Share This Article
در آستانه فیلمبرداری قاتل اهلی پرویز پرستویی به این فیلم پیوست/ چه شد که انتظامی رفت و پرستویی آمد؟
آیا مسعود کیمیایی شمایلی ماندگار از پرویز پرستویی می سازد؟
نیره رحمانی
چند هفته پیش بود که عزت الله انتظامی پیشنهاد بازی در قاتل اهلی تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی را رد کرد. اما حالا پرویز پرستویی بازی در فیلم را پذیرفته است. دوبازیگر گزیده کار سینمای ایران یکی آن را رد کرده و دیگری با علاقه پذیرفته است. ماجرا از آنجا آغاز شد که…
انتظامی که تجربه نسبتا موفقی در فیلم حکم در همکاری با مسعود کیمیایی داشت.چدی پیش این بار از بازی در فیلم کناره گرفت و تلویحا فیلمنامه آن را ضعیف خواند. او مدتی بعد گله گذاری کرد که با وجود رد کردن فیلم چرا نامش در فهرست عوامل فیلم آمده. مگر نه اینکه زیر فیلمنامه در پاسخ به کیمیایی نوشته بوده فیلمنامه شما مرا نگرفت عزیز!
ضعف فیلمنامه معضل بسیاری از آثار اخیر مسعود کیمیایی بوده اند اما با این حال مانع از درخشش برخی بازیگران در آثار او نشده اند. چنانکه حکم نیز از این ضعف به دور نبود اما بعد از مدتها که انتظامی خود را در نقشهایی که به او پیشنهاد می شد تکرار کرده بود، از او شمایلی تازه ساخت.جالب اینکه هگام فیلمبرداری حکم نیز ظاهرا انتظامی چندان رضایتی به نقش داشته و تنها شوق همکاری با کیمیایی او را به پذیرفتن آن ترغیب کرده. روایت است که هنگام ساخت حکم مدام براین نکته تاکید می کرده که دستهایش مناسب گرفت هفت تیر نیست.
اما کیمیایی نشان داد که با وجود پیری بازهم توان آن را دارد که از بازیگری در حد انتظامی نیزکه قالبی شکل گرفته با بیش از نیم قر سابقه ذهنی در میان سینما دوستان دارد، آشنایی زدایی کرده و شمایلی تازه و گیرا از او روی پرده نقره ای ترسیم کند.
حالا اما پرویز پرستویی نیز برای بازی در این فیلم دعوت شده، اما او برخلاف انتظامی باآغوش باز حضور در فیلم کیمیایی را پذیرفته. حضور در فیلم یکی از اسطوره های سینمای ایران که جایش در کارنامه پروپیمان پرستویی خالی بوده است.
با حضور پرستویی در قاتل اهلی به اخبار حضور فرهاد اصلانی نیز پایان داد. پرستویی سالها پیش نیز یک بار در آستانه همکاری با مسعود کیمیایی قرارگرفته بود.
کیمیایی هنگام ساخت سربازهای جمعه نقشی داشت که مناسب سن و سال پرستویی بود. نقش درجه داری که با سربازهایش برای انتقام گیری پاشنه ور می کشید و می رفت به سراغ کسانی خواهر یکی از سربازان را با اعتیاد به خاک سیاه کشانده بود.
اما باوجود اینکه اطرافیا کیمیایی به او پیشنهاد می داد که از پرستویی استفاده کند و پرستویی نیز به واسطه علاقه دیرینه اش به بازی در فیلم ابراز تمایل کرده بود.
کیمیایی نقش را به بهزاد جوانبخش داد که بازیگری تمام شده بد که در دورنا اوجش نیز جایی در سینمای کیمیایی می توانست داشته باشد. حتی بازی در سربازهای جمعه نیز به حال او افاقه نکرد. کیمیایی که به پاس محبتی در گذشته نقش را به جوانبخش داده بود، نتانست او را در بازیگری احیا کند و حتی فیلمش نیز از این لحاظ لطمه خورد و ترجیح داد آن شخصیت در کوتاه ترین شکل ممکن در فیلم حضور داشته باشد.
شاید بخت با پرویز پرستیی هم بود که در یکی از ناکام ترین فیلم های کارنامه مسعود کیمیایی بازی نکرد و این تجربه ماند برای زمانی دیگر.
حالا فرصت هنر نمایی پرویز پستویی در جلوی دوربین مسعود کیمیایی رسیده امیدواریم که کیمیایی بتواند یکی از شاه نقش هایش را رو کند و از پرویز پرستویی که بازی هایی خوب در نقش هایی تکراری ارائه می کند؛ شمایلی ماندگار و به دور از تکرار ترسیم کند.
از سینمای کیمیایی باوجود ایکه در اینکه سالها چندان در اوج نبوده چنین اتفاقاتی بعید نیست. از سینمای مسعود کیمیایی هیچ چیز بعید نیست. تجربه نشان داده حتی در ضعیف ترین فیلمهای کیمیایی نیز می توان چیزهایی امیدوارکننده و حتی ماندنی پیدا کرد.
برای مثال در همان فیلم سربازهای جمعه که واقعا تجربه ناکامی بود، مریلا زارعی بازی فوق العاده درخشانی از خود نشان داد. بنابراین نباید تعجب کرد اگر این همکاری به توفیقی دو طرفه بینجامد… حالا کیمیایی بعد از چهارسال عزم ایستادن در پست دوربین کردهو
تهیه کننده فیلم منصور لشکری قوچانی با تایید تغییرات فیلمنامه مسعود کیمیایی باتوجه به فضای سیاسی کشور به دوست داران کیمیایی وعده تماشای فیلمی متفاوت و گیرا داده است.
1 Comment
كامبيز
از اولش معلومه كه فقط ده دقيقه فيلم ديدنيه و الباقيش فراموش شدني، كيميايي ادم نوبسازي نيست، اصرار در خراب ساختن و حرف گوش نكردن داره، داستان رو ول ميكنه به حال خودش ميره سراغ چهارتا ديالوگ و بدبخت تماشاچي حيرون وسط جنگل اسفالت. بازي همه بازيگرها رو كنترل نمي كنه و دست اخر بعضي بازيگرها انگاري اومدن تست بدن. داستان فيلمهاش اصلا باورپذير نيست و خط داستاني و اوج و فرود مناسب نداره، خلاصه كيميايي بيشتر شبيه كارگردانهايي ميمونه كه انگاري هر از چند سالي از دنياي خارجكي خودش مياد تو ناف تهرون و ميخاد بدون شناخت از وضعيت جامعه اش فيلم بسازه، غافل از اينكه بايد اولش چندماهي تو تهرون زندگي كنه و داستانشو تجربه كنه بعد بنويستش و بازي كنه