این مقاله را به اشتراک بگذارید
از انجاییکه مشکلاتی بر سر راه اکران فیلم نخست کیارش اسد زاده (گس) وجود داشت و کمتر کسی موفق به تماشای ان شد ، به نظر نمی رسید که به این زودیها کار جدیدی را از او شاهد باشیماما این کارگردتن بار دیگر با یک فیلم اجتماعی با موضوعی پر سر وصدا به کار خود ادامه داده است. به گزارش مد ومه ، به نقل از بانی فیلم گفتگویی در این زمینه با او انجام شده است که حاصل ان را می خوانیم.
می دانستید فیلم شما از آن آثاریست که قبل از شروع جشنواره حسابی کنجکاوی ها را برانگیخته؟
-بله این را شنیده ام و نمی دانم تا چه حد انتظارات را برآورده می کنیم!
فکر می کنید چرا؟ چون بازیگران شاخص زیادی دارد؟
-نه فکر نمی کنم، چون فیلم پرچهره در جشنواره زیاد دیده می شود و هر سال هم بوده است. البته این موضوع بی تأثیر هم نیست. از زمان تولید کم و بیش به گوشم می رسید که چیدمان این چند نفر در کنار هم برای مردم جذاب خواهد بود و ظاهراً بوده است.
تا امروز در جمع های خصوصی بازخوردهایی را دریافت کرده اید؟
-بله عده ای از دوستان هستند که آن را تماشا کرده اند. لطف داشته اند و تعریف کرده اند و کمی هم برای من نگرانی به وجود آورده اند، چون شنیدن این تعاریف توقع ایجاد می کند دیگر!
به چهار بازیگر اصلی فیلم تان از کی فکر کردید؟
-از مراحل ابتدایی نوشتن فیلمنامه . اساساً عادت من این است که برای هر کاراکتر به بازیگری فکر کنم و با در نظر داشتن چهره او شروع کنم به پردازش شخصیت. بازیگران فعلی تقریباً همان کسانی هستند که در مرحله نگارش فیلمنامه مد نظر من بودند. هم بابک حمیدیان، هم هانیه توسلی، هم پارسا پیروزفر و هم سحر دولتشاهی همان کسانی هستند که بهشان فکر کرده بودم. بازیگر کودک مان اما به سادگی پیدا نشد و وقت زیادی صرف کردیم تا او را کشف کردیم. فیلمبرداری را هم کمی عقب انداختیم تا بتوانیم زمان کاری آن چهار نفر بازیگر اصلی را با هم هماهنگ کنیم.
چطور از بازیگر کودک بازی گرفتید؟ شما هم به حیله های سینمایی متوسل شدید تا کار در بیاید؟
-نه واقعاً حیله ای در کار نبود. امیرکیان نجف زاده هم بچه باهوشی است و هم اساساً نمی توان او را یک بچه به حساب آورد.
چند ساله است؟
-هشت سال دارد، اما می شود گفت بیشتر از بچه ای با این سن و سال عقلش می رسد. ما خیلی حرفه ای با او برخورد کردیم. مثل همه بازیگران فیلمنامه را به خانه برد و خواند. همان ابتدا که او را دیدم و تست بازیگری گرفتم فهمیدم که رسما یکی از گروه بازیگران «شکاف» برشمرده می شود. با کمک پدر و مادرش به طور کامل در جریان فیلمنامه قرار گرفته بود و ما یک جلسه طولانی تمرین برای او ترتیب دادیم. یک گروه هدایت بازیگر کودک هم ما را همراهی می کرد. او لحظه به لحظه بازی اش را با آنان تمرین می کرد و من هم انرژی زیادی گذاشتم تا هر دو جواب زحمات مان را بگیریم.
ظاهرا بازیگر کودک فیلم فرزند کامران نجف زاده است…
-بله به هر حال پدر او از چنین محیط هایی دور نیست و امیر کیان شناخت اولیه ای از سینما داشت اما اولین تجربه بازیگری اش را با «شکاف» پشت سر گذاشت.
اگر قرار باشد سوژه فیلم تان را با کلمه ای توصیف کنیم، آن کلمه «ملتهب» می تواند باشد؟
-نه موافق نیستم که سوژه فیلم ملتهب باشد. اگر بخواهم یک دغدغه برای فیلم عنوان کنم، این دغدغه «فرزند» نام دارد اما سعی شده پرداخت به این دغدغه بسیار تفکربرانگیز باشد.
این فیلم تا چه حد به فیلم اول شما نزدیک است؟
-«شکاف» هم مثل«گس» متعلق به سینمای اجتماعیست و تنها تفاوت شاید این باشد که «شکاف» به مراتب قصه گو تر است. ما برای «گس» به سراغ یک روایت تجربی رفتیم و همین ساختار باعث شده فیلم چندان قصه گو نباشد اما «شکاف» یک قصه خطی ساده دارد، البته به لحاظ رگه های اجتماعی، همچنان می تواند رویکردی را که من در سینما دارم، نمایندگی کن کند.
