Share This Article
‘
نگاهی به «ديد آموزي» نوشتهي پيتر يني با ترجمهي كامران غبرايي ( انتشارات چتر )
روزنه ای به سوی اصلاح آموزش طراحی
مجموعهاي كه پيش رو داريد، از همين روزنه مجرايي براي اصلاح آموزش طراحي ميگشايد. اگر عزم يادگيري طراحي داريد، يا بر آن هستيد كه مهارتهاي رسم خود را بهبود بخشيد، مجموعه ديدآموزي منبعي خواهد بود براي الهامگيري و تمرينهاي آسان اين مجموعه شما را به شوق خواهد آورد تا برگهاي دفتر طراحيتان را با پشت گرمي بيشتر و در زماني كوتاهتر سياه كنيد.
پيتر يني خالق اين مجموعه، ميكوشد با واژگون ساختن پيش فرضها و انگاشتههاي مسلط بر جهان طراحي، مدخل گرانسنگ آموزش طراحي را اصلاح كند. حالا چرا طراحي؟
انديشمندان دوران روشنگري بر اين گمان وفاق داشتند كه هرچه ستم و ناراستي است، از جهل است و همين كه بشر به سلاح دانش مسلح شد، راه خوشبختي نيز هموار خواهد شد. با وجود اين، راه آموزش در بسيار دقيقههاي تاريخش در توازي با راه خوشبختي نبود. زنهار كه اصلا مفهوم خوشبختي هم در بسياري از دورههاي پس از روشنگري با آزادي و معرفت هموند باقي نماند. در دورههاي پسين هم گرچه بشر از بسيار بندها رهيد و راه آزادگي پيمود، اما هر روز بيش از پيش اسير هيولايي مهيب گشت به نام پول.
پيوند هنر با اقتصاد معمولا بد فرجام، ليكن عقدش با سياست در بسياري موارد خوشيمن بودهاست. در اين جهان اقتصاد-سياستزدهي بي رحم و زير چرخ سياستهاي فرهنگي جهان امروز، يكي از عوارض آن پيمان اول اين ميشود كه هركه نوزادي به جهان آورد، از همان روزهاي نخست براي نورسيدهاش برنامهها ميريزد، مبادا كه كودكش از گردونه باز بماند و سهم كمتري از اقتصاد به دست آورد و رفاه نبيند. كلاسهاي نقاشي و موسيقي و زبان هم هميشه در اين برنامهها جايي دارند. همين كه فرزند زبان گشود و برپا ايستاد به كلاسهاي هنري مختلف فرستاده ميشود تا فرداها درهاي بيشتري به رويش گشوده بماند. ليك بسياري از اين كلاسهاي به جاي آموزش دادن هنر، صرفا دادهها و شگردها و فنها را منتقل ميكنند و به جايش قواي خلق از هنرجو ميستانند.
نقد آموزش قدمتي به طول تاريخ دارد، اما غريب به يك سدهاست كه انديشمندان و آموزش شناسان به طريقي منسجمتر و ژرفكاوانهتر از پيش به شناختن آسيبهاي برنامهها و نظامهاي آموزشي، بهخصوص آموزش هنر، دست يازيدهاند و از نقدهاشان روشها و رهيافتهايي تازه سربرآورده است. مكتبها و رويكردهاي بسياري در حوزههاي مختلف هنري شكوفا شدهاند كه هركدام مبنا و روشي متفاوت دارند، اما بيشتر اين مكتبها از نقدي مشترك ريشه گرفتهاند، نقدي كه آموزش شناسان را متوجه آسيبهاي تمدني و كاستيهاي روشهاي آموزشي ميكند و نشان ميدهد كه در بسياري از دقيقههاي آموزش، انتقال دادهها به قيمت سركوب شدن خلاقيت رخ ميدهد. اين نقد به شكلگيري سياستها و راهبردهايي تازه انجاميده است.
