این مقاله را به اشتراک بگذارید
«مگره در کافه لیبرتی»، عنوان داستانی از «ژرژ سیمنون» است که با ترجمه «عباس آگاهی» منتشر شده است. سیمنون از مشهورترین و پرخوانندهترین نویسندگان ادبیات پلیسی جهان به شمار میرود. «مگره» نام کارآگاه و قهرمان آثار سیمنون است که در هر کتاب، داستانهای مختلفی از او روایت میشود. در «کافه لیبرتی»، به قتلرسیدن مردی انگلیسی، مگره را به سواحل مدیترانه و دماغه آنتیب میکشاند. مقتول، ویلیام براون، مامور بازنشسته دستگاههای اطلاعاتی است که در جنگ دوم جهانی خدماتی به رکن دوم ارتش کرده است. او که همسر و پسرانی موفق و ثروتمند در استرالیا دارد، در ویلایی در آنتیب، با زنی جوان و مادر او زندگی میکرده است. زندگیای با قناعت، با درآمد ماهانهای که میزان و منبع آن بر دو زن نامعلوم است. اما در پشت این ظاهر معمولی، غیبتهای دورهای و چندروزه براون، خبر از زندگی دوگانهای میدهد که سرانجام، سربازرس مگره از آن پرده برمیدارد. اینکه براون در روزهای غیبت از خانه به کجا میرود، با بقیه مستمری نه چندان اندکش چه میکند، اطرافیانش در کافه لیبرتی چه کسانیاند و در نهایت شخصیت واقعی او چیست، معماهایی است که یکبهیک در این کتاب گشوده میشود.
مجموعهای از کاریکاتورهای هادی حیدری که با عنوان «گزیده آثار» او منتشر شده، در میان پرفروشهای شهریورماه شهرکتاب مرکزی دیده میشود. کاریکاتورهای او برای کسانی که اهل روزنامهخوانی هستند، آشناست. حیدری کار مطبوعاتیاش را از سال ۷۳ با گلآقا شروع کرد و در سالهای گذشته در روزنامههای اقبال، شرق، اعتماد ملی، وقایعاتفاقیه، یاسنو و یک دوجین روزنامه اصلاحطلب دیگر که آمدهاند و از کار بازمانده [داده شده]اند، کار طراحی و هنری کرده و اتفاقات روز ایران و دنیا را با زبان کاریکاتور به مخاطبان بازگفته است. هادی در کارهایی که در این کتاب هم آمده، نشان داده هم کاریکاتور را خوب میشناسد و هم جامعه و دنیای اطرافش را. در آثارش، به زندگی امروز ایرانیان بهخصوص مسایلی که جامعه شهری با آن دست به گریبان است، میپردازد و آندسته از وقایع روز دنیا هم که بر زندگی ایرانیان تاثیر میگذارد، از نگاه ریزبینش دور نمیماند. میتوان گفت هر کاریکاتور او، تفسیری چون یک مقاله اجتماعی و سیاسی است. بخشی از آثارش نیز به دغدغههای روزنامهنگارانه و رنجی که اصحاب مطبوعات میبرند اختصاص دارد. مقدمه کتاب را ماشاالله شمسالواعظین و مسعود مهرابی دو روزنامهنگار باسابقه کشورمان نوشتهاند و نشر نظر آن را در قطع پالتویی کوچک با کیفیتی عالی منتشر کرده است.
عکاسی بیهوا
عکاسی بیهوا معادلی است که نویسنده این کتاب برای اصطلاح عکاسی کاندید (CANDID) انتخاب کرده است. توماس لوتارد که خود به عکاسی خیابانی اشتغال دارد، در این کتاب نکاتی را که لازمه رسیدن به این هدف است، برای مخاطب بیان کرده است. مقصود از عکاسی کاندید یا بیهوا، این است که در این نوع عکاسی، سوژه از دوربینی که او را زیر نظر دارد بیاطلاع است و ضمنا خودانگیختگی و صرافت طبع عکاس بر جنبههای تکنیکی غلبه دارد. به بیان دیگر، در این شیوه عکاسی به طراحی صحنه و هماهنگی قبلی با سوژه نیازی نیست و همه چیز در ثبت لحظهای از واقعیت و سوژه انسانی خلاصه میشود. در این کتاب مصور، هم راههای برخورد با سوژه، انتخاب سوژه، روند کار، تجهیزات و لنزهای موردنیاز، زاویه دید، رنگی یا سیاه و سفیدبودن و… توضیح داده شده و هم پیدا کردن مکان و زمان مناسب، رسیدن به سبک شخصی و حتی بازاریابی این نوع عکسها. بهعنوان مثال، توماس لوتارد به مخاطبش توصیه میکند که در عکاسی بیهوا، اول باید عکس بگیرید و بعد اجازه بگیرید. این کتاب را دفتر پژوهشهای فرهنگی در ۱۱۶صفحه با ترجمه پویا پرهامی و روزبه ملکی منتشر کرده است.
