این مقاله را به اشتراک بگذارید
نیره رحمانی/ مد و مه: شکی نیست یکی از جذابیت های فیلم احتمال بارش باران اسیدی برای مخاطبان حضور شمس لنگرودی ست.. شاید نتوان شمس لنگروی را همانند برخی چهرههای سینمایی مشهور دانست، امالنگرودی به عنوان یکی از شاعران محبوب و صاحب سبک این سالها علاقمندان پرشماری دارد که خیلی از آنها برای تماشای فیلم در روز اکران احتمال بارش باران اسیدی در سینما فلسطین حاضر بودند و حسابی هم او را تشویق کردند.
وقتی به رسم تازه جشنواره عوامل سازنده فیلم در سینما فلسطین رروی سن رفتند، بهتاش صناعی ها کار گردان فیلم گفت دلش می خواسته برای نقش منوچهر از چهره شناخته شده استفاده نکند؛ البته باید گفت که شمس لنگروی هم در نوع خود چهره است! در این مراسم شمس گفت که بازی کردن در سینما خوشش آمده و می خواهد آن را ادامه بدهد.
در ادامه گزارش نشست مطبوعاتی این فیلم را به نقل از مهر می خوانید.
****
نشست رسانه ای فیلم سینمایی «احتمال باران اسیدی» بعد از نمایش فیلم در کاخ جشنواره با حضور کارگردان و دیگر عوامل فیلم برگزار شد.
نشست خبری فیلم «احتمال باران اسیدی» با حضور بهتاش صناعی ها نویسنده و کارگردان، سمیرا برادری تهیه کننده، کامبوزیا پرتوی مشاور کارگردان، محمد رضا جان پناه مدیر فیلمبرداری، ایرج رامین فر طراح صحنه و لباس، مریم مقدم نویسنده و بازیگر و محمد شمس لنگرودی و پوریا رحیمی سام بازیگران فیلم، امروز سه شنبه ۱۴ بهمن در سالن سعدی مرکز همایش های برج میلاد برگزار شد.
صناعی ها در ابتدای این نشست با بیان اینکه پیش از آغاز نگارش این فیلم مشغول نگارش متنی با تم تنهایی بودند، اظهار کرد: من و مریم مقدم فیلمنامه های زیادی را با هم کار کردیم اما مواجهه با یک دوست و شنیدن یک خاطره باعث شد فیلمنامه اول را کنار بگذاریم و فیلمنامه جدیدی را بنویسیم.
پرتوی نیز با بیان اینکه مقدم و صناعی ها دوستان قدیمی او هستند، گفت: بهتاش می خواست اولین فیلمش را بسازد و من باید هر کمکی که از دستم بر می آمد از مرحله فیلمنامه گرفته تا جایی که می توانستم برایش انجام می دادم.
شمس لنگرودی در ادامه با تاکید بر اینکه آمدنش به بازیگری ناگهانی و اتفاقی نیست، یادآور شد: من در ۲۲ سالگی در یک فیلم کوتاه بازی کردم که کاظم فرهادی آن را ساخته بود در سال های ۵۰ تا ۵۶ نیز عضو کانون فیلم ایران بودم. برخی متعجب می شوند وقتی می فهمند من در آن سال ها در کلاس های مصطفی اسکویی دوره بازیگری دیدم. سال ۵۶ نیز قرار بود یک تئاتر بازی کنم که دیگر انقلاب شد و من هم دنبال شعر رفتم.
وی ادامه داد: مسئله اصلی من همیشه شعر بود به موسیقی نیز علاقه داشتم اما نمی شد هر سه را با هم پیش ببرم. ۴، ۵ سال پیش رسول یونان از من خواست برای فیلم «فلامینگوی شماره ۱۳» حمید علیقلیان بروم. شانسی که من آوردم این بود که آن فیلم گروه فرهیخته ای داشت اگر آنها بی ادب بودند من هرگز این کار را ادامه نمی دادم.
شاعر کتاب «نت هایی برای بلبل چوبی» تصریح کرد: این گونه شد که با لطف کامبوزیا پرتوی که این فیلم را به من پیشنهاد داد در «احتمال باران اسیدی» بازی کردم و اکنون از این اتفاق خوشحالم.
در ادامه رامین فر به شک خود برای تصمیم گیری در زمینه همکاری با بهتاش صناعی ها اشاره کرد و گفت: در سینما این شک ها طبیعی است اما بعد از خواندن فیلمنامه من تصمیم نهایی ام را گرفتم و کار نیز گروه خوبی داشت از فیلمبرداری اثر هم خوشم آمد و گرچه در برخی فیلم ها طراحی صحنه هیچ موجودیت و حضوری ندارد ما در این فیلم آن را لحاظ کردیم.
