این مقاله را به اشتراک بگذارید
در روزهای پیش بخش نخست این نوشته که به بازتاب زندگی ائمه و معصومین، در داستانهای عامهپسند قدیمی میپردازد، از نظر شما گذشت. در بخش نخست علاوه بر مقدمهای برای شناسایی این گونه آثار، نگاهی داشتیم به داستانهای تاریخی و یا مذهبیای که جواد فاضل و ذبیح الله منصوری ارائه کرده بودند، امروز بخش پایانی این بحث را با بررسی آثار زین العابدین رهنما و حسینقلی مستعان پی میگیریم.
بخش نخست را اینجا بخوانید.
***
زینالعابدین رهنما و پیامبر
زینالعابدین رهنما (ابن شیخ الواتین بن شیخ زینالعابدین حائری مازندارنی) با رمان «پیامبر» خود تا سالهای سال در زمینه ارائه اثری داستانی که هم نثری پاکیزه داشته باشد، هم ساختاری قابل قبول و البته بهلحاظ تاریخی هم مبنای تقریبا مستند، چهرهای بیرقیب بود. نوشتن چنین رمانی با توجه به زمینه مذهبی که او در آن متولد شده و رشد پیدا کرده بود و همچنین علایق اسلامی او، کاملا قابل پیشبینی است. رهنما در نجف به دنیا آمد، در رشته فلسفه، ادبیات و فقه اسلامی تحصیل کرد و وقتی به تهران آمد، روزنامهنگاری در زمینه ادبیات و سیاست را پیشه کرد و البته در هر دو زمینه نیز پیش رفت بهویژه سیاست که به نمایندگی مجلس، سفارت و معاونت نخستوزیری (مخبر السلطنه) رسید. او به دو زبان عربی و فرانسوی تسلط داشت مدتی مدیر روزنامه ایران بود و چند سالی هم در دوره رضاخان به تبعید گذراند که پس از شهریور بیست دوباره به ایران بازگشت.
- ایستاده از راست: محمد فرخی یزدی مدیر روزنامه طوفان، امیر رضوانی مدیر روزنامه گلشن، سید کاظم اتحاد مدیر روزنامه های امید ایران و اتحاد. نشسته از راست: زین العابدین رهنما مدیر روزنامه ایران، سید محمد طباطبایی مدیر روزنامه تجدد ایران، اعتصام زاده مدیر روزنامه ستاره، علی دشتی مدیر روزنامه شفق سرخ، عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام، شکر الله صفوی مدیر روزنامه کوشش، عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات.
کتاب پیامبر در زمان تبعید (۱۳۱۸) او در دو جلد و ۵۵۰ صفحه منتشر شد. رهنما علاوهبراین کتاب «ترجمه و تفسیر» چهار جلدی قرآن و همچنین «حقوق در اسلام» را در زمینه مذهبی تألیف کرده است. او در سالهای پایانی عمر خود سیاست را به کنار نهاد و صرفا به ترجمه و تألیف پرداخت. او در زمینه ادبیات رمانی اجتماعی بهنام «ژاله» نیز دارد و یک رمان مذهبی دیگر بهنام «زندگانی امام حسین» که بهصورت پاورقی در مجله سپید و سیاه منتشر میشد و در این سالها در قالب کتاب هم دوباره تجدید چاپ شده.
این پاورقی نیز بهصورتی داستانی با نثری ساده و روان و کم و بیش پالوده، به صورت مفصل به شرح ماوقع زندگی امام حسین میپردازد که در نوع خود از پاورقیهای مذهبی جذاب زمانهاش بهحساب میآید که در زمینه مستندات تاریخی نیز با توجه به آشنایی رهنما به تاریخ و فقه اسلامی قابلقبول بهنظر میرسد.
کتاب «پیامبر» او هم که شرح زندگانی رسول اکرم از کودکی تا رحلت است، کم و بیش دارای چنین ویژگیهایی است. هرچند هم بهلحاظ مضمونی و هم پرورشی داستانی ساختاری دراماتیک و جذابتر دارد و تا سالها مورد توجه علاقهمندان داستانهای تاریخی – مذهبی قرار گرفته و اطلاعات موثقی را نیز بهلحاظ تاریخی درباره صدر اسلام به زبان داستانی به آنها ارائه میکرد.
کتاب «پیامبر» از سال ۱۳۱۸ که نخستین چاپ آن بیرون آمد، بارها و بارها به شکلها و قطعهای مختلف توسط ناشران گوناگون (زوار، ابن سینا، امیرکبیر و…) قریب به ۳۰ بار تجدید چاپ شد که این خود نشاندهنده میزان استقبالی است که از این اثر صورت گرفته است. «پیامبر» در سالهای اخیر نیز پس از مدتی دوباره تجدید چاپ شده است.
