Share This Article
‘
نگاهی به کتاب «هويت ايراني» اثر احمد اشرف
هويت ملي امري طبيعي و ثابت نيست
«هويت ملي و قومي، مانند ديگر پديدارهاي اجتماعي مقولهاي تاريخي است كه در سير حوادث و مشي وقايع تاريخي پديدار ميشود، رشد ميكند، دگرگون ميشود و معاني گوناگون و متفاوت میيابد. ازاينرو، از عوامل گوناگوني كه براي تعريف قوم و ملت، قوميت و مليت و هويت ملي در نظر آمده، همچون نژاد و سرزمين و ارزشهاي اجتماعي، اقتصاد و روابط توليد، هيچكدام يا هيچ مجموعه مشخصي از آنها را نميتوان ملاكي عام براي تعريف و تمييز قوم و ملت و هويت قومي و ملي دانست. درخصوص هر قوم يا ملتی، در هر دورهاي مجموعهاي از چند عامل اهميت مييابد و سير حوادث و مشي وقايع تاريخي آن را دگرگون ميكند. بنابراين هويت قومي و ملي را نميتوان امري طبيعي و ثابت دانست كه پايههاي مشخص و تغييرناپذير داشته باشد بلكه پديداري است كه گذشته از عناصر عيني و آفاقي، ريشه در تجربههاي مشترك و خاطرات و تصورات جمعي مردم دارد؛ در دوره تاريخي معيني ابداع ميشود، خاطرات تاريخي در ارتباط با آن شكل ميگيرد يا خاطرات فراموششده درخصوص آن احيا ميشود، قباله تاريخي برايش ثبت ميشود و در سالگردها و سالروزها به حياتش ادامه ميدهد». اين توصيف يكي از اولين پژوهشگران علوم اجتماعي و تاريخي اجتماعي ايران درباره اساس «هويت ملي» است. احمد اشرف، در كتاب «هويت ايراني» ميكوشد ماهيت آن را از دوران باستان تا عصر پهلوي بررسي كند. اشرف در اين كتاب پس از بررسي فشرده ديدگاههاي مربوط به هويت قومي و ملي كه بازسازي هويت ايراني را در دوران ما شكل داده و به تصوير كشيدهاند، تحول تاريخي هويت ايراني را در چند دوره متمايز تاريخي بررسي ميكند: دوران پيش از اسلام، سدههاي ميانه اسلامي تا دوران صفويه، پيدايش هويت «شيعي- ايراني» در دوره صفوي و سرانجام پيدایش تطور و هويت ملي- ايراني در قرنهاي نوزدهم و بيستم ميلادي. كاوه بيات در نشست نقد و بررسی این کتاب در سرای اهل قلم، اثر حاضر را در مقام سعی و تلاش برای فراهمآوردن خلاصهای تاریخی از یک فرایند فوقالعاده پیچیده و درهمتنیده چندهزارساله، تلاش درخور اهمیت و قابلستایشی دانست.