وی تاکید کرد: من در طراحی صحنه می خواستم حالت مینیمالیستی را رعایت کنم و نمی خواستم اشیا مزاحم داستان شوند. از طرف دیگر ما در این فیلم کار گروهی می کردیم و از بازیگران تا فیلمبردار و کارگردان همه درباره طراحی صحنه نظر می دادند.
در ادامه نشست جان پناه گفت: ۶ ماه قبل از کار درباره فیلم نامه و تصویر با صناعی ها صحبت می کردیم و انتخاب لوکیشن ها نیز به تصاویری که اکنون داریم کمک کرد.
برادری در سخنانی گفت: زمانی که فیلم نامه را خواندم من بیشتر از پدرم این کار را دوست داشتم و در حالی که او با خیال آسوده نمی توانست تصمیم بگیرد من به این جنس فیلم علاقه بیشتر داشتم. وقتی وارد پروسه تولید شدیم هر بار با حال خوب صحنه را ترک می کردم.
در ادامه رحیمی سام نیز از حاضران به خاطر انرژی خوب و همراهی گرم هنگام تماشای فیلم تشکر کرد و گفت: خیلی خوشحالم فیلم بین شما دیده شده است و دوستش دارید. این را از انرژی که به من می دهید، احساس می کنم. این فیلم شانس های بسیاری را به من داد از نویسنده و کارگردان خوب آن گرفته تا کار کردن در کنار بزرگانی که در کنار آنها بودند جزو وسوسه و حسرت خیلی ها به حساب می آید.
وی ادامه داد: هیچ چیزی جز خدا در ذهنم نمی آید. این فیلم به شدت بی ادعا است و شاید برخی از ویژگی های قواره سینما را رعایت نکرده است اما پیش شما آبرو دارم. بسیاری از هنرمندان هستند که پشت خط مانده اند و بهترین های تئاتر که بسیار از من قوی تر هستند بیرون مانده اند. ضمن اینکه اکثر بهترین ها نیز در شهرستان ها به سر می برند.
در ادامه مقدم تصریح کرد: بسیاری از کارگردان ها این اجازه را به بازیگر نمی دهند که در خلاقیت سهیم شوند اما من اینجا دستم باز بود و راحت کار می کردم قبلا هم یک تله فیلم را با بهتاش کار کرده بودم.
صناعی ها نیز در پاسخ به پرسشی درباره شعار فیلم توضیح داد: کار ما شعار دادن نیست اما از ما خواستند یک شعار برای فیلم مطرح کنیم و ما یکی از بهترین دیالوگ های را که گویایی اسم فیلم است انتخاب کردیم.
وی ادامه داد: ما دنبال معنای واقعی مینیمالیسم بودیم و تمام و کمال در این فیلم به این مفهوم رسیدیم از طراحی صحنه و لباس گرفته تا قصه و روایت کادربندی و میزانسن.
این کارگردان درباره ساخت موسیقی فیلم نیز گفت: مقدم، هنریک را به ما معرفی کرد من فیلم را برای او آپلود کردم پروسه ساخت موسیقی خیلی جالب بود هنریج فیلم را خیلی دوست داشت و حال و هوای فیلم را به خوبی در موسیقی درآورده است. ما با هم درباره این صحبت می کردیم که فیلم تک ساز یا دو ساز باشد و سرانجام به انتخاب پیانو و قیچک رسیدیم.
صناعی ها یادآور شد: او موسیقی شرقی را به خوبی می شناسد ما از رضا آقایی که یکی از بهترین های نواختن قیچک است و در کانادا زندگی می کند خواستیم با ما همکاری کند بنابراین هنریک نت ها را می نوشت و برای او می فرستاد او موسیقی را برای هنریگ ارسال می کرد و در نهایت موسیقی نهایی به ایران می رسید از همین رو ساخت موسیقی ۴ سال طول کشید.
در ادامه شمس لنگرودی گفت: امیدوارم آنچه در شعر دنبالش هستم بتوانم در کار سینما ارائه کنم. زندگی خیلی سخت است اینکه بتوانیم بار کوچکی از دوش آدم ها برداریم چه از طریق شعر و سینما این برای من یک آرزو است.
شمس لنگرودی با بیان اینکه حالا که زنده است دوست دارد زندگی کند، گفت: فرصت برای مردم زیاد است و فیلم «احتمال باران اسیدی» به من انرژی داده که کارم را دوباره شروع کنم.
صناعی درباره شباهت فیلمش به یکی از آثار خارجی اظهار کرد: همواره فیلمسازان از فیلم ها و کارگردان های دیگر تاثیر می گیرند، فیلم های زیادی بودند که در من تاثیر داشتند و من هیچ وقت نتوانستم به این سئوال که کدام کارگردان را از همه بیشتر دوست دارم، پاسخ بدهم. برخی در تلاشند حتی بین آثار من و آثار ویم وندرس و سهراب شهید ثالث ارتباط پیدا کنند اما من معتقدم این فیلم منحصر به کاراکتر خودش است گرچه هنر سلیقه ای است و هر کس برداشت متفاوت خودش خواهد داشت.
