این مقاله را به اشتراک بگذارید
رومن یاکوبسن متفکری بود که به تمام حیطههای کوشش و تقلای انسان با روشی دینامیک و همبسته نزدیک شدهبود. فعالیتهای انسانی به طور بنیادی به زبان ارتباط دارند. آخرین کتاب وی با عنوان «هنر کلامی، نشانه کلامی، زمان کلامی»، خود دربرگیرنده این حقیقت است. حتی اگر در برخی موارد زبان مستقیما در عمل خلقت دخیل نباشد، همچنان مدلی برای این عمل است. در نتیجه، متدهای زبانشناسان مدرن که توسط یاکوبسن و همکارانش در حلقههای زبانشناسی مسکو و پراگ به طور جامع شرح دادهشدهاست، پایه تحلیل علمی هرگونه زبان و رمزگان هنری است. از طرف دیگر، تعبیر یاکوبسن از عبارت ترنس- «من یک زبانشناسم، یک زبانشناسی بیگانه با خودم را هیچ نمیشمارم» – نه تنها این باور را منتقل میکند که زبانشناسی امری کلیدی برای محقق است، بلکه به این حقیقت اشاره میکند که حوزه زبانشناسی به یک سیستم واکنشی از تلاشها و فعالیتهای دیگر انسانها گره خورده است. هنگامی که صحبت از شعر و نثر هنرمندانه میشود، یاکوبسن مدام از عبارت «هنر کلامی» استفاده میکند. در پژوهشهای روسی همواره ارتباط تنگاتنگی میان مطالعه زبان، ادبیات کتبی و سنت شفاهی وجود داشتهاست. این سه شاخه به عنوان یک حیطه مطالعه میشدند و زبان به عنوان ابزار اولیه پژوهش آنها را با هم یکپارچه میکرد. محل تحصیل یاکوبسن یعنی دانشگاه مسکو، مرکز این متد بود. اما ارتباط میان هنر و زبانشناسی در تئوری یاکوبسن اهمیت بیشتری پیدا کرد. الزام نتیجهگیری از زبان شاعرانه برای علم زبان و برعکس آن، استفاده از متدهای زبانشناسی برای مطالعه شعر، در دوران دبیرستان در موسسه زبانهای شرقی مسکو برای یاکوبسن روشن شده بود. در حدود سال ۱۹۱۳، وی دوستان زیادی از نقاشان و شاعران پیشرو دورانش داشت. از جمله کازیمیر مالویچ، پاول فیلونوف، ولیمیر خلبینکوف و الکسی کروچنیخ. یاکوبسن خود به یک فوتوریست دوآتشه تبدیل شد و اشعار تجربی فراخودآگاه (Supraconscious) میگفت. طی نامهنگاریهایی که این سالها با کروچنیخ و خلبینکوف داشت عقایدش را شجاعانهتر از آنها بیان میکرد. وی شعری را پیشنهاد میکرد که تنها از حروف بیصدا تشکیل میشد و تجربهیی بود از شعر بصری، پازلهایی گرافیکی متشکل از حروف در همبافتهشده. یاکوبسن اشعار فراخودآگاه خود را در سال ۱۹۱۵ به همراه کروچنیخ در کتابچهیی با عنوان Zaumnaja gniga به چاپ رساند و اولگا روزانو، نقاش معروف، آن را تصویرسازی کرد. این کتابچه در سال ۱۹۷۹ در نمایشگاه «پاریس- مسکو۱۹۰۰-۱۹۳۰» در مرکز جرج پمپیدو پاریس به نمایش درآمد و در کاتالوگ این نمایشگاه از آن به عنوان مهمترین اثر یاد شدهاست. آزمایشگاههای علمی که در آنها شاعران و زبانشناسان دانش و تجربیات خود را متبادل میکردند عبارت بود از حلقه زبانشناسی مسکو و حلقه زبانشناسی پراگ. یاکوبسن موسس