اشتراک گذاری
نگاهی به فیلم «بدون تاريخ بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند
انتظارات برآورده نشده
محمدرضا مقدسيان
«بدون تاريخ بدون امضا» يكي از اميدهاي ما در جشنواره فجر امسال بود كه چندان كه بايد هيجانانگيز از آب در نيامد
لاشه مرغ
«بدون_تاريخ_بدون_امضا» آغازي قدرتمند دارد. با خلق موقعيتي به ظاهر ساده كه بعدتر تراژيك ميشود، پيش ميرود. از ميانه به بعد اما سردرگم ميگردد و با پاياني بد به ايستگاه آخرمي رسد.
فيلمنامه «بدون تاريخ بدون امضا» از متد اين سالها آشنايي بهره ميبرد كه چندان غير قابل پيشبيني نيست چراكه اين مدل از روايت براي مخاطب لو رفته است. ايده اوليه فيلم كه در همان دقايق ابتدايي شكل ميگيرد نخستين ميخ براي رسيدن به فضايي پر تعليق و غيرقابل پيشبيني را رقم ميزند. طبق فرمولي كه از آن ياد شد، در اين مرحله فيلم در تلاش است تا با كدگذاري برخي رخدادهاي به ظاهر ساده يا برخي حرفهاي نگفته و پنهانكاريهاي غيرتعمدي بستري را فراهم آورد تا در نهايت موقعيت تراژيك و ضربهزننده فيلم رقم بخورد. نكته اما اينجاست به دليل دستچندم بودن موقعيت داستان فيلم و البته درست از آب در نيامدن چفت و بسط رخدادها و به اصطلاح مساله نشدن ماجراي دكتر فيلم براي مخاطب، كاشتههاي ابتدايي فيلم به درستي به مرحله برداشت نميرسند و بياثر ميشوند تا در نهايت پاياني بهشدت باسمهاي براي فيلم رقم بخورد.
يكي از مزيتهاي فيلم اما موقعيتهاي جزيرهاي به ياد ماندن آن است كه به مدد بازي تاثيرگذار برخي از بازيگران به بار مينشيند. بيانصافي است اگر از بازي كنترل شده و در خدمت اثر «نويد محمدزاده» يادي نكنيم. براي درك درست اين ويژگي كافي است سكانس درگيري لفظي او شخصي كه به همسرش توهين كرده است را مرور كنيم. اين سكانس هم از نظر فيلمنامهنويسي و هم اجراي سكانس درست و به ياد ماندني است يا براي نمونه سكانس گفتوگوي شبانه مرد و زن فقير فيلم كه توام با فروخوردن خشم صدا و ملاحظه كاري است.
كم نيستند تعداد سكانسهايي از اين دست. اما اين همه به هم افزايي نرسيدهاند و تنها به جيرههايي جذاب در دل درياي فيلم بدل شدهاند كه اثر را از فروغلتيدن به شكست محض باز ميدارند. ايده و داستان فيلم پتانسيلهاي بسياري براي ايجاد تعليق بيشتر و بهتر روي تصميم دكتر، درست يا غلطي فرضيات هر يك از شخصيتها و دليل اصلي بروز اتفاق كليد فيلم در خود داشته است كه در عمل به فعل در نيامدهاند و اثر را از نيمه كار به بعد به ورطه بهشدت متوسط شدن سوق ميدهند. به ظن اين قلم «بدون تاريخ بدون امضا» از حيث كارگرداني اندكي بهتر از تجربه قبلي جليلوند يعني «چهارشنبه ١٩ ارديبهشت» است. اما از نظر روايي و كشش داستان چندان حرف بيشتري نسبت به اثر قبلي ندارد.
****
درباره بدون تاريخ، بدون امضا
قهرمان تخت
كيوان كثيريان
«بدون تاريخ بدون امضا» بعد از فيلم خوب «چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت» يك عقبگرد براي وحيد جليلوند به حساب ميآيد. فيلم، يك قهرمان تخت و تك بعدي دارد كه دچار ترديد ميشود و بابت غلبه بر ترديدش تصميمهايي ميگيرد كه قرار است بخش زيادي از قصه را پيش ببرد. اتفاق تلخي افتاده و دكتر ميخواهد مطمئن شود كه او در اين اتفاق مقصر بوده يا نه. اصرار او بر رفع ترديدش آنقدر اغراق شده و افراطي است كه به باور نمينشيند. هدفش از اين اصرار كمك به رفع ترديد يك كاراكتر ديگر است كه اين كمك هم اساسا نميتواند اوضاع هيچكس را بهتر كند. يك خانم كه ارتباطش با او چندان روشن نيست هم حضور دارد كه كمترين تاثيري بر مسير داستان نميگذارد و اولش فقط سوال ميكند و بعدتر همين كار را هم نميكند. قهرمان آقاي دكتر- كه قصه هيچ زمينهاي از وجدانمداري افراطي او نميدهد، با اقدام آخرش و لو رفتن آن در سكانس آخر، عملا ميخ آخر را بر تابوت شخصيت ميزند و با اين پايان تحميلي و فداكاري بيدليل، نه تنها قصه را به قهقرا ميبرد بلكه تعريف عجيب، فضايي و نادرستي از يك انسان خوب درستكار به دست ميدهد. تعريفي كه از دل درام سر بيرون نميآورد، از فيلم بيرون ميزند و همه كاشتههاي فيلم را هم خاكستر ميكند. با اين بخش ماجرا- حرفي كه فيلم ميخواهد بزند- مشكل بنيادين دارم. فيلمنامه حفرههاي مهم هم دارد. يكمثال؛ فكر كنيد آقاي دكتر با كساني از جمله يك پسربچه تصادف كرده. پسر بچه چند روز است مسموم غذايي شده بوده و ميگويند يك هفته است حالت تهوع دارد، دكتر از او ميپرسد؛ حالت تهوع داري؟ و پسربچه ميگويد نه!چرا پسربچه بايد اين جواب را بدهد؟ چون اگر جز اين بگويد، او را به بيمارستان ميرسانند و قصه همينجا به خير و خوشي تمام ميشود و اصلا ادامه پيدا نميكند!فيلم، كارگرداني مسلطي دارد و به لحاظ تكنيكي استاندارد است. بازي خوب و كنترل شده نويد محمدزاده هم از امتيازات فيلم است.
اعتماد