حرفه: داستاننویس
چهارمین جلد از مجموعه «حرفه: داستاننویس» بهتازگی از سوی نشر زاوش راهی بازار شده است. کتاب را کاوه فولادینسب و مریم کهنسالنودهی ترجمه کردهاند و در وهله اول باید به انتخابشان تبریک گفت. اگر جلد اول را دست گرفته باشید، حتما این شوق در شما هم ایجاد شده که منتظر جلدهای بعدی و خواندن توصیههای خلاقانه نویسندگان و منتقدان برای پیشرفت در زمینه داستاننویسی و حتی داستانخوانی باشید. این مجموعه درباره نوشتن است. مخاطب این کتاب همه علاقهمندان ادبیات هستند و خصوصا کسانی که دست به قلماند و میخواهند با جدیدترین شیوهها و سبکهای داستاننویسی آشنا شوند. اگر جلد اول این مجموعه، خواننده را مشتاق نوشتن میکند و به او احساس قدرت و هویت میبخشد، در جلدهای بعدی و بهویژه جلد چهارم، راهها و فوتوفنهای زیادی را پیشرویش میگذارد تا خودش را در یک کارگاه ادبی فرض کند و به داستاننویسی و شیوه نگارشاش سمت و سویی علمی و منطقی دهد. ترجمه روان کتاب و نکتهسنجی نویسندگان، باعث شده است تا اثر این روزها فروش خوبی داشته باشد و توجه علاقهمندان ادبیات را به خود جلب کند.
انسانیت؛ تاریخ اخلاقی سده بیستم
تاریخ را میتوان از زوایای گوناگون روایت و بررسی کرد. تاریخ همواره به یک صورت بازگو نمیشود و میتوان با زاویهدیدهایی متفاوت به سراغ نقل و تحلیل آن رفت. یکی از تازهترین کتابهایی که ترجمه و بهتازگی وارد بازار کتاب ایران شده، «انسانیت؛ تاریخ اخلاقی سده بیستم» نام دارد. با خواندن این کتاب میتوانیم درباره وقایع تاریخی، تصمیمگیریهای سیاسی، جنگها، کودتاها و… قضاوت اخلاقی داشته باشیم. کتاب با ذهنیتی فلسفی و اخلاقی نوشته شده و هر اتفاق و تحول تاریخی را به پرسش میگیرد. شاید تاکنون تاریخ را با چنین رویکردی نخوانده باشید. بهراستی جایگاه منافع شخصی، قضاوتها و قساوتهای فردی، قواعد عرفی جوامع و مسوولیتپذیریها و… چه تاثیری در شکلگیری فجایع انسانی و فروپاشی قواعد اخلاقی داشتهاند؟ جاناتان گلاور – نویسنده کتاب – قصد ندارد بهراحتی از کنار وقایع جهان عبور کند و میخواهد با رویکردی استدلالی و با معیار اخلاق، به نقل و نقد تاریخ بپردازد. این کتاب با ترجمه افشین خاکباز و ویراستاری خشایار دیهیمی در ۶۹۲صفحه از سوی نشر آگه منتشر شده است.
دلفینها در خوابهایم شنا میکنند
شاعران شاید خیالپردازترین آدمهای روی زمین باشند. تعابیری که شاعران درست میکنند، اگرچه از مابهازاها و واقعیتهای دنیا برگرفته شده، اما منحصر به ذهن خود شاعر است. شاعران شاید خوشبختترین آدمهای روی زمین هم باشند چون قادرند رویاها و کابوسهایشان را در کمترین زمان ممکن روی کاغذ بیاورند و آنها را ثبت کنند. ساره دستاران هم از جمله رویاپردازهایی است که ذهنش را با تصاویری از کلمات به مخاطبش عرضه کرده است. «دلفینها در خوابهایم شنا میکنند» اولین دفتر شعر ساره دستاران است که در ۱۰۸صفحه از سوی نشر آموت منتشر شده است. شعرهای او کوتاه، نغز و گاه شبیه هایکو است، دارای بار معنایی روشنی است و چنان گفته شده که خوانندگان ارتباط راحتی با آن برقرار میکنند.