هردو حلقه و به ترتیب رییس و نایبرییس آنها بود. در سال ۱۹۱۶ گروهی از پژوهشگران ادبی پترزبورگ که بعدها عنوان فرمالیست به خود گرفتند، انجمنی برای مطالعه زبان شاعرانه (OPOJAZ) تاسیس کردند و برای این کار حلقه مسکو را مدل کار خود قرار دادند. یاکوبسن حامی و عضو فعال این انجمن شد به طوری که یوری تینیانوف بعدها گفت که بدون یاکوبسن این انجمن وجود نداشت. در اشعار تجربی به ویژه در فوتوریسم، عقاید جدید یاکوبسن درباره معنی پرورش یافت و نقاشی مدرن بهویژه کوبیسم، قائده نسبیت او را نشان میداد که از نظر یاکوبسن به گسترش تئوری واجشناسی او کمک کرد. براساس تئوری واجشناسی، کوچکترین واحد سخن واج است که خود میتواند به عناصر کوچکتری به نام «مشخصههای متمایزکننده» (Distinctive features) تقسیم شود. این مشخصهها
«تقابلهای دوگانه» را شکل میدهند و به تمایز معانی کمک میکند. در شعر، روابط دوگانه به یک اصل جهانشمول تبدیل میشود. مجموعهیی از توالیها که ساختار اولیه شعر را به وجود میآورند. بهدنبال پیشنگری نبوغآمیز جرارد منلی هاپکینز، یاکوبسن قانون اصلی شعر را با عنوان توازی (Parallelism) بنیان نهاد. یاکوبسن تاکید کرد که توازی بهدلیل همسانی نیست، بلکه بهدلیل همارزی است. دو کلمه همارز براساس قانون شباهت و تضاد در کنار هم قرار میگیرند. توازی از این منظر ایجاد دگرگونی در دل ثبات است. دگرگونی، از آنجا که هرگونه ترکیب دو واژه با دیگری متفاوت است و ثبات، از آنجا که توازی یک ویژگی جدانشدنی اثر شاعرانه است. بر طبق تئوری یاکوبسن، توازی زمانی اتفاق میافتد که هنر اتفاق افتادهباشد. وی در سال ۱۹۳۰ از مرزهای «متن» فراتر رفت و به جای رابطه معمول میان شعر و زندگی شاعر به دنبال رابطه «موازی» (Parallelistic) آن رفت. یاکوبسن توانست دیالکتیک کشمکش میان این دو جهان را کشف کند. به جز شعر و شاعر، از نظر یاکوبسن اسطورهشناسی هم نهتنها به عنوان یک سنت شفاهی با ارزش بلکه به عنوان یک حاضر مطلق در پس تمام فعالیتهای ما به شمار میرفت. در میان انواع مختلف اسطوره، وی به خودآگاهی ملی تاریخی با تفاسیر خاص آن از وقایع و رخدادها تاکید میکرد. مثال معروف او دستنوشتههای جعلی از دوره رمانتیک است، همچون جعل ماهرانه حماسههای چک اثر هانکا. از نظر یاکوبسن این اسطورهها برای عزم و اراده ملی لازماند و باید همچون بخش مهمی از تاریخ با آنها برخورد شود. افکار پیشرو یاکوبسن در زمینه واجشناسی که سازگار با اسطورهشناسی هم هست در مردمشناسی مدرن طرفداران بسیاری پیدا کرد و تاثیرات زیادی به ویژه در مکتب لوی اشتراوس گذاشت. لوی اشتراوس میگوید: «من یک ساختارگرا بودم و خود نمیدانستم… یاکوبسن و سخنرانیهایش بود که به من نشان داد آنچه تصمیم داشتم انجام بدهم، … پیش از این در مکتب فکری دیگری وجود داشت.»
اعتماد / مد و مه / ۱۷ مرداد ۱۳۹۲