Share This Article
«دومین اولشخص مفرد» با عنوان فرعی «عکس با من چه گفت، من با عکس چه گفتم» عنوان کتابی است از یوریک کریممسیحی که بهتازگی در نشر نو منتشر شده است. این کتاب شامل 110 عکس از عکاسان مختلف است که موضوعاتی متنوع دارند و کریممسیحی آنها را برای انتشار در این کتاب انتخاب کرده و برای آنها روایتی هم نوشته است: «دومین اولشخص مفرد، 110 عکس دارد در 101 موضوع که نگارنده 101 قصه از آنها را برخوانده و گمان کرده است که با زبان عامیانه و از زاویه دید اولشخص مفرد تعریفکردن آنها به سلیقه او، به عکسها و به صدایی که از آنها میشنود و به زندگی روزمره آب و خاکی که در آنیم میآید».
کریممسیحی پیش از این هم چند کتاب دیگر به همین سبک و سیاق منتشر کرده بود که از میان آنها میتوان به «در جهت عکس» و «نگاهم کن! خیالم کن!» اشاره کرد که در نشر بیدگل منتشر شده بودند. او در کتاب «در جهت عکس» عمدتا به عکسهای مشهور پرداخته بود و خودش درباره آن نوشته بود: «عكسهایی آشنا هم برای اهل فرهنگ و هنر، و هم كمابیش برای همه. عكسهایی كه معنا و مفهوم آنها، و تاویل و تفسیرشان، بارها از سوی نویسندگان و منتقدان و عكسشناسان كاویده شده بود، و امیدم بر آن بود كه بتوانم نگاهی نو و شخصی بر آنها بیفكنم». او اما در «نگاهم كن! خیالم كن!» غالبا عكسهایی نهچندان آشنا را انتخاب کرده بود و البته در میان آنها باز هم عكسهای آشنا كم نبودند. كریممسیحی در «نگاهم کن! خیالم کن!» از میان بیشمار عكس، چندده تا انتخاب كرده بود و برای چهلوهفت عكس هم جستارهایی نوشته بود. او در یادداشت ابتدایی این كتاب، درباره جستوجوهایش در بیشمار عكس نوشته: «نتیجه جستوجویم در میان هزاران عكس قدیم و جدید مواجهشدنم با واقعیتی بود كه عكاسی داشته از پیداییاش تاكنون بیسروصدا مرتكبش میشده است. عكاسی هنر و رسانه امروز است. عكاسی اگر به اندازه دیگر هنرها هنر امروز است، اما در رسانه امروزبودن همیشه یكه بوده است، حتا بیش از فضای مجازی، چراكه فضای مجازی نیز وابسته به آنیست كه عكاسی از كنشهای خرد و كلان جهان معاصر ثبت میكند: عكس. این در سرشت هنر عكاسیست كه بِروز باشد. چه امروز، امروزِ روز باشد، و چه دههها قبل در جنگ كریمه و انقلاب مشروطیت و جنگ ویتنام و نسلكشی روآندا و ترورها و انقلابها و شكستها و پیروزیها و جشنها و سالگردها و قحطیها و خشكسالیها و زلزلهها و چه و چه؛ و چه در آینده، كه وقایع و كنشهای امروز آن عصر را ثبت خواهد كرد. عكاسی همواره تصویرگر امروز بوده، امروزی كه بهطور عمده به زندگی اجتماعی مردم ربط داشته، و این زندگی دورهبهدوره زشتتر و مسختر و خونینتر شده است».
روایتهایی که کریممسیحی برای عکسهای انتخابشده در «دومین اولشخص مفرد» نوشته، روایتهایی داستانیاند که او به عکسهای کتاب پیوند زده است: «عکسها راویان جهانند، قصهگویانی خاموش که هر بیننده عکس میتواند دستکم صدای یکی از قصههای نهفته هر عکس باشد. عکسها گزارشگران وقایع زندگی انسانهایند، زندگیهایی هستییافته با موضوع و قصه و روایت، عکسهایی که در قید مضمون واقعی خود نمیمانند و در ذهن و خیال هر بیننده داستانی تازه ساز میکنند و قصهای ناشنیده میگویند، حقیقی نو».
در بخشی از یکی از روایتهای کتاب با عنوان «مدل جدید زندگی من» میخوانیم: «من آدمی خودساختهام. از جوانی کار کردم و هرچی که دارم نتیجه کار خودمه. نه ارثی بهم رسیده و نه کسی دستم را گرفته. حالا هم کارخانجات صنایع غذایی دارم و صنعت غذایی مملکت روی کاکل من میچرخه، بیذرهای مبالغه. همه امور زندگیم هم همیشه خوب پیش رفته و خانواده خوبی دارم و خوشبختم. همه این سالها به همین منوال گذاشت، تا عروسی بچههام. پسرم و دخترم با چند ماه فاصله ازدواج کردند. اول پسرم داماد شد و بعد دخترم عروس. عروسی پسرم که گذشت دیدم اونطور که منِ اسمورسمدارِ منتظرِ نوهِ پسرِ پسری باید خوشحال باشم، نیستم. نفهمیدم چی بود که اومد و رفت. باز چسبیدم به کار، با این امید که کارکردن حالم را بهتر کنه. اما وقتی بعد از عروسی دخترم هم، که زندگی منه، نمیتونستم خوشحال بشم گفتم لابد چیزیم هست و یه مرگمه. به زنم که گفتم گفت والا از پارسال دارم یه چیزهایی بهت میگم، اما کو گوش شنوا؟ درسته، یه چیزی هست، یعنی یه چیزیت هست، و اونم اینه که حالا از کاره یا از چیز دیگه تو یهکم روحیهات کسله، باید بری پیش دکتر ببینی چته. من هم مثل بچه آدم حرفش را قبول کردم و رفتم پیش یه روانشناس، یا روانپزشک، فرقشون رو نمیدونم. دکتره خیلی زود نتیجه گرفت و گفت که کار تموموقت توی کارخونه و رفتن بچهها افسردهام کرده…».