این مقاله را به اشتراک بگذارید
جدیدترین فیلم وودی الن سینماگر معروف و پیر شده (۷۹ ساله) آمریکایی که «جادو در نور ماه» نام دارد و اکران آن به تازگی در آمریکای شمالی شروع شده و از ۱۰ شهریور در اروپای غربی، آسیای شرقی و آمریکای جنوبی هم به نمایش در می آید، مثل سایر کارهای بسیار پرشمار کارگردانی که از سال ۱۹۷۴ به این سو هر ساله یک فیلم و گاهی هم در یک سال دو فیلم ساخته، نظرهای موافق و مخالف فراوانی را برانگیخته است.
در قیاس با بیش از ۴۰ فیلم قبلی الن، این کمدی باز به تلخی گراییده و خالق کمدی ـ درام هایی گاه موفق و گاه ناموفق چهار دهه اخیر، Magic in the Moon Light هم موضوعی متفاوت و کمی تا قسمتی ماورایی دارد و هم او مثل زمان های وسیعی طی ۱۵ سال اخیر از نیویورک و منهتن محبوبش دوری گزیده و یک بار دیگر فیلمی را در اروپا ساخته است و نه در آمریکایی که محل وقوع اتفاقات حدود ۹۰ درصد فیلم هایش بوده است. الن بعد از فراز و نشیب های فراوان فیلم هایش طی دو دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ در چهار، پنج سال اخیر دو سه فیلم قابل اعتنا ساخته که آن را بازگشت به ایام اوجش توصیف کرده اند اما این یک عادت در ارتباط با کارهای اوست که در عین تحسین شدن توسط عده ای، برخی دیگر آن را می کوبند و نمی توان فهمید چرا ایده ها و نظرات درباره فیلم های او این قدر متفاوت است. در این بین، دو نکته قطعی می نماید. یکی این که در میان تعدد موضوعات مشابه در کارهای الن و رویدادها و قصه های شبیه که فقط نام و چهره کاراکترها و زمانی هم شهر محل وقوع اتفاقات فرق می کرده، اکثر فیلم های الن طی این مدت شرح دغدغه های صوری طبقه مرفهی بوده که عوام و طبقه متوسط برای برقراری ارتباط با آن مشکل دارند و دوم این که تبدیل شدن وی از کمدی ساز صرف اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ به کمدی ـ درام سازی که انیگمار برگمان وار قصد کنکاش در روحیات بشری را دارد، خیلی ها را پس زده و نه او را تبدیل به آن سینماگر بزرگ از دست رفته سوئدی کرده و نه چیز زیادی از کمدی ساز صرفی باقی گذاشته که در زمان ساخت کمدی های عامه پسندی مثل «موزها»، «پول ها را بردار و فرار کن» و «عشق و جنگ» و یا در ابتدای روال تغییر ماهیت دادنش با کارهایی تقریباً شاهکار آسا همچون «آلن هال» و «منهتن» بسیار موفق تر از امروز بود و اصرار او بر نشان دادن روابط آدم های عصبی بی هدف و ثروتمندان فاقد هویت مشخص او را به آدمی تبدیل نکرده بود که خیلی ها می گویند ۳۰ سال است ابتدا برای خودش فیلم می سازد و نه برای مردم.
عدول از روندی مبهم
با این اوصاف باید تاکید کرد که فیلم هایی چون «مچ پوینت»، «نیمه شب در پاریس» و «یاسمین غمگین» در سالهای ۲۰۰۵، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ نوعی عدول موفق از روند مبهم نمایی خصوصی سازی کارهای الن بوده اند و از این منظر قابل اعتنا هستند. «مچ پوینت» در فستیوال معتبر کن فرانسه همان قدر تحسین را بر انگیخت که مخالفت و صدای سوت ناراضیان را و «نیمه شب در پاریس» با بیشتر ساختن تعداد موافقان سومین اسکار عمر پربار اما بحث برانگیز الن را در شاخه برترین سناریوی اورژینال نصیب وی کرد و «یاسمین غمگین» که قصه ظاهراً رنج های زنی متارکه کرده از همسرش و پناه برده به خواهرش در شهر سن فرانسیسکو آمریکا است، به لطف بازی حرفه ای و پخته کیت بلنشت، اسکار برترین بازیگر زن سال را نصیب این هنرمند با کلاس استرالیایی کرد.
از دوران جلوه گری کارهایی چون «برادوی دانی زر»، «زلیگ»، «رز ارغوانی قاهره» و «هانا و خواهرانش» در میانه دهه ۱۹۸۰ و همچنین تک فروغ های «جنایات و تخلف ها»، «گلوله هایی بر فراز برادوی»، «دزدان خرده پا» «همه می گویند دوستت داریم» طی سالهای ۱۹۸۸ تا ۹۶ و حتی «Curse of the Jade Scorpion» که در سال های ابتدایی دهه ۲۰۰۰ پخش شد، مدت زیادی می گذرد و مردم معمولی دیگر توجهی به کارهای هر ساله الن که پایه های آن همیشه یکی است ندارند و بینندگان فیلم های او که با بودجه ای اندک ساخته می شوند و درآمد کمی هم دارند، کم شمارند و شاید به همین خاطر باشد که الن در کار جدیدش به سوی سوژه تازه ای رفته که از سحر و جادو نشات می گیرد و وهم را بر صحنه ای حاکم می کند که الن عادت داشته همیشه آن را سرشار از کنکاش پیرامون دغدغه های ملموس انسان هایی شبیه خودش و روشنفکران ملامت بار کند.