او یکی از الزامات اصلی چنین کاری را، نادیدهنگرفتن تفاوتها و هرازگاه تناقضهایی دانست که در لایههای مختلف این هویت درهمپیچیده میتوان دید. ازاينرو، بيات اهمیت کار احمد اشرف را باوجود اختصار کار که اقتضای مقالات دایرهالمعارفی است، در اجتناب از ارائه یک تفسیر سادهانگارانه از هویت ایرانی تعريف كرد. اشرف در اين كتاب نشان ميدهد اگرچه هويت ملي با هويت قومي بستگيهايي دارد، اما از پديدارهاي تاريخي عصر جديد است كه در جريان پيدايش دولتهاي ملي در قرون گذشته در سراسر جهان شكل گرفته است. او معتقد است «هویت ملی و قومی از تصور تمایز و رویارویی میان «ما» یا «خودیها» در برابر «دیگران» یا «بیگانگان» نشئت میگیرد. این احساس دوگانگی میان «ما و دیگران» اگر در حد اعتدال و معقول باشد میتواند همچون نیرویی برای همیاری و اعتلای فرهنگی ظاهر شود و اگر به قلمرو تعصبات و دشمنیها و کینهتوزیهای ملی و قومی و نژادی درآید یا به بهانه چالش با تعصبات ملی و قومی، به نفی و انکار و تمسخر میراث فرهنگی خود بنشیند نیرویی ویرانگر خواهد شد، زاینده دشمنی و ستیزهجویی». در همين راستا، حميد احمدي، مترجم كتاب، نسبت كتاب با زمانه حاضر و اهميت آن را چنين توصيف كرد: «پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، گفتمان قومگرایی گسترش یافت اگرچه این گفتمان در ایران سابقه قدیمی داشت و بهنوعی قبل از انقلاب مهار شده و به حالت طبیعی برگشته بود و بعد از انقلاب و قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جلوههای خود را نشان داد با فروپاشی شوروی و با شکلگیری جمهوریهای آسیای میانه و قفقاز گفتمان قومگرایی که تأکید بر بحث قدیمی ملیتها در ایران میکرد، به مرور تقویت و تشدید شد. در گفتمانی که تبلیغ میشد، گویی قوم فارس بر این سرزمین غلبه کرده و همهچیز را از بین برده و فرهنگ و زبان خودش را بر سایر اقوام تحمیل کرده است. نگرانی این بود که از یکطرف غفلت دولت از هویت ملی و همبستگی اقوام ایرانی و از طرف دیگر عرصه فعالیت این گروهها که پشتوانه خارجی داشتند، این گفتمان را گسترش دهد. نکته دیگر همزمان با این مسائل، بحث جهانیشدن و گسترش اندیشه پستمدرن و طرح این نکته است که اصلا هویت و هویت ملی چیست؟ بنابراین ملیت نهفقط در سطح جهانی بلکه در داخل ایران نیز زیر سؤال رفت. گفتمان رایج در ایران بیشتر متأثر از غرب بود و بحث جهانیشدن کمکم به بحثی علمی تبدیل شده و هژمونی پیدا میکرد. ما ایرانیان در حیطه علوم اجتماعی و سیاسی و بهطورکلی علوم انسانی بسیار تحتتأثیر دانش غرب بودهایم. طبیعی است وقتی گفتمان جهانیشدن به ایران آمد، عده بسیاری عاشق و شیفته آن شدند و ملیت و هویت را زیر سؤال بردند».
احمدي همچنين درباره فرايند ترجمه کتاب گفت: «در دهه ٧٠ که دغدغه بحث هویت داشتم، متوجه شدم احمد اشرف در ایرانیکا مطالبی در این زمینه تألیف کرده است. اما نخستینبار مقاله کوتاهی از وی در روزنامه اطلاعات دیدم که برایم بسیار جالب بود. اشرف یکی از پیشگامان پژوهش در علوم اجتماعی است و جذاب است که یک ایرانی خارج از کشور به مسئله هویت ایرانی پرداخته است. پس مشخص میشود دغدغه هویت ایرانی مختص محققان و متفکران داخل کشور نیست. زمانی که کتاب «هویت ایرانی» اشرف در خارج از کشور به چاپ رسید، به من پیشنهاد شد که آن را ترجمه کنم. اگرچه از سالها قبل بههمراه کاوه بیات در جریان ریز مطالب و تألیف این کتاب بودیم. هنگام ترجمه در میان تماسهایی که با مؤلف داشتم، به این نتیجه رسیدیم که متن کتاب در ایران گسترش یابد و مطالبی به آن افزوده شود. قرار شد که اشرف برخی مطالب را به کتاب اضافه کند که متأسفانه به دلیل فوت فرزندش این امر تا به امروز محقق نشد و ناچار شدم برخی فصلها را خود توسعه دهم و مطالبی اضافه کنم».
‘