمسازي ابراهيم حاتميكيا به بهانه اكران باديگارد
باديگارد؛ كمتر سينمايي، بيشتر سياسي
محمد تقيزاده
ابراهيم حاتميكيا بيشك يكي از مهمترين و سياسيترين فيلمسازان سينماي بعد از انقلاب است كه ميتوان به اين عناوين صفت با نفوذترين هم اضافه كرد: با نفوذ هم در ميان مردم و هم در ميان مسوولان: كه البته اين به حاتميكيا ويژگي منحصر به فرد و متمايزكنندهاي داده كه او را هم محرم نظام كرده است هم مورد اعتماد و محبوب قشر وسيعي از مردم.
اينكه چرا و چگونه اين خصوصيت منحصر به فرد را كسب كرده است موضوع اين مقاله نيست و در اينجا بيشتر قصد داريم نگاهي به كارنامه سياسي- سينمايي ابراهيم حاتميكيا در طول سالهاي ٧٦ به بعد بيندازيم كه به دوران بعد جنگ تحميلي و دست كشيدن حاج ابراهيم از پرداختن مستقيم به جنگ و جبهه اشاره دارد البته ناگفته پيداست كه حاتميكيا تقريبا هيچگاه موضوع جنگ و جبهه را فراموش نكرده و فقط در دورههايي به ساخت فيلمهايي مانند دعوت كه موضوعي كاملا اجتماعي دارد پرداخته است. در جدول روبهرو نگاهي به فيلمهاي ساخته شده در طول دورههاي سيد محمد خاتمي، محمود احمدينژاد و حسن روحاني داريم و به سراغ تفكر حاج ابراهيم در اين دوران كه از نظر سياسي كاملا متفاوت بوده نگاهي گذرا ميكنيم:
دوران فيلمسازي حاتميكيا در طول اين ١٨ سال را ميتوان به دوران فيلمسازي او در دولتهاي اصولگرا و اصلاحطلب تقسيم كرد (با اين فرض كه دولت خاتمي و روحاني را اصلاحطلب و دوران احمدينژاد را اصولگرا فرض كنيم). تحليل تفكر حاتميكيا كه فيلمساز بهشدت باهوش و به قول خودش فرزند زمانه خودش هست تجزيه تحليل سخت و لاينحلي نيست. حاتميكيا تندترين و معترضترين فيلمهايش يعني آژانس شيشهاي ١٣٧٦ – موج مرده ١٣٧٩ و همين باديگارد ١٣٩٤ را در دوراني كه از نظر سياسي بازتر و آزادي بيشتر مورد توجه بود ساخته است و فيلمهاي خنثي از نظر سياسي يا كم التهابش يعني بهنام پدر ١٣٨٤ و دعوت ١٣٨٧ و چ ١٣٩١ را در دوران رياستجمهوري احمدينژاد ساخته است كه همانطور كه اشاره شد از حال و هواي معترضانه ابراهيم حاتميكيا خبري نبود. البته يك استثنا هم وجود دارد و آن اكران فيلم جنجالي گزارش يك جشن در سال ١٣٨٩ بود كه با وجود اينكه در دوران اصولگرايان ساخته شد ولي هرگز روي پرده سينما را نديد و سالهاست كه نسخههاي فيلم در كمدها خاك ميخورد و با وجود موضع بسيار دموكرات و آزاديخواهانه ابراهيم حاتميكيا هرگز روي پرده نرفت و براي فيلمسازش درس بزرگي به همراه آورد.موضع باديگارد اما در آغاز يا اواسط دولت روحاني كه خيلي از كارشناسان آن را آژانس شيشهاي ٢ ناميدند و پرويزپرستويي را در نقش حيدر ذبيحي، حاج كاظمي ديگر قلمداد كردند موضوع متفاوت و صريحتري است.
در باديگارد يا به قول خود قهرمان محافظ فيلمساز خيلي صريح شخصيتها و داستانش را شكل داده است. حاتميكيا كه خود در مصاحبهاي عنوان كرده فيلم باديگارد را به عشق حاج قاسم سليماني ساختهام و چهره قهرمان اصلي را نيز بهشدت شبيه اين قهرمان ملي كشورمان قاسم سليماني كرده است دوباره به مانند آژانس شيشهاي موقعيتهاي متضاد و سخت و بهعبارتي ديگر چالشي را جلوي راه شخصيتهايش گذاشته كه از ميان آنها يكي را انتخاب كند: به ياد بياوريد موقعيت سخت الياس دستيار و خواستگار دختر حاج حيدر را كه بايد بين عشق و مسووليت (بخوانيد اعتقاد) يكي را انتخاب كند و آخر هم مشخص نميشود با آن جواب حاج حيدر كه من دختر به كسي كه دنبال حرف زن باشه نميدم، سرانجام الياس و عشقش به كجا انجاميد: همين موتيف تكرارشونده موضوع اصلي فيلم به رنگ ارغوان حاتميكيا بود كه قهرمان فيلم كه شخص معتقد و مسوولي در وزارت اطلاعات بود بايد بين عشق و وظيفهاش يكي را انتخاب كند…
از ديگر موضوعات مورد اشاره و تاكيد حاتميكيا حمايت و حفاظت از يك گروه خاص از جامعه است كه اگرچه در آژانس خيلي ملايم به موقع و بهجا بيان شده بود، در باريگارد خيلي اغراقشده پرداخت شده است:
شخصيت محمد حاتمي كه فردي فاسد از نظر اقتصادي و مكار از نظر سياسي است و توطئه ترور رييسجمهور هم با بيدقتي يا تعمد او شكل ميگيرد نيز كليدي ديگري براي تعمق و تامل در شخصيتپردازيهاي فيلم آخر حاتميكيا و نگاه او به مناسبات سياسي حال حاظر كشور است.
در كل به دور از درازگويي باديگارد بيشتر از اينكه سينما باشد با وجود اينكه از يك گونه كاملا سينمايي بنام اكشن استفاده كرده بيشتر و سياسي است و حاتميكياي عزيز اگر هم ميخواست شخصيتهاي واقعي نظام و قهرمانهاي مومن و دلسوز اين كشور را به تصوير بكشد خيلي بايد بيشتر روي فيلمنامهاش و مواضع سياسي اغلب پنهان و محافظهكارانهاش كار ميكرد و اينقدر بيمحابا و احساسي به ترسيم اين دلسوزان و بزرگواران همت نميكرد كه تصوير واقعي اين عزيزان هم خستگي را از تن ايشان رفع ميكرد هم مردم را به داشتن چنين قهرمانان بينظير و بينالمللي شان مفتخر و اميدوار ميكرد. كاري كه حاتميكيا با باديگارد و شخصيتهاي پر حرف و كم عمل و صحنههاي اكشن و پر هياهويش نتوانست انجام دهد.
اعتماد
‘