اگرچه پرسش «چرا ادبیات؟ » بدل به پرسشی کلیشهای شده اما ماریو بارگاس یوسا در مقالهای با همین عنوان، بار دیگر چرایی اهمیت ادبیات را بررسی و بر لزوم حضور آن تاکید کرده است. این مقاله به همراه دو مقاله دیگر از او با نامهای «فرهنگ آزادی»، «آمریکای لاتین: افسانه-واقعیت» و همچنین گفتوگویی با یوسا با نام «سرخوشی و کمال» در کتابی با عنوان «چرا ادبیات؟ » توسط عبدالله کوثری به فارسی ترجمه و منتشر شده است. یوسا در مقاله چرا ادبیات؟ با نقل اتفاقی روزمره درباره خودش، بر مسالهای قابلتوجه دست میگذارد. یوسا میگوید که بارها پیش آمده که در جاهای مختلف مردانی به سراغ او آمدهاند و از او امضا خواستهاند. اما نه برای خود که برای همسر، دختر یا مادرانشان و بعد یوسا بهواسطه این اتفاق به زنانهشدن ادبیات در جامعه امروزی پرداخته است. به اعتقاد او، «توجیه سنتی این وضع این است که زنان طبقه متوسط و در قیاس با مردان، ساعات کمتری کار میکنند و بسیاری از آنها با وجدانی آسودهتر از مردان میتوانند اوقاتی را صرف خیالپردازی و موهومات کنند. من نسبت به این نگرش که زن و مرد را به دو مقوله خشک و نرمشناپذیر تقسیم میکند و فضایل و معایبی به هریک از این دو جنس نسبت میدهد حساسیت دارم، اما در این تردیدی نیست که خوانندگان ادبیات روزبهروز کمتر میشوند و در میان خوانندگان باقیمانده هم شمار زنان بیشتر از مردان است.» و بعد یوسا بر این مساله تاکید میکند که «جامعه بدون ادبیات، یا جامعهای که در آن ادبیات- مثل مفسدهای شرمآور- به گوشه و کنار زندگی اجتماعی و خصوصی آدمی رانده میشود و به کیشی انزوا طلب بدل میشود، جامعهای است محکوم به توحش معنوی و حتی آزادی خود را به خطر میاندازد.» یوسا در ادامه مقالهاش این تصور را که ادبیات نوعی وقتگذرانی تجملی است رد میکند و بر نقش اساسی ادبیات برای شکلگیری شهروندان در جامعه دموکراتیک مدرن تاکید میکند. یوسا در مقاله دیگر کتاب با نام «فرهنگ آزادی»، نگاهی متفاوت به مقوله جهانیشدن داشته است و آن را نه مایه نگرانی و وحشت، که پیغامآور آزادی بیشتر برای انسان دانسته است. مقاله سوم کتاب هم با نام «آمریکای لاتین: افسانه-واقعیت»، بازتابنده دیدگاه یوسا درباره تاریخ پرو و ادبیات تمدنهای پیشین پرداخته است. «سرخوشی و کمال» نیز عنوان مصاحبهای است با یوسا که در انتهای کتاب آمده است.
تصویر عصر وحشت
«در جستوجوی فِردی»، عنوان کتابی است از آریل دورفمن، نویسنده شیلیایی که در ایران هم ناشناخته نیست. از او تاکنون آثاری مثل «مرگ و دختر جوان» با ترجمه حشمت کامرانی، «بیوهها» با ترجمه احمد گلشیری و «اعتماد» با ترجمه عبدالله کوثری به فارسی منتشر شده است. دورفمن که در دانشگاه کارولینای شمالی ایالات متحد تدریس میکند، در مسایل مربوط به حقوق بشر نیز بسیار فعال است و در کمیتهها و سازمانهای متعدد عضویت دارد و در کنفرانسهای بسیاری سخنرانی کرده است. کوثری درباره ترجمه این کتاب نوشته است: «چندی پیش که در جستوجوی مطالبی درباره مساله چندگانگی فرهنگی در آمریکای لاتین و تاثیر آن بر ادبیات این قاره بودم، از آریل دورفمن خواهش کردم اگر نوشتهای در این مورد دارد برایم بفرستد. دورفمن که در این مدت یکی، دو سال که با او مکاتبه برقرار کردهام صمیمیت، خونگرمی و مسوولیتپذیری فوقالعادهای از خود نشان داده، بلافاصله این مقاله را از طریق ایمیل برایم فرستاد.» مقالهای که کوثری ترجمه کرده، فصلی از کتاب «خاطرات صحرا»ی دورفمن است. این کتاب سفرنامه اوست به منطقه کویری شمال شیلی که به نورته گرانده موسوم است و زمانی، در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به سبب وجود معادن نیترات که در آن دوران بازار پررونقی داشت بهسرعت آباد شد و شهرها و آبادیهای بسیار در آن پا گرفت و جهانگردان از هر سو به دیدار آن شتافتند. البته این منطقه از نظر باستانشناسی و انسانشناسی هم اهمیت دارد و نشانههایی از دیرینهترین سکونتگاههای انسان اولیه آمریکای لاتین در آنجا یافت شده است. اما دورفمن در میان ویرانههای قرن گذشته در پی چیز دیگری هم هست. همانطور که خود میگوید به هوای چیز دیگری به این سو کشیده شده و آن خاطره دوست عزیزی است که او میداند در یکی از شهرهای اینجا در کودتای پینوشه تیرباران شده. دورفمن به دنبال این دوست، یا به بیان بهتر در پی خاطره او و استخوانهای او به این برهوت شتافته. «در جستوجوی فردی»، چیزی بیش از بازگویی خاطره و افسوسخوردن بر مرگ انسانی مبارز است. این نوشته بازنمایی دوران وحشت نیز هست، دورانی که بسیاری از آرزوها را به خاک کرد و فرصتهایی را از میان برد که دیگر تکرار نخواهد شد. دورفمن تاکنون دو کتاب و چندین مقاله درباره کودتای ۱۹۷۳ شیلی نوشته و گویی این کابوس ۳۰ ساله هنوز او را رها نمیکند. اما شاید این نیز باشد که او بیم آن دارد که مردم شیلی- مثل خیلی مردم دیگر- این رویداد هولناک را فراموش کنند، زیرا میداند ملتی که به فراموشی خو کرده باید هر لحظه منتظر تکرار فاجعه باشد. از این روست که او بارها درباره این کودتا و عاملان آن، این گفته هوشمندانه را تکرار کرده است: میبخشیم اما فراموش نمیکنیم.