سفری به دهه ۱۹۲۰
در قصه جدید وودی الن که به کلی با فیلم سال ۲۰۱۲ او یعنی «از رم با عشق» هم فرق دارد و از بدترین فیلم او هم که شاید «Scoop» محصول ۲۰۰۶ باشد، بسیار دور و بهتر و ایمن تر نشان می دهد، ما به اروپا در اواخر دهه ۱۹۲۰ سفر می کنیم و این کمکی قابل ملاحظه به الن است زیرا او این بار مجبور نبوده دیالوگی را برای جوان ترها و میانسالان در فیلمش جور کند که با گویش های عجیب و غریب امروز که ادغامی از کلمات مختلف ناهمسو و ملغمه ای تاسف بار هستند برابری کند و از همان جنس باشد. در مرکز داستان ما یک شعبده باز و جادوگر صحنه به نام استنلی که در سالن ها و مجامع مختلف به اجرای برنامه می پردازد، با بازی کالین فرت ایرلندی برنده جایزه اسکار سال ۲۰۱۰ قرار دارد. یک دوست قدیمی از وی می خواهد سفری به جنوب فرانسه داشته باشد و آن جا خانواده ای را از طلسم زن جوانی به نام سونیا که ادعا می کند با ارواح و امور ماورالطبیعه در ارتباط و صیاد اشباح است، رهایی بخشد و بخصوص پسر کوچک خانواده را که میراث دار فامیل و بزرگ بعدی خاندان است، از دست و شر این زن نجات بدهد. استنلی به محض رسیدن به آن جا ماموریت دشوارش را شروع می کند اما از اولین برخوردهایش با سونیا مشخص می شود که استحکام روحی و قدرت برخورد خود را از دست داده و در این تقابل نمادین کم آورده و حریف این زن غیرعادی که مدعی ارتباط داشتن با دنیای مردگان است، نمی شود. تحقیقات وسیع استنلی به قصد یافتن ریا و کلک در کارها و برنامه های سونیا نیز بی حاصل می ماند و اعتراف می کند که این زن واقعاً آنچه را که در ارتباط با ارواح می گوید، انجام می دهد. آیا این همان استنلی است که پیش از رویارویی با سونیا به وضوح از متقلب بودن وی گفته و تاکید کرده بود که این زن با انواع کلک ها از ساده اندیشی مراجعان خود سوء استفاده و آنها را سرکیسه می کند. استنلی تا آن جا پیش می رود که حتی از خدا به خاطر روشن ساختن دل و عقل اش در این زمینه و از طریق این آزمون تشکر می کند و بدیهی است که بیننده ها بلافاصله از خود بپرسند آیا این عرض ارادت و قبول و تحسین هر چه را که پیشتر رد می کرد، نشانه نظر مثبتی نیست که او به این زن غیر عادی پیدا کرده است؟
یک طرز تلقی غلط
حقیقت امر هر چه باشد و هر بلای تازه ای بر سر استنلی آمده باشد و به ایجاد و یا عدم خلق هر تحول روحی در این مرد معتقد باشیم. رسیدن برخی تماشاگران و اهالی فیلم و سینما به این باور که حتماً تحول هایی از این دست در خود الن هم به وجود آمده و او در مرز ۸۰ سالگی و در فاصله نه چندان زیادی تا مرگ به معنویات روی آورده، باور غلطی است زیرا نمونه این تغییر نگرش های فرهنگی و متحول و اندیشمند شدن در برخی فیلم های قبلی این هنرمند ریز نقش هم بارها مشاهده شده ولی از حد همان قصه و فیلم فراتر نرفته بود.
از قضا ضعف ها در قصه و در مسیر رویدادهای «جادو در نور ماه» (یا «جادو زیر نور ماه») از زمانی حادث می شود که تغییر فوق در کاراکتر استنلی به وجود می آید و از آن پس حتی تک عبارات طعنه دار و ضربه زننده الن از دهان برخی کاراکترهای قصه او نیز فیلم را از افتادن در ورطه ملال نجات نمی دهد. کسی نمی گوید Magic in the Moon Light فیلم بدی است و هنرپیشه های مکمل مثل ایلین اتکینز در رل عمه فکور استنلی و همیش لینک لیتر در نقش نامزد سونیا هم بازیهای موفقی دارند اما از یک نقطه مشخص جادوی جاری در این فیلم بی ثبات شده و رو به محو شدن می رود و مثل نور ماهی که دیر یا زود باید جایش را به نور بسیار قوی تر خورشید بدهد، از صحنه خارج و حذف می شود و الن می ماند و یک رویای دیگر سوق یافته به سوی کابوس و یک تحول ناتمام مانده دیگر.
مشخصات کوتاه فیلم
عنوان: «جادو در نور ماه»، ژانر: کمدی ـ درام ـ رمانس، سناریست و کارگردان: وودی الن، مدیر فیلمبرداری: داریوش فنجی، طول مدت: ۹۷ دقیقه، بازیگران: اما استون، کالین فرت، مارسیا گی هارون، همیش لینک لیتر، جلی ویور، سایمون مک برنی و ایلین اتیکینز.
منبع: Film Comment
بانی فیلم / مد و مه / ۲۹ مرداد ۱۳۹۳