اشتراک گذاری
‘
تازههاي نشر چشمه از گونترگراس تا ويلم فردريك هرمانس
بدون فلاش
«يكي بود يكي نبود. پدري بود كه چون سالخورده شده بود از پسران و دخترانش ميخواست كه همگي به ديدار او بروند؛ در شمار پنج، شش، هشت فرزند بودند؛ تا آخرالامر، پس از تاخيري طولاني خواست پدر را برآوردند. اكنون دور يك ميز هنوز برجاننشسته بابِ گفتوشنود را باز ميكنند: هركس براي خود، درهموبرهم، با آنكه هرچه ميگويند پدرشان در دهان آنها گذاشته باز هم با لجاج سخن ميگويند و بيآنكه بخواهند- با همه محبتي كه به پدر دارند- رعايت او را كرده باشند.» «شهر فرنگ» گونترگراس با اين سطور آغاز ميشود. كتابي كه در سال ٢٠١٠ منتشر شد و بازتابهاي زيادي داشت. آنطور كه در همين سطور ابتدايي كتاب توضيح داده ميشود، گراس در اين كتاب تمام فرزندانش را كنار هم جمع ميكند و از زبان آنها درباره زندگي و زمانهاش مينويسد. اين موضوع رمان است و گراس به اين واسطه به تاريخنگاري جهاني كه در آن زندگي كرده ميپردازد. جز اين اما اين رمان پر از خردهروايتهاي تكاندهندهاي است درباره جنگ جهاني، جنگ سرد و تصاوير و عكسها. گونترگراس از ٤ زن داراي ٦ فرزند است و چهارمين زنش، دو فرزند از نخستين ازدواجش را نيز با خود به خانه او ميآورد. در «شهر فرنگ»، هشت كودك سابق درباره پدر يا ناپدريشان كه همان گونتر گراس است در ٩ فصل گفتوگو ميكنند. در هر فصل داوريها و خاطرات فرزندان نويسنده شرح داده شده است و حضور پدر در كتاب حضوري «شبحگونه» است. نام فرزندان گراس در اين رمان نام واقعي آنها نيست و آنها آنچه در دل دارند يا بهعبارتي آنچه پدر ميخواهد در دل داشته باشند را ميگويند. مترجم در توضيحات ابتدايياش درباره اين كتاب، شرحي مختصر از هشت فرزند گونترگراس آورده و درباره شيوه گفتوگوي آنها نوشته: «در اين رمان كودكان چند دهه پيش به شيوه دوران خردساليشان پيوسته رشته كلام يكديگر را ميبرند و جملههاي پاياني گاه ناتمام ميماند. اما آنچه ميخواهند بگويند يا آشكار است يا در رويدادهاي رمان بياهميت. ديگر آنكه گوينده سخنان معرفي نميشوند…».