حسینقلی مستعان و واقعه کربلا
حسینقلی مستعان در زمینه کتابهای مذهبی – تاریخی صاحب کتاب معروف «عشق مقدس» بود. مستعان بهعنوان یکی از پرکارترین پاورقینویسان، سالهای سال چهرهای بیرقیب در این زمینه بهحساب میآمد، بر جریان پاورقینویسی تأثیرهایی غیرقابل انکار گذاشت و سبک موفق او باعث شد تا مدتها پاورقینویسان در تلاش باشند پا در جای پای او بگذارند. او همچنین تنها نویسندهای بود که در زمان حیات خود، شهرتی همپای ستارگان سینما داشت و حضورش در هر جمعی توجه دیگران را به خود جلب میکرد. پاورقیهای او چنان مخاطبان را مجذوب خود ساخته بود که برخی طاقت صبر کردن برای رسیدن به خانه نمیکردند و در همان مسیر پیش از رسیدن به خانه آن را میخواندند! در هر مجلسی حاضران از او درباره سرنوشت قهرمانان و سرانجام پاورقیهایش میپرسیدند و البته مستعان هم همیشه طفره میرفت.
روایت است که حتی دختران رضا شاه، وقتی مستعان را در سالن سینمایی میبینند، همین سئوال را مطرح میکنند که او این دو را نیز بیپاسخ میگذارد. معروفترین اثر مستعان بهنام «آفت» قریب به شش سال بهطور مرتب در مجله هفتگی «تهران مصور» منتشر شد. این رمان که بهترین اثر او نیز هست، عمده ارزشهای خود را مدیون تصویری است که مستعان از برخی طبقات اجتماعی در سالهای آغازین سده اخیر به نمایش میگذارد. «آفت» تنها یکبار در سالهای دور تا مرز انتشار رفت، اما بهدلیل اختلاف ناشر و نویسنده تمام کتابها خمیر شد.
مستعان پاورقی بسیار دارد، همچنین داستانهای کوتاه و بلند پرشماری نوشته است، معروفترین آنها از این قرارند: آتش به جان شمع افتد، مثل خدا که مال همه است، رابعه، شهر آشوب، گناه مقدس، قصه انسانیت و… او همچنین ترجمههایی از نویسندگان فرانسوی دارد.
مستعان در ۱۲۸۶ به دنیا آمد، از جوانی روزنامهنگاری را آغاز کرد، او مدتی مجله موفق راهنمای زندگی را منتشر میساخت.
هنوز بیست سال نداشت که داستاننویسی را آغاز کرد و تا اواخر عمر به کار نوشتن و ترجمه پرداخت. ترجمه او از «بینوایان» همچنان بهترین ترجمه این رمان بزرگ به زبان فارسی است. با کتاب «صادق ممقلی داروغه اصفهان یا شرلوک هلمز» مستعان را میتوان آغازگر ادبیات پلیسی در ایران بهحساب آورد، او همچنین پاورقی «شهر آشوب» را به همین سبک و سیاق و با فضایی کاملا بومی و ایرانی شده نوشت که از محبوبترین پاورقیهای اوست. مستعان در روزگار خود بهعنوان شاخص یک جریان، ادبیاتی عامهپسند را نمایندگی میکرد که نقطه مقابل ادبیاتی بود که نویسندگانی همچون صادق هدایت پایهگذار آن در ایران بودند. حضور مستعان در هر مجله باعث افزایش خوانندگان و تیراژ آن مجله بود، از این جهت نشریات در جذب او با یکدیگر رقابت داشتند. اما مستعان سالهای سال با مجله تهران مصور همکاری کرد، مجلهای که در دوران اوج خود عمده تیراژش را مدیون پاورقیهای مستعان بود. او همچنین در اواخر دهه ۱۳۱۰ هنگامی که مجله راهنمای زندگی را منتشر میساخت، هر ماه یک کتاب عشقی (صد صفحهای) نوشت که به صورت ضمیمه مجله منتشر شده و در قطع جیبی عرضه میشد که خواهان بسیار داشت. که خواهان بسیار داشت. این کتابها بعدها بارها در قالبهای دیگر تجدید چاپ شدند. به این ترتیب، مستعان بهعنوان پاورقینویسی مطرح و پرکار با نامهای مستعاری چون حبیب، انوشه، ح.م، حمید نزدیک به نیم قرن مشغول بود که سه دهه آن بهعنوان سلطان بیرقیب و ممتاز این عرصه به حساب میآمد. او در نوشتن پاورقیهای تاریخی عشقی نیز تبحر داشت. رابعه، فتنه، شادیاخ، حمویه و… از جمله این آثار هستند که بسیار مقبول طبع خوانندگان داستانهای او افتادند.