وی درباره بهره گرفتن از نام شمس لنگرودی برای مورد توجه واقع شدن فیلم گفت: شاید اگر ما از هر چهره دیگری استفاده می کردیم نیز متهم می شدیم که می خواهیم با اسم او فیلم را مطرح کنیم واقعیت این است که برای نقش منوچهر خیلی فکر کردیم و گزینه های زیادی داشتیم اما من وقتی شمس لنگرودی را دیدم احساس کردم آنی که شخصیت منوچهر دارد در وجود او هست در عین اینکه لنگرودی در زمینه بازیگری بسیار با استفاده است.
وی تصریح کرد: او سوپراستار حوزه ادبیات است ما قرار نبود با حضور یک نفر فیلم را بالا بکشیم اما اگر این اتفاق افتاده پُزش را می دهیم.
در ادامه پرتوی با بیان اینکه تدوین نهایی فیلم «فلامینگو شماره۱۳» به عهده او بوده، تاکید کرد: در این فیلم من با چند بازیگر خوب آشنا شدم که بهترین آنها شمس لنگرودی بود بعدها اتفاقی یک سی دی با صدای او شنیدم.
رامین فر نیز در سخنان پایانی اش گفت: خوشحالم در این کار بوده ام و از حضور بچه ها و فیلم لذت بردم. در۳۰ – ۴۰ سالی که کار می کنم این فیلم جزو نقاط برجسته به حساب می آید.
جان پناه نیز در پایان گفت: از همه تشکر می کنم. این فیلم برای من مثل شازده کوچولو می ماند. شخصیت شازده کوچولو در این فیلم مریم است. خلبان شمس لنگرودی و روباه نیز پوریا است.
برادری نیز در پایان سخنانش گفت: از سرمایه گذار این فیلم ممنونم. سرمایه گذاری که صرفا با طمع اقتصادی نمی آید و تلاش می کنند فیلم خوبی ساخته شود.
همچنین لنگرودی در بخش پایانی صحبت هایش اظهار کرد: بعد از ۳۰-۴۰ سال کار ادب و شعر در خلوت خودم خیلی خسته شده بودم هنوز هم خسته ام چون کار دشواری است که در تنهایی بنشینیم و کار کنیم. دست نویس تاریخ تحلیلی شعر نو که نوشتم ۱۲ هزار صفحه بود. وقتی به سینما آمدم نیز با احتیاط آمدم. خوشبختانه اکنون احساس می کنم بار سنگینی از دوش من برداشته شده و فضای جدیدی تجربه می کنم که با آن خلوت خسته کننده متفاوت است.
وی ادامه داد: گروه این فیلم مثل بلندگو نبودند که فقط حرف بزنند بلکه اهل گفتگو بودند و درک و دانش داشتند این موضوع برای من کافی است چرا که به هیچ وجه از خستگی، ناامیدی و بطالت خوشم نمی آید و دوست دارم حالا که زنده ام زندگی کنم. فرصت برای مردن زیاد است.
شاعر «کتاب نگهبان جهنم» تاکید کرد: این فیلم به من انرژی داد که کارم را شروع کنم و همین باعث شد که منوچهر را خوب فهمیدم و خیلی ها به من گفتند آن را خوب بازی کردم. با این حرف ها خستگی من کمتر شده و از پرتوی و صناعی ها نیز ممنوم. من آمده ام که حضورم تداوم داشته باشد.
رحیمی سام نیز در پایان سخنانش به شوخی گفت: من روباه رحیمی سام هستم. حس خوبی که امروز و در سالن گرفتم از هر قضاوتی ارجحیت دارد و حال من خوب است و امیدوارم این طیف از سینما با این پیشنهاد تازه موافق باشند. ما باید عادت هایمان را کنار بگذاریم. «احتمال باران اسیدی» فیلمی است که تاثیر آن سال ها بعد در سینما مشخص خواهد شد و ما در این کار یکی از بهترین بازیگران زن را دارم که او مریم مقدم است.
مقدم نیز در بخش پایانی سخناش گفت: ما واقعا در این کار روابط خوبی داشتیم و از همه همکارانم در گروه ممنون هستم. من سعی کردم در سینمای ایران حضور داشته باشم گرچه مشکلات زیادی را تجربه کردم اما همین که هستم و شما کار من را می بینید. خیلی خوب است و از حضور شما ممنونم.
صناعی ها نیز در پایان سخنانش از عوامل فیلم تشکر کرد و گفت: سینمای ما به نفس های تازه احتیاج دارد. مهم این است که از سینمای رایج که ناتورالیستی و تلخ است و فقط شعار می دهد یا نق می زند فاصله بگیریم.