«وقتنویس» آخرین کتاب میچ آلبوم، نویسنده آمریکایی است که با ترجمه شیرین معتمدی به فارسی منتشر شده است. میچ آلبوم در این رمان به کمک سه داستان که بهموازات هم پیش میروند، بر مساله امیدواری در دنیای جدید دست گذاشته است. از این بین، یکی از داستانها افسانهای است و دو داستان دیگر هم روایتگر زندگی انسان در جهان مدرن است. تنهایی، امیدواری و جاودانگی مضامین اصلی این داستان را تشکیل میدهند. این نویسنده آمریکایی در بسیاری از داستانهایش به مقولات مذهبی میپردازد و در این رمان نیز با نگاهی به مذهب، به نیرویی امیدوارکننده پرداخته است. وقتنویس، داستانی است درباره مفهوم زمان و از زمانهای بسیار دور آغاز میشود، از زمان پیدایش تاریخ انسان، با پسرکی پابرهنه در حال دویدن از تپهای. جلو او دخترکی پابرهنه. پسر سعی میکند دختر را بگیرد و برای این دو، همیشه همینطور خواهد ماند. داستان اینگونه آغاز میشود: «مردی تنها در غاری نشسته است. موهایش بلند است. ریشاش تا زانو میرسد. چانهاش در کاسه دستها. چشمهایش را میبندد. به چیزی گوش میدهد. صداها. صداهای بیپایان. از برکهای در گوشه غار برمیخیزند. سارا لمون یکی از این صداهاست. دختر نوجوانی در روزگار ما، روی تخت دراز کشیده و عکسی را در گوشی همراهش تماشا میکند: پسری خوشقیافه با موهایی قهوهای…».
سوررئالیسم فلسفی بولگاکف
«تخممرغهای شوم»، عنوان کتابی از میخاییل بولگاکف است که با ترجمه پونه معتمد منتشر شده است. در داستان کوتاه «تخممرغهای شوم»، جسارت نویسنده برای ترسیم نوع جدیدی از تخیل حیرتانگیز است. رویدادهای این داستان که در سال ۱۹۲۴ نوشته شده، مربوط به آیندهای نزدیک، یعنی سال ۱۹۲۸ است. بنا به توضیحی که در خود کتاب آمده، پایتخت جمهوری شوروی در این داستان، مثل هر پایتخت بورژوایی، جلف و بیخیال است. حتی حادثهای مثل مرگ و میر ناگهانی مرغها، ریتم عادی زندگی مسکو را تغییر نمیدهد و تنها وقتی خطری جدی همه را تهدید میکند، دولت مسکو به اقدامات امنیتی میپردازد. بولگاکف در این داستان، نهتنها روشنفکران وابسته به رژیم آن زمان، مثل «ارینبورگ» و «میرخولد» را ریشخند میکند، بلکه جسورانه کرملین را نیز به باد تمسخر میگیرد. با اینکه داستانهای بولگاکف تخیلی است، ولی خیابانها و شهرهای آنها خیالی نیستند. داستانها در مکانهایی واقعی اتفاق میافتند که او به چشم دیده و زمانی در آنجا زندگی کرده است. او عناصر طنز تلخ را با واقعیتها درمیآمیزد و با استفاده از رنگمایههای تخیل، سبکی جدید و منحصربهفرد در ادبیات روسیه میآفریند: سبک سوررئالیسم فلسفی.