شهر فرنگ/ گونترگراس/ ترجمه كامران جمالي
در جستوجوي اميد
«فراسوي خواب»، عنوان رماني است از ويلم فردريك هرمانس كه بهتازگي با ترجمه سامگيس زندي در نشر چشمه منتشر شده است. هرمانس از مهمترين نويسندگان هلند است كه در كنار هاري موليش و جرارد ريو، به عنوان نويسندگان شاخص ادبيات بعد از جنگ در هلند بهشمار ميروند. «فراسوي خواب» در سال ١٩٦٦ منتشر شد و در كنار ديگر رمان هرمانس با عنوان «اتاق تاريك داموكلس»، از بهترين آثار اين نويسنده هلندي بهشمار ميرود. مترجم ايراني كتاب، اين رمان را از زبان هلندي به فارسي برگردانده و در بخشي از يادداشت ابتدايياش، به اهميت اولين جمله در رمانهاي هرمانس اشاره كرده است. «فراسوي خواب» اينطور شروع ميشود: «دربان مرد معمولي است. جلوش، روي ميز بلوطي، فقط يك تلفن قرار دارد. بيحركت، از پشت عينكآفتابي ارزانقيمتي، به جلو خودش خيره شده است. لاله گوش چپش را احتمالا در همان انفجاري از دست داده كه معيوبش كرده است و شايد هم بر اثر سقوط هواپيما سوخته باشد. باقيمانده گوش شبيه ناف بدشكلي است كه براي نگه داشتن دسته عينكش هم كفايت نميكند». آنطور كه مترجم اثر توضيح داده، اغلب كتابهاي هرمانس تحتتاثير خاطرات او از ماجراهاي جنگ جهاني دوم و اشغال هلند توسط آلمان نازي نوشته شده است: «زيربناي همه آثار هرمانس نوعي معرفتشناسي است و غالب داستانهايش گوياي اين انديشه است كه علم تنها چيزي است كه به دانايي بشر منجر ميشود و ساير نقطهنظرها مشكوكاند. بنابراين، شخصيتهاي داستانهايش همواره به سوءتفاهم و برداشتهاي غلط دچار ميشوند. در داستانهاي او، گذشته به اندازه آينده نامعلوم است، چراكه گذشته هم هرگز كاملا در دسترس ما نيست. هنري اوسوود شخصيت اول رمان اتاق تاريك داموكلس قادر نيست مردم را متقاعد كند كه در زمان جنگ جهاني دوم عضو گروه مقاومت بوده و عليه نازيها مبارزه كرده است. و آلفرد، زمينشناس پژوهشگر، در رمان فراسوي خواب، كه در جستوجوي حفره شهابسنگ است، مطمئن نيست اگر روزي با چنين حفرهاي روبهرو شود آن را بازخواهد شناخت». «فراسوي خواب»، روايت دانشمندي است كه در كوهها آواره يافتن يك شهابسنگ است و در جستوجوهايش به عمق تنهايي و عدم تعين جهان ميرسد.
فراسوي خواب/ ويلم فردريك هرمانس/ ترجمه سامگيس زندي
شبي با هملت
«بودن، آسان نيست» عنوان مجموعه شعري از ولاديمير هولان است كه اين روزها با ترجمه عليرضا حسني در نشر چشمه منتشر شده است. هولان از شاعران مشهور چك است كه در سال ١٩٠٥ در پراگ به دنيا آمد. اولين شعر هولان در سال ١٩٢٦ منتشر شد و بعد از اين او به مدت هفت سال در اداره تامين اجتماعي مشغول بهكار شد و در اين مدت دو مجموعه شعر ديگر نيز از او منتشر شد. او مدتي هم به عنوان ويراستار مجلهاي هنري به كار مشغول شد اما بعد تمام وقتش را صرف نوشتن كرد و بيش از بيست مجموعه شعر به چاپ رساند. نوشتههاي منثور او نيز در كتابهايي مستقل به چاپ رسيدهاند. «بودن، آسان نيست» از روي نسخه انگليسي چاپ انتشارات پنگوئن به فارسي برگردانده شده و احمد پوري ترجمه شعرها را ويراستاري كرده است. در بخشي از مقدمه مترجم انگليسي اين مجموعه درباره ويژگي شعرهاي هولان آمده: «در حقيقت شعر وي، بازيهاي زباني و تجربههاي معناشناختي فراواني دارد. هولان دوست دارد تا دورترين محدودهها و ظرفيتهاي بياني كلمهاي شاعرانه را كشف كند، در تركيباتي غريب و غيرمنتظره به كارش برد و در نامحتملترين بافت قرارش دهد. نحو شعرهاي او گاه تعمدا بههمريخته است، از صنعت حذف به قرينه فراوان استفاده ميكند و بسياري از جملهها را ناتمام ميگذارد. نظير اليوت، او نيز مصر است كه با مختل كردن زبان به معنا برسد، ولي نه در سياليت عنانگسيخته تصويرها در سبك سوررئال».
بودن، آسان نيست/ ولاديمير هولان/ ترجمه عليرضا حسني
شرق
‘