این مقاله را به اشتراک بگذارید
اگرچه که هنوز که هنوز است، به لحاظ کمی تعداد مردان نویسنده در قیاس با زنانی که دست به قلم دارند، بیشتر به نظر میرسد، اما از منظری دیگر بیاغماض میتوان گفت که نه تنها به لحاظ کمی بر تعداد زنان نویسنده افزوده شده، بلکه درمجموع به لحاظ کیفی هم رشد محسوسی در حاصل کار زنان تویسنده میتوان مشاهده کرد، به ویژه اینکه بخشی از نویسندگان در خور اعتنای نسل جدید از میان همینان برخاستهاند و کم نبودهاند آثار شاخصی که توسط این دست نویسندگان، در سالهای اخیر به علاقمندان ادبیات داستانی عرضه شده.
جیران گاهان را میتوان یکی از همین نویسندگان به حساب آورد که در اولین اثرش سیمای نویسندهای خوش آتیه را از خود به نمایش گذاشته است. جیران گاهان از جمله کسانیست که از کارگاههای داستان نویسی محمد حسن شهسواری بیرون آمده و کم و کیف کارش نشانمیدهد اگر کسی خمیر مایه و استعدادش را داشته باشد، حضور در چنین کارگاه هایی چندان هم بیتاثیر نیست و میتواند با قرار دادن نویسنده در مسیری درست، از هرز رفتن استعدادش جلوگیری کند و البته هم زودتر به نتیجه برساند، به خصوص اینکه شهسواری با شاگردانی که در این سالها به ادبیات داستانی معرفی کرده، از خود سیمای آموزگار و راهنمای خوبی برای داستاننویسان جوان، در اذهان بوجود آورده.
«زیر آفتاب خوشخیال عصر» رمانیست کارگاهی که بسیار به قاعده نوشته شده و البته جذاب و خواندنی هم از کار در آمده. و این به قاعدهگی (رعایت اصول و شیوه های کلاسیک در داستانگویی) را میتوان در جنبههای مختلف در آن دید. از همان لحظه که مخاطب کتاب را باز میکند و آغاز به خواندن میکند، با شروعی درگیر کننده روبرو میشود که اوضاع و احوال شخصیت اصلی رمان را بازگو و سپس شاهد وقوع اتفاقی هستیم که روال طبیعی زندگی این شخصیت را برهم زده و ماجرا آغاز میشود و در همین حین، یعنی بیست سی صفحه اول رمان، شخصیتهای محوری به مخاطب معرفی و اطلاعات لازم، به تناسب داستان به آنها داده میشود. تا اینجای کار عمده اتکای نویسنده به ساختارهای کلاسیک داستانگوییست، اما نویسنده از این بضاعت برخوردار است که در حد خود، علیرغم استفاده از این قواعد، روایتی خلاقانه و به روز و البته مدرن کند.
البته آنچه اشاره شد به این معنا نیست که خواننده با اثری ساده که به راحتی خوانده میشود روبروست، از قضا برعکس به خصوص در همان آغاز رمان، اگر مخاطب دقیق و با حواس جمع داستان را نخواند، در ارتباط با آن مشکل پیدا می کند. چرا که نویسنده از همان اوایل کتاب با ذهنی کردن روایت و رفت و برگشت که تدارک دیده، شکل مستقیم روایی را میشکند و البته عمده این شکست های زمانی و مکانی هم در رمان جا میافتد، و اگرچه خوانندن آن را برای مخاطب غیر خرفه ای کمی دشوار می سازد، اما در عین حال روایی آن را عنای بیشتری می دهد.
در واقع جیران گاهان از همان آغاز تکلیف خود را با مخاطب روشن میکند که برای چگونه مخاطبی نوشته شدهف بنابراین آن شروع درگیر کننده مورد اشاره، در مورد مخاطبانی که سهل انگارانه کتاب میخوانند صدق نمیکند.
زیر آفتاب خوش خیال عصر به شیوه سوم شخص محدود و البته با کیفیتی ذهنیف منحصر به دید شخصیت اصلی رمان روایت میشود، و جالب این که در ادامه داستان به روشنی میتوان دریافت که چقدر این زاویه دید متناسب با مضمون، پرداخت روایی و همچنین نوع نگاه و رویکرد نویسنده به درونمایه رمان انتخاب شده است. مخصوصا اینکه میان نویسنده و متن فاصلهای بوجود میآورد که با توجه به مضمون اثر و ایدههای مورد نظر نویسنده کتاب و نوع نگاه فاقد از تعصب و جانبداری او متناسب از کار در آمده، نکتهای که احتمالا اگر از راوی اول شخص برای روایت رمان استفاده شده بود، به این نتیجه ختم نمی شد.
از دیگر ویژگیهای رمان ارائه پرداختی تازه از مضمونیست که به راحتی میتواست در دام کلیشههایی بیفتد که بسیار استفاده شدهاند، اما جیران گاهان هم به لحاظ روایی با ظرافت داستان را به سمت و سوی دیگری می برد و آن قدر از آن فاصله می گیرد تا شباهت آن تنها در حد یک ایده دور و کمرنگ باشد که ایده محوری رمان نیز به حساب نمی آید. ماجرای رمان از یک مننظر حکایت دختریست از اقلیتهای دینی (اینجا یهودی) که به دلیل عشق و ازدواج از دین خود خروج کرده، ایده ای که بسیار مورد ایسفاده شده، اما این بار نویسنده برشی از ماجرا را انتخاب کرده که تا کنون بدین شکل به آن پرداخته نشده است. اول اینکه این رمان مجرای تغییر مذهب برای عشق نیست، این اتفاق در زمانی پیش از شروع رمان افتاده، اما تاثیر آن همچنان بر زندگی شخصیت محوری رمان و جود دارد، و از قضا اینجا طرف به جای رفتن، خیال بازگشت دارد، بازگشتی که نه الزاما قرار باشد به رجعت دینی بینجامد، بلکه شرح رجعت به فرهنگ و باورهایی ست که ریشه در گذشته شخصیت اصلی رمان دارد.
نوشتن رمانی با چنین مضمونی که بسیاری از رخدادهای آن در ارتباط مستقیم با یکسری آداب و باورهای دینی و فرهنگی دارد، از یک منظر نیازمند تحقیقاتی علمی و میدانی ست، نحقیقاتی که انجام و کسب آن یک مسئله و بکار بردن آن در بافت رمان مسئله دیگری ست. شاید این متریال که قرار است در داستان بکار گرفته شوند، می توانست بیش از سطح فعلی مورد استفاده قرار گیرند، اما کم یا زیاد، نویسنده هوشمندی آن را داشته است که به گونه ای پرورده شده این اطلاعات را در تار و پود رمان جای دهد که شکل خام و مستقیم به جهت اطلاع رسانی نداشته باشد، بلکه به عنوان زیربنای داستان به دانسته هایی بدل شوند که از طریق مطالعه رمانی پیرامون این اقلیت دینی به مخاطب انتقال می یابد. جیران گاهان با کار نخست خود نوید از راه رسیدن نویسنده ای خوش قریحه می دهد که در آینده می توان انتظار آثار ÷خته تری را از او داشت.
درباره نویسنده:
جیران گاهان متولد ۱۳۶۴، فارغ التحصیل کارشناسی علوم کامپیوتر، دانشجوی کار شناسی ارشد مطالعات فرهنگی در هند، داستان نویسی را با شرگت در کلاس های محمد حسن شهسواری آغاز کرده و «زیر آفتاب خوش خیال عصر» اولین رمان اوست.
1 Comment
جیران
اسم منم جیران هست