Share This Article
هانا آرنت به روایت ژولیا کریستوا
ملاحظات فلسفی درباره آرنت
ژولیا کریستوا، فیلسوف، منتقد ادبی، روانکاو، فمینیست و رماننویس بلغاری-فرانسوی است. کریستوا بعد از انتشار نخستین کتابش، در سال ۱۹۶۹ تأثیر زیادی در تحلیل انتقادی، نظریه فرهنگ و فمینیسم گذاشت. آثار او شامل کتابها و مقالههای بسیاری درباره نشانهشناسی، بینامتنیت و آلودهانگاری (abjection) در حوزههای زبانشناسی، نظریه ادبی و نقد، روانکاوی، زندگینامهنویسی و خودزندگینامهنویسی، تحلیل سیاسی و فرهنگی، هنر و تاریخ هنر میشود. او را یکی از پیشگامان ساختارگرایی نیز میدانند. همچنین کارهای او جایگاه مهمی در اندیشه پساساختارگرایی دارد. در کنار این کارها، کریستوا پروژهای دارد معطوف به یافتن نویسندگان زنی که توانسته باشند، همچون مردان، بر سمپتوم مالیخولیایی خویش غلبه کرده و رنج فقدان را در قالب آفرینش هنری-فکری والایش کنند، از جمله هانا آرنت یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن بیستم که همواره در آثار او حضور دارد. او درباره آرنت دو کتاب نوشت: کتاب اول «نبوغ زنانه: هانا آرنت» (۱۹۹۹) نام دارد که جلد نخست از سهگانه «نبوغ زنانه: زندگی، دیوانگی، کلام – هانا آرنت، ملانی کلاین، کولت» محسوب میشود که در واقع بازخوانی و تفسیر اساساً آرنتی اندیشههای محوری این فیلسوف سیاسی در قالب سه فصل مفصل «زندگی به مثابه روایت»، «بشریت اضافی» و «تفکر، اراده و داوری» است. کتاب دوم، «هانا آرنت: زندگی روایت است»، که ادامه علاقه کریستوا به مفاهیمی آرنتی همچون زندگی ذهن، روایت/داستان، تکثر بشری و تعهد سیاسی را نشان میدهد، در واقع مجموعه پنج سخنرانی او در سلسله سخنرانیهای «الکساندر» است و مثل کتاب قبلی روایتی از تاملات آرنت به دست میدهد، البته فاصله چندانی از او نمیگیرد و همدلیاش را با اندیشههای او نشان میدهد. او در این سخنرانیها به برخی از جنبههای فلسفی آثار آرنت میپردازد، فهم او از مفاهیمی مثل زبان، خود، بدن، فضای سیاسی و زندگی. او در کتاب حاضر به تفسیر نوشتههای سیاسی آرنت مثل «خاستگاههای تمامیتخواهی»، «آیشمان در اورشلیم» یا «بحرانهای جمهوری» نمیپردازد، که پیشتر بهخوبی شناخته شدهاند و دربارهشان بحثهایی بسیار جدی صورت گرفته است. اما تاکید دارد همواره آنها را در ذهن داشته و از مخاطبانش میخواهد هنگام مطالعه آنها را در نظر داشته باشند. از اینرو، او که ملاحظات خود را بیشتر فلسفی میداند تا سیاسی تصویری از برخی اندیشههای متأخر آرنت ارائه میکند و میکوشد به برخی از تناقضات آرنتی و برخی سوءفهمها درباره مواضع او کمک کند. کتاب حاضر به تازگی از سوی نشر شوند با ترجمه مهرداد پارسا و با ویرستاری مسعود علیا تجدید چاپ شده است. البته این کتاب پیشتر در سال ١٣٩٣ به همت نشر رخداد نو منتشر شده بود. از دیگر آثاری که از کریستوا به فارسی ترجمه و منتشر شده میتوان به «ملتهایی بدون ملیگرایی» و «علیه افسردگی ملی» اشاره کرد.
فاصله اندک کریستوا با آرنت در هر دو اثر، گویای احترام عمیق او به آرنت و اعتقادش بر ضرورت توجه جدی به اندیشههای بنیادی اوست. اما وقتی پای زندگی روان و ذهن به میان میآید، بررسی کریستوا با تمرکز بر آرنت متاخر وجهی انتقادی مییابد. مثلاً او نشان میدهد که چگونه آرنت در تاملات خویش درباره زندگی به مثابه روایت یا داستان، امکان تلقی روان به مثابه انتقال و انتقال متقابل (یعنی نوعی روایتگری) و در کل عملکرد سخنگفتن و گوشسپردن در کردار روانکاوانه را در نظر نمیگیرد. در نظر کریستوا، آرنت ازجمله متفکرانی است که زندگی را به عرصه تأمل خویش بدل کرده و بر خلاف بسیاری از فلاسفه بزرگ غرب، شکاف میان اخلاق زیستی و تفکر فلسفی – سیاسیاش را بهخوبی پر کرده است. یکی از مضامین اصلی کتاب حاضر تمایزی است که آرنت میان دو وجه حیات برقرار میکند: «zoe» به معنای حیات زیستشناختی و «bios» در معنای زندگی بهمثابه روایت یا داستان. او از این طریق با تأکید بر این ایده که زیستن همان اندیشیدن و به تعبیری روایتکردن است، مسیر را برای پرداختن به دو بینش مذکور فراهم میکند.
در نظر آرنت آنچه به زندگی معنا میدهد، همان روایت است که بر تکثر بشری استوار است و با پیوندی که «عمل» و «آشکارگی» آن در «فضای نمود» دارد، انسان را به سوژهای بدل میکند که حقیقت وجود او با «هستی-با-دیگران» و پیش از آن با «هستی-در-جهان» شکل میگیرد. از نظر آرنت، بدون بدلساختن رخدادهای خام زندگی به رویدادهای زمانمند داستان یا روایتی در جهان و در میان دیگران، امکان تابآوردن رنجها وجود نخواهد داشت.
در همین زمینه، کریستوا در این کتاب نقدهای خود را به آرنت مطرح میکند. از نظر کریستوا «فضای نمودی» که آرنت آن را عرصه ظهور خودبیانگری خلاقانه یک «کیستی» در نظر میگیرد، مقدم بر شهر یا پولیس، در مورد فضای روانی فردی و گفتار روانکاوانه نیز مصداق دارد. در روانکاوی که محور آن عشق و گفتار عاشقانه است نطفه روایت و هویتی بسته میشود که میتواند امکان زایش دائمی سوبژکتیویتهای جدید را از طریق فرایند بیپایان سرپیچی درونی و «ناانسانشدن» ایجاد کند.
در اين كتاب كه به زباني موجز و گاه پيچيده نوشته شده، كريستوا آرنت را متفكري معرفي ميكند كه به قصد يافتن اميدي براي زندگي، شرايط و وضعيت بشر را در جهان امروز توصيف ميكند.
هر يك از پنج فصل كتاب كه عمدتاً به ايده كلي روايت اختصاص دارند، گوياي حركتي پيوسته و مملوس در مفاهيم آرنتياند؛ از روايت به مثابه امري شخصي كه در اينجا درمورد زندگي خود آرنت و نسبتهايش با ديگران و حتي هويت يهودي او مصداق مييابد گرفته، تا روايت به عنوان مفهومي قابل دفاع كه ميتوان آن را براي گريز از قانون مرگ به «عمل» درآورد. در واقع، اين اثر آرنت را به عنوان فيلسوفي ميشناساند كه با انگيزه «عشق به جهان» در پي تحققبخشيدن به روند زندگي و گريز از «عدم تعلق» است.