«عشق مقدس» یکی از پاورقیهای تاریخی – عشقی و در عین حال مذهبی اوست که شهرت قابل ملاحظهای بهدست آورد، این داستان نخستینبار در دهه ۳۰ بهصورت کتاب منتشر شد و پس از آن نیز بارها تجدید چاپ شده است، روایت داستانی عشقی و مذهبی است که در زمان زندگی امام حسین (ع) میگذرد. نکته جالب اینکه مستعان پس از سالها نوشتن درباره عشقهای زمینی، داستانی را به قلم درآورد که در آن به عشق مقدستری میپرداخت که در قیاس با آن، عشق زمینی در کتاب رنگ میبازد و آن چیزی نیست جز عشق شخصیتهای اصلی این رمان به امام حسین و تلاشی که برای زنده نگهداشتن و انتقال اخبار و پیام واقعه کربلا به دیگران صورت میدهند.
مستعان با استفاده از دادههای تاریخی و با آمیزش تخیل و واقعیت در زمینه یک ماجرای عشقی کوشیده حوادث عاشورا و مفاهیمی در حاشیه آن را به مخاطب ارائه دهد. «عشق مقدس» با توجه به حال و هوای مذهبیاش، از جمله نثرهای مستعان است که خصوصیات احساساتی و رمانتیک معمول در نثر و زبان داستانی او، جای خود را به کیفیتی عاطفی و حماسی داده است و در مجموع از بهترین نثرهای داستانی اوست.
«عشق مقدس» شرح عشق جوانی نصرانیزاده بهنام ابو علی محمد بن بولس به دختری عرب بهنام حمراء است. محمد بن بولس که در کودکی با امام علی(ع) در نخلستانی در مدینه روبهرو شده و شاهد مباحثه پدر خود با حضرت بوده است، بههمراه پدر به اسلام ایمان آورده و حالا نیز از جمله ارادتمندان امام حسین(ع) بهحساب میآید.
اما حمراء دختر قیس یکی از ثروتمندان و امیرزادگان اهل قریش است که جزو طرفداران آل ابوسفیان بهحساب میآید که ثروتش را در زمان سلطنت معاویه بهدست آورده است. قیس هرچند در ظاهر مخالفتی با نوه پیامبر نمیکند، اما در خفاء با یزید بیعت کرده و حتی دختر خود را نیز قرار است به عقد او درآورد.
محمد بن بولس وقتی از قیس، دخترش را خواستگاری میکند، جواب رد میشنود و سپس به رکاب امام حسین میرود تا به همراه او عازم کوفه شود. اما با اشارت امام که از عشق او آگاه است، تصمیم میگیرد، حمراء را از کاروانی که او را به نزد یزید میبرد، نجات دهد.
اما مدتی بعد از راهی شدن امام حسین، وقتی محمد بن بولس از کشتن قاصد امام توسط اهالی بصره آگاه میشود و درمییابد قصد کشتن امام در کربلا به میان آمده، از نجات عشق خود صرفنظر کرده و بهدنبال امام منزل به منزل پیش میرود و هربار نیز از حال و روز امام جویا میشود.
اما او زمانی به کربلا میرسد که چند روزی از عاشورا گذشته است. او با شنیدن آنچه بر امام و یارانش گذشته و با دیدن آنچه بر خانواده به اسارت گرفته امام میگذرد، قصد میکند به اطراف و اکناف رفته و با بازگویی ماجرا دیگران را علیه یزید بشوراند. حمراء هم وقتی به بارگاه یزید میرسد، از آنجا گریخته و او نیز رسالتی اینچنین بر عهده میگیرد.
دو سال بعد آنها پس از سیر و سفرهای بسیار دوباره یکدیگر را در مدینه ملاقات میکنند، محمد در مجلس با خانواده حمراء (پدر و برادرانش) روبهرو شده و با آنها درگیر میشود و پس از پای درآوردن آنها خود نیز زخمی برمیدارد، در این درگیری که حمراء نیز حضور دارد، توسط پدرش که جزو طرفداران یزید بهحساب میآید، زخم برداشته و در انتهای داستان عاشق و معشوق پیش روی هم دلخوش از تجربه عشقی مقدستر از عشق خویش جان میدهند.
بهرام بیضایی فیلمنامهای دارد بهنام «روز واقعه» که وقتی خود امکان بهتصویر کشیدن آن را نیافت توسط شهرام اسدی به فیلم درآمد. فیلمنامه روز واقعه شباهتهای آشکاری به رمان عشق مقدس بهویژه نیمه اول رمان، یعنی عشق جوانی نصرانی به دختری عرب و جستوجوی منزل به منزل این جوان برای یافتن کاروان امام حسین (ع) و دیر رسیدن او به کربلا. تنها تفاوت عمده فیلم با رمان در رابطه جوان نصرانی با خانواده دختر عرب شکل گرفته که در فیلم او به وصال دختر میرسد، اما در روز جشن بهدنبال ندایی درونی به جستوجوی کاروان کربلاییان میرود، اما در رمان به وصال دختر نمیرسد و خود از یاران امام بوده و با آگاهی از امری که در انتظار کاروان امام حسین است، میکوشد برای کمک به حضرت خود را به حضرت برساند و با خانواده دختر نیز درگیر و پدر و برادرانش را از پای درمیآورد و…