وانگهي اين سوي اميدبخش نيمهي تاريكي هم دارد: در همين دوران معاصر، هربار كه كشورهاي توسعهيافته دولتي تازه به خود ديدهاند، سياستهاي هنري و يارانههاي فرهنگيشان بهكل دگرگون شدهاست؛ و اين امر فقط در مورد كشورهاي يادشده صدق نميكند. رابطهي اقتصاد و سياست روز و همبستگي اين تابع با فرهنگ و آموزش هنر خبر از رخدادي شوم ميدهد. هنر به محاق ميرود و بدل به كالايي فاخر ميشود كه در بيشتر شهرها و منطقهها فقط توانگران از تامين مخارج و يادگيري و انتقالش برميآيند. از آن بدتر اينكه مردم از اين منظر به دو دستهي هنرمند و بيهنر يا دستكم دور از هنر تقسيم ميشوند. لاجرم اقتصاد كالا پسند و فرهنگ ستيز به توسعه و توليد هنرهاي كالاواره راه ميبرد و هنر كه در اصل بنا بوده نوعي زبان باشد و در خدمت بيان حال و جان آدمي به افزاري براي تفاخر و انباشت سرمايه بدل ميشود. مدرسههاي دولتي و مراكز آموزشياي كه در منطقههاي محرومتر برپا هستند، از بودجههاي فرهنگيشان ميكاهند تا – در خوشبينانهترين حالت – از پس مخارج ديگر بربيايند؛ افزون بر اينها، پديدهي هنرمند حرفهاي و حرفهاي گري در جهان هنر گريبان همه را ميگيرد و جامعهها را از امكان اصلاح شدن به كمك هنر محروم ميكند، مخلص اينكه آن نقدي كه يادش رفت، ضرورتا به اصلاح نميانجامد و چرخ اقتصاد به هر سوي كه گشت، سياست هم از پياش ميرود و بسياري از آسيبهاي نظامهاي آموزشي باز ناديده گرفتهميشود و روز از نو … از سوي ديگر نيز هنر از يكي از مهمترين وجوه خود يعني بازنمايي سويههاي پيدا و ناپيداي ذهن و حقيقت باز ميماند و به كاركردهاي محدود و اغلب نمايشگاهي و فروشگاهي فروكاسته ميشود. مسئله روشن است و راهحلش هم روشن؛ آموزش بايد همواره از گذرگاه اصلاح بگذرد و به پالايهي نقد تجهيز شود، وگرنه به خدمت پول درميآيد و دست سياستهاي فرهنگي هم هميشه از دست پول كوتاهتر است. البته وا ماندن آموزش هنر از بسياري از برنامههاي مدرسهاي و دولتي شر مطلق نبوده و همين بياعتنايي دولتها و نظامهاي آموزشي به آموزش هنر خيري هم داشتهاست: درپي تصديگري و دخالت كمتر دولتها اصلاح آموزش هنر همواره نسبت به باقي آموزشها سهلتر بودهاست.
در بيشتر نظامهاي آموزش هنرهاي تجسمي، كار آموزش با تمرين و تحصيل طراحي آغاز ميشود. هنرجو با عمل به طراحي در واقع ميآموزد تا با نگريستن، وا ساختن، و تفسير كردن يك پديدار آنرا با خوانشي نو يا با روايتي مشابه بازسازي كند. همين تعريف از طراحي به زعم پيتر يني كاستههايي دارد و جاي تخيل در آن خالي است. نويسندهي مجموعه ديدآموزي اين نكته را با تمرينهايش نشانمان ميدهد.
«نگاه هنرمند» اولين مجلد از مجموعه ديدآموزي است و هدفش واسازي شيوه نگريستن است.
پيتر يني هم بهسان باقي آموزگاران طراحي، نگريستن را بر هر كنش ديگري در طراحي مقدم ميداند و قصد دارد تا با دگرگون ساختن شيوهي نگريستن، آموزش طراحي گامي به پيش ببرد.
«شگردهاي طراحي» همچون رسالهاي است در باب انديشهي طراحي.
نويسنده در پارهي دوم از چهارپارهي ديدآموزي به مخاطبش نشان ميدهد كه طراحي هم همچون زبان گفتار، ابزارياست براي بيان و بايد آنرا نوعي زبان به شمار آورد.
موضوع اصلي در بخش سوم از مجموعهي ديدآموزي، «طراحي پيكره» است، خاصه طراحي پيكرهي انسان.
نويسنده در اين كتاب شيوههاي بازنمايي پيكره را هدف گرفتهاست و به مخاطبش نشان ميدهدكه هر پيكره يا فيگور حركت هم دارد و هر حركت را ميتوان نقش كرد، اما هر نقشي ضرورتا منقوش بر كاغذ نيست.
‘