به قصه گو بودن فیلم اشاره کردید. این معیار تا چه حد در اولویت های شما قرار می گیرد؟
-برای من قصه گویی در اولویت است اما چگونگی تعریف کردن قصه هم نقش مهمی دارد، چون در نهایت ساختار اثر است که همه فیلم های قصه گو را از هم متمایز می کند. من اتفاقاً همیشه قصه هایی را انتخاب می کنم که بیشتر دم دست است و تنها شاید فراموش شده است. اینطور نیست که من تأکید داشته باشم حتماً به سراغ قصه های بکری بروم که تا امروز کسی به سراغ آنها نرفته است. من به سمت ماجراهایی می روم که لابه لای روزمرگی آدم ها به وفور یافت می شود، اما مردم به آن بی توجه اند، پس می توان با یک روایت تازه دوباره آن را تبدیل به یک موضوع مهم کرد.
شما هم مثل اغلب کارگردان ها معتقدید بازیگران فیلم تان یک بازی متفاوت در «شکاف» داشته اند؟
-اتفاقاً می خواهم درباره فیلم خودمان بگویم مجموع بازی های آن در نهایت، بازی های خوبی از آب در آمده است. اصلاً بازیگری را از کارنامه ای که در گذشته دارد جدا نمی کنم و نمی خواهم بگویم چه کسی در فیلم من شاهکار کرده است. همه این افراد در کنار هم به گونه ای بازی خود را پیش برده اند که به شدت در خدمت فیلم است و ممکن است مخاطب از جایی به بعد دیگر فراموش کند که این ها دارند فیلم بازی می کنند. بازی ها خیلی یکدست هستند و نمی توانم کسی را از بقیه جدا کنم.
شما قبلاً با «گس» در جشنواره حضور داشته اید؟
-بله اما فیلم اجازه نمایش پیدا نکرد.
بنابراین شما هیچ وقت حس فیلم اولی بودن را در جشنواره تجربه نکردید.
-همینطور است.
پس اولین حضور واقعی در جشنواره آن هم با شرکت فیلم در بخش اصلی چه احساسی دارید؟
-من الان در بخشی هستم که خیلی از بزرگان هم در آن حضور دارند. کودکی من با تماشای فیلم های برخی از این دوستان گذشته و زمانی از آنان کار را یاد می گرفتم. جشنواره از این نظر طبیعتاً برای من خیلی جذاب است، اما موضوع جذاب تر این است که در بخش سودای سیمرغ امکان داوری همه بخش ها وجود دارد و این موهبتی است که بخش نگاه نو از آن بهره مند نیست و عملاً حقوق سایر افراد ضایع می شود. این سایر افرادی که می گویم معمولاً از فعالان حرفه ای سینما هستند و دیده نشدن شان حقیقتاً انصاف نیست. خوشحالم که فیلمم از همه نظر مورد داوری قرار می گیرد و لااقل همه گروه به لحاظ معنوی به حق خود می رسند.
چرا خلاصه داستانی که از فیلم منتشر شده شبیه به «ملبورن» است؟
-فیلم درباره مقوله «صاحب فرزند شدن» است، یعنی درباره کسانی است که تصمیم می گیرند وظیفه پدر و مادر بودن را بر عهده بگیرند. این تم کلی فیلم است و آن خلاصه داستانی که بیرون آمده بود، صحیح نبود. فردای روزی که آقای احسانی بر سر صحنه فیلم ما حاضر شد، این بازدید با چنین خلاصه داستانی رسانه ای شد که اصلاً صحت نداشت. نوشتند زن و شوهری وظیفه نگهداری فرزندی را بر عهده می گیرند و برای آن بچه اتفاقی رخ می دهند. این خلاصه داستان هر ذهنی را به سمت فیلم نیما جاویدی سوق می دهد و من نمی دانم ارشاد چرا چنین چیزی در مورد فیلم ما نوشت. خلاصه داستان فیلم ما قصه زوجی است که می خواهند بچه دار شوند و حالا بر سر یک دوراهی بزرگ باقی مانده اند.
به نظر شما قصه شما در بستری به جز فضای شهری قابل تعریف شدن نیست!
-نه به هیچ وجه اینطور نیست. «شکاف» الزاماً یک قصه شهری نیست. ما آن را در شهر ساختیم اما یک فرد روستایی که ممکن است چندان هم با تکنولوژی در ارتباط نباشد می تواند به شدت با قصه ارتباط برقرار کند. موضوع فیلم خیلی جهان شمول است. ما قصه را به شکل شهری ساختیم، اما موضوع، موضوعی نیست که مربوط به آدم های یک شهر باشد.
درباره مصائب کار در سینمای مستقل هم صحبت کنید.
– صد در صد خودم را متعلق به سینمای مستقل به حساب می آورم. فیلم اولم را شخصا خودم تولید کردم، هم تهیه کنندگی کردم و هم صفر تا صد سرمایه اش توسط خودم تأمین شد. این فیلم هم با کمک تهیه کنندگان حرفه ای سینما ساخته شده اما کاملاً یک فیلم مستقل است. «شکاف» قبل از هر چیز در راستای کاری آنان نیست و اصلاً از جنس آن سینمای تجاری که معمولاً تهیه کنندگان سینما به آن علاقمند هستند به حساب نمی آید. من موفق شدم فیلم خود را در با کمک تهیه کنندگانی بسازم که شاید گرایش سینمایی شان با گرایشی که من دارم فرق دارد. این کار فی نفسه آسان نیست اما اتفاق افتاد. هیچ حمایتی از جایی به فیلم ما وارد نشد و آن را با بودجه شخصی تهیه کنندگان و خودم ساختم.
کار همکاران تان را هم دیده اید؟
-بله تک و توک دیده ام.
و موافقید آینده سینمای ایران با وجود نسل جدید خیلی امیدوار کننده ست؟
-صد در صد. هیچکس نمی تواند منکر این قضیه باشد.
با این حساب رقابت برای شما و دیگران سخت تر است.
-چه بهتر! رقابت در چنین چرخه ایست که معنی می دهد. وقتی فیلم آدم در ترکیبی قرار بگیرد که ضعیف است، جایزه بردن چه لذتی دارد؟ رقابت وقتی جذاب است که فیلم های خوب در کنار هم قضاوت شوند. فکر می کنم اختلاف فیلم ها از نظر کیفیت زیاد نیست و حتی اگر فیلم من در هیچ رشته ای شایسته تقدیر شناخته نشود باز هم از حضور امسالم در جشنواره راضی هستم.
جالب است که بعد از سختی هایی که به خاطر فیلم اول متحمل شدید، بدون صرف زمان زیادی کار دوم را شروع کردید. فکر می کردم فعلاً از فضا خسته باشید!
-نه پررو تر از این حرف ها هستم! من واقعاً عصا به دست جلو نیامدم. من حتی زمانی که داشتم «گس» را می ساختم مطابق با نظر مدیران سینمایی جلو آمدم و همین کار را در هنگام ساخت فیلم تازه هم انجام دادم. اساساً هیچ چیز تغییر نکرد. وقتی «گس» را نوشتم به وزارت ارشاد رفتم و حاضر به تعامل با دوستان بودم اما آنان حاضر به تعامل نبودند و شاید دل شان نمی خواست حرف بزنند. آن زمان در دوره ای به سر می بردم که می خواستم ثابت کنم به خودم که آیا من می توانم به سینمای حرفه ای وارد شوم یا نه؟ «شکاف» را حقیقتاً بدون محافظه کاری نوشتم. این چیزی است که با تماشای فیلم معلوم می شود. فیلمنامه را ارائه دادم و مثل هر فیلم دیگری از طرف شورای نظارت و ارزشیابی با موانعی روبرو شد، اما بابت آن تعامل کردیم و درخواست پروانه ساخت دادیم و کار را تولید کردیم. همین روند برای «گس» هم طی شده بود اما نمی دانم چرا مرتب دیواری جلویم راهم پیدا می شد. من کار ویژه ای نسبت به قبل نکردم اما خدا را شکر این بار دوستان، همراه بودند.
برای اکران «گس» فکری شده است؟
-آقای علم الهدی از زمانی که گروه هنر و تجربه مشغول به کار شد، به دنبال حل کردن مشکلات فیلم بود و خدا را شکر آن مشکلات مرتفع شده است. در نوبت اکران هنر و تجربه قرار گرفته اما هنوز از زمان دقیق آن اطلاعی ندارم. «شکاف» هم احتمالاً در نیمه اول سال ۹۴ اکران خواهد شد.
در آخر بگویید اگر قرار باشد فیلم تان را به گروه خاصی پیشنهاد بدهید، آنان چه کسانی هستند؟
-دایره مخاطبان این فیلم محدود نیست اما از همه کسانی که پدر و مادر هستند یا جوانانی که این قصد را دارند دعوت می کنم فیلم را ببینند.
وقتی فیلمنامه «گس» را نوشتم به وزارت ارشاد رفتم حاضر به تعامل با دوستان بودم ولی آنها حاضر به تعامل نبودند. شاید هم دلشان نمی خواست حرف بزنند. آن زمان در دوره ای به سر می بردم که می خواستم به خودم ثابت کنم می توانم وارد سینمای حرفه ای شوم یا نه؟
-«شکاف» را بدون محافظه کاری نوشتم. این چیزی است که با تماشای فیلم معلوم می شود. فیلمنامه را ارائه دادم و مثل هر فیلم دیگری از طرف شورای نظارت و ارزشیابی با موانعی رو به رو شد، اما بابت آن تعامل کردیم و در نهایت فیلم تولید شد. همین کار را در «گس» هم انجام دادیم ولی نمی دانم چرا مرتب دیواری جلوی راهم پیدا می شد.